روانشناسی چرخه بازار چیست و چگونه در تحلیل ارزهای دیجیتال کاربرد دارد؟
روانشناسی چرخه بازار بر مبنای دو ایده گسترش پیدا کرده است. دائمی نبودن هر روند در بازار و تأثیر احساسات معاملهگران بر بازار و برعکس تأثیری که روند بازار بر احساسات معاملهگران میگذارد. پیشبینی بازار بر اساس شناخت چرخهها بههیچعنوان کار سادهای نیست اما به هر صورت کسب دانش در این زمینه یکی از مهمترین پیشنیازهایی است که هر فرد باید در بدو ورود بهتمامی بازارهای مالی داشته باشد.
مقدمهای بر روانشناسی چرخه بازار رمزارزها؛ روانشناسی بازار چیست؟
پیش از آغاز موضوع روانشناسی سیکل یا چرخههای بازار بد نیست با مفهوم کلیتری به نام روانشناسی بازار آشنا شویم.
ایده روانشناسی بازار بر یک نظریه ساده استوار است: حرکات یک بازار منعکسکننده یا تحت تأثیر وضعیت ذهنی و عاطفی شرکتکنندگان آن بازار است. این یکی از مباحث اصلی اقتصاد رفتاری است. اقتصاد رفتاری حوزهای میانرشتهای است که عوامل مؤثر بر تصمیمگیریهای اقتصادی را بررسی میکند. به عبارتی بسیاری معتقدند که عامل محرکه تغییر بازارهای مالی، احساسات است و در اصل چرخه ها و دوره های بازار این احساسات نوسانی کلی سرمایهگذاران است که چرخه های روانی بازار را ایجاد میکند.
اما احساسات بازار دقیقاً چیست؟ احساسات بازار همان حس کلی سرمایهگذاران و معاملهگران نسبت به قیمت یک دارایی است. در مواقعی که احساسات بازار مثبت است؛ قیمتها به طور مداوم در حال افزایش پیدا میکند. بهاصطلاح بازار صعودی یا گاوی است. برعکس زمانی که احساسات بازار منفی باشد قیمتها مدام کم خواهد شد و بهاصطلاح با یک بازار نزولی یا خرسی روبرو هستیم.
این احساسات از دیدگاهها و احساسات فردی همه معاملهگران و سرمایهگذاران در یک بازار مالی ساخته میشود و منحصر به یک فرد یا عده خاصی نیست. در اصل شاید بتوان گفت که میانگین احساس کلی همه شرکتکنندگان و فعالان بازار تشکیلدهنده احساسات کلی بازار هستند.
البته فراموش نکنید که هیچ دیدگاه و نظری نمیتواند کاملاً بر دیگر نظرات و احساسات غلبه کند. تئوری روانشناسی بازار معتقد است که احساسات کلی بازار پویاست و ثابت نیست و قیمت داراییها مدام در حال تغییر است. اگر به مبحث روانشناسی بازار علاقهمندید میتوانید در مقالات روانشناسی ترید و روانشناسی ترید در تحلیل تکنیکال دراینباره بیشتر بخوانید.
اما در عمل پشت عواطف و احساسات بازار چه اقدامات و مسائلی وجود دارد؟
زمانی که قیمتها بالا میرود احتمالاً با یک بهبود نگرش و افزایش اطمینان به بازار روبرو هستیم. جو مثبت به وجود آمده باعث افزایش تقاضا و کاهش عرضه میشود. همین افزایش تقاضا نیز به نوبه خود افکار مثبت را تشدید میکند و تقاضای بیشتری را پدید میآورد.
به طور مشابه در یک روند نزولی قدرتمند احساسات منفی غالب در بازار کاهش تقاضا و افزایش عرضه را رقم میزنند.
تغییر احساسات در چرخه بازار به چه شکل است؟
روند صعودی
همه بازارها چرخههای انبساطی و انقباضی را تجربه میکنند. زمانی که یک بازار در فاز انبساط قرار دارد یا گاوی است؛ جو خوشبینی، اعتقاد راسخ و البته طمع به وجود میآید. بهطورمعمول، این احساسات برای خرید قوی معاملهگران کافی است.
آثار این احساسات مثبت را میتوان در طول دوره چرخههای بازار مشاهده کرد. بهعنوانمثال با افزایش قیمت، احساسات مثبتتر میشود و این احساس مثبت خود منجر به افزایش قیمت بیشتر و احساسات مثبتتری خواهد بود.
گاهی اوقات حس شدید طمع، خوشبینی و اعتقاد راسخ به نحوی بازار را فرامیگیرد که بهاصطلاح حباب مالی ایجاد میشود.
در چنین سناریویی رفتار بسیاری از سرمایهگذاران غیرمنطقی میشود و افراد در تشخیص ارزش واقعی دارایی خود دچار اشتباه میشوند. آنها باز شروع به خریدهایی میکنند که ارزشی ندارد و تنها دلیل آنها برای چنین رفتاری حس مثبت بیشازحد به بازار است. آنها معتقدند که بازار به رشد خود ادامه میدهد و هر چه میخرند؛ رشد خواهد کرد.
سرمایهگذارانی که حریص شدهاند به امید کسب سود کلان از وضعیت بازار زیادهروی میکنند. با افزایش بیشازحد قیمت به سمت بالا، سطحی به نام سقف Local Top ایجاد میشود. بهطورکلی Local top نقطهای است که بهعنوان حداکثر ریسک مالی در نظر گرفته میشود.
در برخی موارد با فروخته شدن تدریجی داراییها، بازار برای مدتی بیهدف شده و در دو جهت بالا و پایین حرکت میکند. به این مرحله توزیع نیز میگویند. بااینحال، همه چرخهها مرحله توزیع واضحی را نمایش نمیدهند و روند نزولی بلافاصله پس از رسیدن به اوج شروع میشود. در این خصوص بیشتر توضیح خواهیم داد.
روند نزولی
هنگامیکه بازار تغییر مسیر به سمت نزولی را آغاز میکند؛ بسیاری از معاملهگران با حالتی سرخوشانه و راضی نمیتوانند باور کنند که روند نزولی به پایان رسیده است. با ادامهدار شدن کاهش قیمتها احساسات منفی بهسرعت پدیدار میشود. این احساسات شامل اضطراب، انکار و وحشت است.
در این زمان اضطراب زمانی به وجود میآید که سرمایهگذاران از خود میپرسند چرا قیمت در حال کاهش است؟ آنها بهسرعت وارد فاز انکار میشوند. بسیاری از سرمایهگذاران در این حالت اصرار دارند تا موقعیتهای زیانده خود را حفظ کنند اما چرا؟ دو دلیل مهم برای این اقدام وجود دارد. یکی اینکه فکر میکنند برای فروش خیلی دیر شده و یا باور دارند که بازار بهسرعت بازخواهد گشت.
اما با کاهش بیشتر قیمتها موج فروش قویتری شکل میگیرد. در این مرحله ترس و وحشت اغلب منجر به تسلیم بازار میشود. زمانی که دارندگان تسلیم میشوند داراییهای خود را نزدیک به نقطه کف Local bottom میفروشند.
درنهایت با کاهش نوسانات و ثبات بازار روند نزولی نیز متوقف میشود. معمولاً پیش از اینکه مجدداً احساس امیدواری و خوشبینی به وجود بیاید؛ بازار حرکتهایی بیهدف و جانبی به سمت بالا و پایین خواهد داشت. از این دوره بهعنوان مرحله انباشت نیز شناخته میشود که بیشتر درباره آن توضیح خواهیم داد.
روانشناسی چرخههای بازار اصلی تعیینکننده بر بسیاری از تکنیکهای تحلیل تکنیکال است. بهعنوانمثال امواج الیوت نیز بر مبنای روانشناسی چرخه بازار اصول خود را ارائه میکند. شما میتوانید برای آشنایی بیشتر با امواج الیوت به مقاله امواج الیوت چیست و چگونه از آن در تحلیل تکنیکال کمک بگیریم؛ مراجعه کنید.
با چرخه بازار یا فازهای بازار بیشتر آشنا شوید
همانطور که میدانید بازار مدام در حال تغییر است و هیچ روندی چه صعودی و چه نزولی، دائمی نیست. با اینکه بسیاری از افراد بر این امر واقف هستند اما هیچوقت کسی نمیتواند زمان تغییر یک چرخه را دقیقاً پیشبینی کند. بااینوجود علم بر وجود چرخهها در بازار دانشی است که هر فردی در ابتدای ورود به بازار باید داشته باشد. مسئلهای که در هیچ بازار مالی نباید فراموش کنید این است که هیچچیز دائمی نیست و چرخهها تکرار خواهند شد. چرخه قیمت دارای چهار مرحله است: انباشت، صعودی، توزیع و نزولی.
تراکم یا انباشت در چرخه بازار
انباشت پس از یک دوره طولانی بازار نزولی رخ میدهد. زمانی که احساسات عمومی نسبت به بازار مثبت نیست و قیمتها به نسبت آرامگرفتهاند. بااینوجود ازآنجاییکه پیشبینی میشود بازار به انتهای روند نزولی خود رسیده باشد و بهقدر کافی اصلاحشده باشد؛ احساسات در شرف تغییر به مثبت قرار دارند.
معامله در فاز انباشت
هیچکس نمیتواند پیشبینی کند که انباشت چقدر طول خواهد کشید. چند هفته یا چند ماه. بهترین کار این است که از این زمان برای بالا بردن دانش معاملاتی و همچنین تلاش برای پیشبینی برگشت بازار استفاده کنید. زیرا نوسانات این دوره اغلب آنچنان نیست که حتی از نوسانگیری بتوان سود چندانی داشت. بازار برای خروج از این فاز به یک محرک فاندامنتال نیاز دارد. این محرک میتواند بالا رفتن ارزش و یا حجم خرید خریداران باشد.
روند صعودی در چرخه بازار
فاز انباشت با مقاومت قیمت تعریف میشود و فاز روند صعودی این سطح مقاومتی را میشکند. در این مرحله احساسات مثبت است و شاهد شکلگیری روند صعودی در قیمتها هستیم و تا آغاز فاز بعدی بازار این فاز را ادامه خواهد داد.
معامله در روند صعودی
در این مرحله هر کاهش قیمتی به معنای فرصتی جذاب برای خرید است و فرصتهای بسیار زیادی برای خرید معاملهگران وجود خواهد داشت.
فاز توزیع در چرخههای بازار
در این مرحله دیگر روند صعودی به پایان رسیده است. معاملهگرانی که به سود مطلوب خود دست پیداکردهاند از بازار بهتدریج خارج میشوند و احساسات مثبت کمکم به منفی تغییر میکند.
معامله در فاز توزیع
در آغاز این مرحله با توجه به خروج معاملهگران، نوسانات زیادی دیده میشود. بااینوجود فرصتهای زیادی نیز برای فروش دارایی و خروج از معامله نیز وجود دارد.
شروع روند نزولی در چرخه بازار
آخرین مرحله از چرخه بازار روند نزولی است. در این مرحله افرادی که از فروش دارایی بازماندهاند شروع به خروج از معامله میکنند و اغلب قیمت بسیار بیشتر از آنکه تصور میشد پایین میریزد. با شروع تلاش قیمت برای ساخت کفهای قیمتی مجدداً بازار وارد فاز انباشت خواهد شد.
معامله در فاز نزولی
معامله در فاز نزولی کار دشواری است که تنها یک معاملهگر حرفهای میتواند از پس آن برآید. در انتهای این فاز فرصت مناسبی برای خرید دارایی پدید خواهد آمد.
سرمایهگذاران چگونه از روانشناسی چرخه بازار استفاده میکنند؟
با فرض اینکه نظریه روانشناسی بازار معتبر است، درک درست آن میتواند به معاملهگر کمک کند تا بتواند موقعیتهای مناسبتری را برای ورود و خروج از بازار شناسایی کند.
رفتار کلی بازار به طور معکوس عمل میکند. برای درک این موضوع به این نمونه توجه کنید: بهترین فرصت مالی برای ورود و خرید یک دارایی اغلب با زمان ناامیدی عموم مصادف است. قیمت در این نقطه بسیار پایین است.
در سوی چرخه ها و دوره های بازار مقابل زمانی شما بیشترین ریسک را متحمل میشوید که اغلب مردم بسیار خوشحال هستند و نظری مثبت در خصوص بازار دارند.
بنابراین، برخی از معاملهگران و سرمایهگذاران در تلاشاند تا با تحلیل احساسات یک بازار تشخیص دهند که بازار در کدامیک از مراحل چرخه روانی قرار دارد. در شرایط ایدهآل، این اطلاعات باعث میشود تا خرید را در هنگام ترس (قیمتهای پایینتر) و فروش را در هنگام طمع (قیمتهای بالاتر) انجام دهند.
اگرچه تشخیص بهترین نقاط ورود و خروج کار بسیار دشواری است. نقطهای که ممکن است چرخه ها و دوره های بازار شبیه به یک کف حمایتی قدرتمند به نظر برسد؛ شاید نتواند قیمت را پشتیبانی کند و شکست آن سطح منجر به کاهش قیمت بیشتری شود و اصطلاحاً lower lows ثبت شود.
تحلیل تکنیکال و روانشناسی چرخه های بازار
با بررسی چرخههای بازار به راحتی میتوان تشخیص داد که چگونه روانشناسی کلی تغییر کرده است. تجزیهوتحلیل دادههای گذشته مشخص خواهد کرد که چه اقدامات و تصمیماتی سودساز بوده است.
بااینحال درک اینکه چگونه بازار در حال تغییر است بسیار سخت است و پیشبینی رفتار آینده نیز از آن سختتر است. بسیاری از سرمایهگذاران از تحلیل تکنیکال برای پیشبینی اینکه بازار احتمالاً به کدام سو میرود؛ استفاده میکنند.
اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال ابزارهایی هستند که برای تشخیص وضعیت روانی بازار تریدر کمک میکند. بهعنوانمثال، شاخص قدرت نسبی (RSI) میتواند زمانی را نمایش دهد که یک دارایی به دلیل احساسات مثبت بسیار قوی بازار (بهعنوان نمونه، طمع بیشازحد) بیشازحد خریداریشده است.
MACD نمونه دیگری از اندیکاتورها است که ممکن است برای شناسایی مراحل مختلف روانشناسی چرخه بازار استفاده شود. به طور خلاصه، رابطه بین خطوط آن ممکن است نشان دهد که چه زمانی حرکت بازار در حال تغییر است. بهعنوان نمونه ممکن است به کمک آن فهمید که چه زمانی تمایل به خرید یا اصطلاحاً قدرت خرید در حال ضعیفتر شدن است.پ
بیت کوین و روانشناسی چرخه بازار
بازار گاوی بیت کوین در سال ۲۰۱۷ نمونه بارز این مسئله است که چگونه روانشناسی بازار بر قیمتها تأثیر میگذارد و بالعکس.
از ژانویه تا دسامبر ۲۰۱۷، بیت کوین از حدود ۹۰۰ دلار به بالاترین قیمت خود یعنی به ۲۰۰۰۰ دلار رسید. در طول رشد، احساسات بازار همواره مثبت و مثبتتر شد. هزاران سرمایهگذار جدید وارد بازار شدند و در هیجان بازار گاوی غرق شدند. فومو (ترس از دست دادن یک فرصت)، خوشبینی بیشازحد و حرص و طمع، بهسرعت قیمتها را بالا میبرد تا زمانی که بهیکباره ورق برگشت.
تغییر روند در اواخر سال ۲۰۱۷ و اوایل سال ۲۰۱۸ شروع شد. اصلاحهای پسازآن باعث شد تا بسیاری از کسانی که لحظه آخری وارد آن بازار شده بودند؛ زیان بسیار زیادی را متحمل شوند. حتی زمانی که روند نزولی کاملاً بر بازار حکمفرما شده بود؛ اعتمادبهنفس بیشازحد باعث شد تا حتی در چنین شرایطی هم بسیاری از افراد بر HODLing پافشاری کنند.
چند ماه بعد با رسیدن اعتماد سرمایهگذاران به پایینترین حد خود، احساسات بازار بسیار منفی شد. FUD (عدم اطمینان و تردید) و وحشت باعث شد بسیاری از کسانی که نزدیک به سقف خریدهای خود را انجام داده بودند؛ در حوالی کف دارایی خود را به فروش برسانند و متحمل زیان زیادی شوند. برخی از مردم از بیت کوین ناامید شدند. این در حالی بود که در این مدت نه فناوری بیت کوین تغییری کرده بود و نه کارایی آن.
سوگیریهای شناختی
سوگیریهای شناختی الگوهای فکری رایجی هستند که اغلب انسانها را به تصمیمگیری غیرمنطقی وادار میکنند. این الگوها میتوانند هم بر خود معاملهگران و هم بر کل بازار تأثیر بگذارند. چند مثال رایج عبارتاند از:
سوگیری تائید: این سوگیری زمانی به وجود میآید که به برخی اطلاعات که در جهت عقیده و دیدگاه فرد است؛ بیشازاندازه بهاداده میشود. در جهت مخالف دادههای اطلاعاتی که در جهت مخالف عقیده و دیدگاه آنها است نادیده گرفته میشوند. بهعنوانمثال سرمایهگذاران در یک بازار صعودی ممکن است تمرکز بیشتری بر اخبار مثبت داشته باشند، درحالیکه اخبار بد یا علائم نزولی شدن بازار را نادیده میگیرند.
ترس از ضرر: تمایل ذاتی و رایج انسانها اینگونه است که ترس از ضرر، بیشتر از لذت از سود برایمان برجسته میشود. حتی اگر سودی مشابه یا بیشتر به دست بیاوریم بازهم ترس از ضرر تأثیر بیشتری بر ما دارد. این حالت ممکن است باعث شود معاملهگران فرصتهای خوبی را از دست بدهند یا در دورههای تسلیم بازار، دچار وحشت و اقدام به فروش کنند.
اثر برخورداری: حتماً با افرادی روبرو شدهاید که از داراییای که صاحب آن هستند بیشازاندازه دفاع میکنند و هیچ دلیلی برای دفاع از آن ندارند و بهجای آن هر ارز دیگری که میخریدند هم همین دفاع را داشتند. اثر برخورداری تمایل افراد به ارزشگذاری بیشازحد چیزهایی که مالک آن هستند اشاره دارد.
سخن پایانی
اکثر معاملهگران و سرمایهگذاران همنظرند که روانشناسی بر قیمتها و چرخههای بازار تأثیر میگذارد. اگرچه چرخههای روانشناسی بازار برای بسیاری بهخوبی شناختهشده است؛ اما همیشه به راحتی نمیتوان با وجود دانش از این چرخهها با آنها مقابله کرد. از حباب گلهای لاله هلندی (Tulip Mania) در دهه ۱۶۰۰ تا حباب دات کام در دهه ۹۰، نمونههایی وجود دارد که حتی معاملهگران حرفهای هم نتوانستهاند نگرشهای خود را از احساسات کلی بازار جدا کنند. سرمایهگذاران با وظیفه دشواری روبرو هستند. آنها باید علاوه بر درک روانشناسی بازار، با روان و روحیات خود نیز آشنا شده تا بتوانند تأثیر روانشناسی خود بر تصمیمگیری مالیشان را مدیریت کنند.
کتاب نظریه گن در چرخه های بازار: پیش بینی دوره های زمانی قیمت توسط چرخه ها یا سایکل ها
ناشر: دانش پژوهان جوان
تاریخ نشر: 1401
تعداد صفحه: 194
شابک: 978-600-288-065-9
قطع کتاب: وزیری
نوع جلد: شومیز
وزن: 290 گرم
رتبه فروش: #72 (مشاهده پرفروش ترین ها)
موجودی: 2 جلد در انبار موجود است.
جان مورفی، کامیار فراهانی فرد (مترجم)، رضا قاسمیان لنگرودی (مترجم)، ساناز قهقرایی زمانی (ویراستار) جان مورفی
ویلیام دلبرت گن یک محقق بزرگ، نویسنده ای پر کار، مردی سرسخت و یک معامله گر موفق در بازار سهام و کالا بود. بسیاری از محققان و اندیشمندان که در دوره او می زیسته اند بر این باورند که اکثر روش های او مانند مربع 9 تایی، صدها سال قبل از او توسط مصری ها، هندی ها و یا ایرانیان مورد استفاده قرار می گرفته و گن فقط توانسته است پس از سال ها مجدداً آن ها را پیدا کند. نوشته های او اغلب مرموز است و سبک خاص نگارش او نیز شاید بیانگر این نکته باشد که وی رازی بزرگ برای تجارت و بازار را کشف کرده است.
استفاده از چرخه های زمانی بازار تا حد زیادی می تواند به بالابردن دقت و بهبود نتایج معاملات و سیستم معاملاتی معامله گران و تحلیلگران بازار کمک کند.
دانش و تکنیک های معاملاتی مربوط به چرخه های زمانی ابزاری برای بهبود زمان بندی معاملات و تعیین روند به عنوان کلیدی برای کم کردن ریسک و بالابردن احتمال موفقیت معاملات می باشد.
نکته قابل توجه در هنگام استفاده از چرخه های زمانی هم همان طور که آقای گن بارها اشاره کرده است: دانش، نظم شخصی، داشتن انظباط معاملاتی و پشتکار کلید واقعی موفقیت خواهد بود.
پس برای رسیدن به دانش تئوری سایکل ها و استفاده از آن در معاملات خود نیاز به پشتکار و نظم مطالعاتی و تمرین زیاد و انظباط در پیروی از سیستم معاملاتی خودمان خواهیم داشت.
به طور معمول هر شخصی بعد از ورود به بازار به عنوان یک معامله گر شروع به یادگیری روش ها و سیستم های تکنیکال یا فاندامنتال می کند و با گذشت زمان و کسب تجارب جدید اقدام به توسعه سیستم معاملاتی خود کرده و سعی می کند که روش های جدید و بهتر را یاد گرفته تا بتواند سیستم معاملاتی قوی تر و کامل تری برای خود فراهم کند.
با گذشت زمان شما دارای یک سبک معاملاتی خواهید شد که متناسب با شخصیت و مهارت های تجاری و تجارب شما می باشد.
در این مسیر ابزارهای زیادی وجود دارد که قادر است به بهبود وضعیت معاملاتی شما کمک کند؛ اما زمانی که تصمیم می گیرید از سایکل ها و چرخه های بازار به عنوان یک ابزار استفاده کنید، باید به این نکته دقت کنید که تئوری سایکل ها تنها به شما اجازه خواهد داد که عنصر زمان را به سیستم معاملاتی خودتان اضافه کنید.
بعد از اضافه کردن سایکل ها به سیستم معاملاتی تان دیگر سیگنال های ساده برای خرید و فروش یک سهم ملاک نیست؛ بلکه از این به بعد به دنبال ترکیب سیگنال های معاملاتی با سایکل های روزانه و یا هفتگی و یا حتی استفاده از تایم فریم های زمانی روزانه مانند ۲۴۰ دقیقه و ۶۰ و یا ۱۵ دقیقه و حتی ۵ دقیقه برای پیدا کردن زمان اصلاحیه ها و یا حتی زمان های مربوط به روندهای کوتاه مدت خواهید بود.
استفاده از الگوهای چرخه ای قادر است به شما کمک کند تا حد زیادی با دقت بیشتری روندها و خطوط روند را پیدا کرده و ظرفیت درآمدزایی سیستم معاملاتی خودتان را بالا ببرید.
آشنایی با چرخه بازار (Market Cycle)
ماهیت بازارها چرخهای است. چرخهها میتوانند باعث شوند بعضی کلاسهای دارایی نسبت به بقیه بهتر عمل کنند. در بعضی دیگر از چرخهها ممکن است به دلیل تغییر در شرایط بازار، همین داراییها نسبت به بقیه بدتر عمل کنند. در ادامه مطلب بیشتر در این باره بحث خواهیم کرد.
براساس ایده روانشناسی چرخه بازار (Market Cycle)، تحرکات یک بازار بیانگر (یا تحت تاثیر) وضعیت اساسی شرکت کنندگان و حاضرین در آن بازار است. روانشناسی چرخه بازار یکی از موضوعات اصلی اقتصاد رفتاری است؛ موضوعی بِینارشته ای که به بررسی عوامل گوناگون تاثیرگذار بر تصمیمات اقتصادی می پردازد. بسیاری بر این باورند که احساسات، محرک اصلیِ پشت پرده تغییرات بازارهای مالی هستند؛ یعنی احساساتِ سرمایه گذار باعث ایجاد چرخه های روانشناختی بازار می شود.
احساسات سرمایه گذاران و معامله گران درباره تحرکات قیمتِ یک دارایی در این زمینه اهمیت دارد. وقتی احساسات بازار مثبت باشد، قیمت ها رو به بالا حرکت می کنند و بازار به اصطلاح گاوی (bull market) می شود. وقتی هم احساسات منفی شوند و بازار رو به پایین برود، بازار خرسی (bear market) است. این احساسات ترکیبی از دیدگاه ها و حالت های فردی همگان است و دیدگاه هیچ فرد یا گروه خاصی غالب نیست؛ پس قیمت دارایی ها در پاسخ به احساسات کلی بازار تغییر می کند که امر پویایی است.
چرخه بازار (Market Cycle) چیست؟
در ادامه پاسخ به سؤال چرخه بازار (Market Cycle) چیست؟ باید به موارد کلیدی ذیل اشاره کنیم:
- چرخه به روندها یا الگوهایی اشاره می کند که در محیط های مختلف تجاری ظاهر می شوند.
- چارچوب زمانی چرخه بازار اغلب برای هر فرد بسته به گرایش ها و اهدافی که به دنبال شان است، متفاوت خواهد بود.
- یک چرخه بازار اغلب دارای چهار فاز مجزا از یکدیگر است.
- تقریباً امکان شناسایی فاز چرخه بازاری که هم اکنون داخل آن قرار داریم، غیرممکن است.
- در مراحل مختلف یک چرخه بازار کامل، ارزهای دیجیتال مختلف به نیروهای بازار واکنش متفاوتی دارند.
نحوه کارکرد چرخه بازار
زمانی چرخه های بازار نو در یک بخش از صنعت به وجود می آیند که روندهایی در پاسخ به نوآوری های معنی دار، تولیدات جدید یا تغییرات محیط نظارتی ایجاد شوند. این چرخه ها یا روندها اغلب سکولار نامیده می شوند. در طول این دوره ها، درآمد و سود خالص ممکن است الگوهای رشد مشابهی را در بین بسیاری از شرکت های ارز دیجیتال که اغلب ماهیت چرخه ای دارند نشان دهد.
عمدتاً تعیین چرخه بازار مادامی که به وقوع نپیوسته باشد بسیار دشوار است و به ندرت دارای یک نقطه شروع یا پایان مشخص و واضح هستند که در نتیجه منجر به سردرگمی یا اختلاف نظر در مورد ارزیابی سیاست گذاری ها و راهبردها می شود. با این وجود اما اکثر کارکشتگان بازار معتقدند که نقاط شروعی و انتهایی چرخه بازار وجود دارند. از این رو، بسیاری از سرمایه گذاران راهبردهای سرمایه گذاری را دنبال می کنند که هدف آنها سودآوری از طریق تجارت رمزارزها قبل از تغییرات جهت چرخه بازار است. همچنین، ناهنجاری هایی در بازار کریپتو وجود دارند که نمی توان آنها را توجیه کرد، با این وجود سال به سال رخ می دهند.
چرخه بازار -با توجه به بازار مورد نظر- می تواند از چند دقیقه تا چند سال به درازا بکشد؛ چراکه بازارهای زیادی برای بررسی وجود دارند و افق های زمانی برای تجزیه و تحلیل آنها محدود هستند. حرفه های مختلف جنبه های گوناگون دامنه را بررسی خواهند کرد؛ یک تریدر روزانه ممکن است به نمودرهای پنج دقیقه ای نگاه کند، در حالی که یک سرمایه گذار در بخش املاک ممکن است چرخه 20 ساله بازار را مورد بررسی قرار دهد.
نحوه کارکرد چرخه بازار
سرمایه گذاران چگونه از روانشناسی چرخه بازار استفاده می کنند؟
اگر نظریه روانشناسی بازار را درست و معتبر بدانیم، پس شناخت آن برای ورود و خروج از موقعیت های سرمایه گذاری در زمان مطلوب، به معامله گر کمک می کند. رویکرد کلی بازار برعکس است: بهترین فرصت های سرمایه گذاری (برای خریدار) در زمان هایی به وجود می آیند که اکثر مردم ناامید ند و بازار راکد است. درمقابل، بیشترین ریسک های مالی هم وقتی ایجاد می شود که اکثریت شرکت کنندگان در بازار بیش ازحد خوش بین و سرمست هستند.پس برخی معامله گران و سرمایه گذاران احساسات بازار را برای شناسایی مراحل چرخه روانشناسی مطالعه می کنند. اگر ایده ال عمل کنند، می توانند از این اطلاعات برای خرید در زمان غلبه ی ترس بر بازار (کاهش قیمت ها) و فروش در زمان بالارفتن قیمت استفاده کنند. شناسایی این نقاط چندان کار سختی نیست.
سوگیری های شناختی و تاثیر آن ها بر چرخه بازار
سوگیری های شناختی الگوهای رایج فکری هستند که باعث می شوند انسان تصمیم های غیرمنطقی بگیرد. این الگوها بر معامله گران و همچنین بازار تاثیر می گذارند. چند نمونه از آن ها را در زیر می بینید:
سوگیری تاییدی
در این حالت فرد تمایل دارد اطلاعاتی که باورهای خود او را تایید می کنند موردتوجه قرار دهد. مثلاً سرمایه گذار در یک بازار گاوی تنها به اخبار مثبت توجه می کند و اخبار و نشانه های منفی را نادیده می گیرد.
زیان گریزی
تمایل انسان به ترس از زیان به جای لذت بردن از سود، حتی اگر سود از زیان بیشتر باشد. به عبارت دیگر، رنج زیان دیدن از لذت کسب سود بیشتر است. همین باعث ازدست رفتن فرصت ها در دوره تسلیم بازار می شود.
سوگیری برخورداری
تمایل افراد به ارزش گذاری بیش از حد آنچه که دارند، تنها چون مال آن هاست. مثلاً فردی که رمزارزهای زیادی دارد، نسبت به فردی که هیچ رمزارزی ندارد، ارزش آن مقدار را بسیار فراتر از ارزش واقعی شان درنظر بگیرد.
انواع چرخه بازار
چرخه بازار عموماً دارای چهار مرحله (فاز) است. در مراحل مختلفِ یک چرخهِ کاملِ بازار، اوراق بهادار مختلف به نیروهای بازار واکنش متفاوتی نشان می دهند. به عنوان مثال، در طول جهش بازار، کالاهای لوکس تمایل دارند که عملکرد بهتری از خود نشان دهند؛ چراکه مردم برای خرید قایق های تفریحی و موتورسیکلت های هارلی دیویدسون احساس راحتی بیشتری می کنند. در مقابل، در زمانه نزول بازار، صنایعی که مربوط به زندگی روزانه و معمولی مردم هستند، عملکرد بهتری از خود نشان می دهند، دلیل این امر این است که مردم در هنگام نزول بازار مصرف خمیر دندان و دستمال توالت خود را کاهش نمی دهند!
چهار مرحله یک چرخه بازار شامل مراحل انباشت، روند صعودی، توزیع و روند نزولی است:
1. فاز انباشتگی
انباشت پس از به کف رسیدن قیمت ها در بازار اتفاق می افتد و افراد خبره و معمولی -با توجه به اینکه بدترین دوران پشت سر گذاشته شده شروع به خرید می کنند.
2. فاز صعودی
این فاز زمانی اتفاق می افتد که بازار برای مدتی ثابت بوده و از نظر قیمت بالاتر از سطح مورد نظر حرکت می کند.
3. فاز توزیع
فروشندگان با رسیدن سهام به بالاترین حد خود شروع به تسلط در بازار می کنند.
4. فاز نزولی
روند نزولی زمانی رخ می دهد که قیمت سهام در حال سقوط باشد.چرخه های بازار با تکیه بر قیمت اوراق بهادار و سایر مبناها به عنوان معیار سنجش رفتار چرخه ای، شاخص های بنیادی و فنی (نموداری) را در نظر می گیرند. برخی از این نمونه ها شامل چرخه تجاری، چرخه های نیمه هادی/سیستم عاملی درحوزه فناوری و حرکت سهام های حساس مالی با نرخ بهره هستند.
بازار گاوی به چه نوع بازاری گفته می شود؟
به طور کلی، زمانی می توان گفت بازار گاوی شده که قیمت سهام یا ارز دیجیتال در یک شاخص حداقل 20 درصد از افت قبلی افزایش بیابد. بازارهای گاوی نیز به عنوان یک بازه زمانی مشخص می شوند که طی آن قیمت رمزارز در حال افزایش است. بازار گاوی معمولاً نشان دهنده اقتصاد قوی و اعتماد بالای سرمایه گذاران است. وقتی سرمایه گذاران اطمینان کافی داشته باشند، تقاضا برای خرید رمزارز افزایش می یابد و در نتیجه بازارها نیز به طور کلی روندی صعودی را در پیش می گیرند.
بازار خرسی به چه نوع بازاری گفته می شود؟
بازار خرسی برعکس بازار گاوی است و به طور کلی به بازه زمانی ای اطلاق می شود که (ارزش) رمزارز در حال سقوط است. به طور کلی، زمانی می توان اذعان کرد بازار خرسی است که قیمت شاخص 20 درصد یا بیشتر از بالاترین سطح قبلی کاهش یابد؛ بازار خرسی (نزولی) اغلب پس از بازار صعودی (گاوی) رخ می دهد.در طول بازار خرسی، سرمایه گذاران عموماً به آینده بازار بدبین هستند و به بازار کریپتو اطمینان ندارند و ممکن است به دنبال فروش سرمایه گذاری خود و نگهداری پول به صورت نقدی باشند. این عدم تقاضای سرمایه گذاران می تواند منجر به فروش بیش از اندازه در بازار و ایجاد روند نزولی بازارها شود.
هنگامی که قیمت های بازار به طور فزآینده ای بی ثبات می شود (همان طور که ما معتقدیم در سال 2018 این اتفاق به کرات افتاد)، ممکن است فکر کنید بازار گاوی به بازار خرسی تبدیل شده است. اما ما معتقدیم که این بی ثباتی احتمالاً اصلاح بازار باشد و نه تبدیل شدن بازار به بازار خرسی.
اصلاح بازار
در ادامه مبحث چرخه بازار هنگامی که به بازارهای صعودی و نزولی رسیدیم، با عبارت جدیدی به نام اصلاح بازار برخورد کردیم. معمولاً، اصلاح بازار زمانی رخ می دهد که قیمت ارزهای دیجیتال، قیمت های سهام و اوراق بهادار 10 درصد یا بیشتر از بالاترین قیمت قبلی کاهش می یابند. به یاد بیاورید، ما زمانی می گوییم بازار خرسی یا نزولی شده است که قیمت ها 20 درصد یا بیشتر افت کنند. این اتفاق در ماه های پس از بحران مالی سال 2008 و 2009 رخ داد؛ درست زمانی که برخی از سهام تقریباً 50 درصد ارزش خود را از دست دادند.
اصلاح بازار چیزی نیست که سرمایه گذاران باید از آن هراس داشته باشند. به دنبال بحران مالی جهانی، ما یکی از طولانی ترین بازارهای گاوی (صعودی) تمام تاریخ را در بازار سهام پشت سر گذاشتیم، از این رو سرمایه گذاران نباید از بازارهای خرسی نیز واهمه داشته باشند.اصلاح بازار و بازارهای نزولی هر دو بخشی از چرخه بازار هستند، بنابراین این مفاهیم را در نظر داشته باشید و اگر بازارها افت شدیدی پیدا کردند و شما تمایل به فروش داشتید، بدانید که بازار گاوی خوبی در انتظار شما است.
نوسانات بازار
یکی دیگر از مباحثی که در چرخه بازار به آن برمی خوریم، نوسان بازار است. به طور کلی، نوسانات بازار میزان انحراف از قیمت متوسط را می سنجد. به عبارت ساده تر، نواسانات بازار همان تغییر قیمت اوراق بهادار در طول زمان است.در مورد سرمایه گذاری هایی مانند سهام، اوراق قرضه، ETF و رمزارزها و غیره، نوسان عاملی است که برای سنجش ارزش دارایی در یک بازه زمانی معین در مقایسه با میانگین شاخص مورد استفاده قرار می گیرد. هرچه قیمت دارایی بیشتر تحرک داشته باشد، نوسان آن بیشتر در نظر گرفته می شود.
عموماً، قیمت یک رمزارز نسبت به اوراق قرضه، ETF و وجوه مدیریت شده (طرح های سرمایه گذاری جمعی) ناپایدارتر خواهد بود. این موضوع به این دلیل است که سهام توسط یک شرکت واحد منتشر می شود و عوامل زیادی در داخل و خارج از شرکت می توانند بر نحوه عملکرد آن شرکت تأثیر بگذارند.نوسانات بازار لزوماً نگران کننده نیستند، اما باید از میزان نوساناتی (یعنی میزان ریسکی) که می توانید کنترل کنید آگاه باشید. یکی از بدترین کارهایی که می توانید در مورد سرمایه خود انجام دهید این است که هنگام نوسانات بازار رمزارز یا سهام خود را بفروشید یا در زمانی که مناسب فروش است، خرید کنید.
سخن پایانی
وقتی احساسات بازار مثبت باشد، قیمت ها رو به بالا حرکت می کنند و بازار به اصطلاح گاوی (Bull market) می شود. وقتی هم احساسات منفی شوند و بازار رو به پایین برود، بازار خرسی (Bear market) است.همه بازارها وارد چرخه های انبساط و انقباض می شوند. وقتی بازاری وارد مرحله انقباض (بازار گاوی) می شود، جوّی از خوش بینی، باور و طمع به وجود می آید. این ها احساساتی هستند که منجر به خرید گسترده می شوند.
گاهی احساس طمع و باور بیش ازحد به بازار ارز دیجیتال باعث ایجاد حباب قیمتی می شود. در این حالت سرمایه گذاران منطق خود را ازدست داده و بدون توجه به ارزش واقعی رمزارزها آن ها را خریداری می کنند. در این شرایط قیمت به شدت رو به بالا می رود و به نقطه ی حداکثر ریسک مالی می رسد.لازم به ذکر است که هیچ وقت نمی توان مشخص کرد که ما در حال حاضر در یک چرخه بازار قرار داریم. این تحلیل تنها بعد از رخ دادن چرخه قابل انجام است. چرخه های بازار به ندرت نقطه شروع و پایان مشخصی دارند. در واقع ما در زمان جاری، یک دیدگاه بسیار جانب دارانه نسبت به وضعیت بازار مالی داریم.
چرخه بازار؛ هر آنچه که باید درباره فازهای بازار بدانید
از تغییر فصول تا مراحل مختلف زندگی، انواعی از چرخهها (Cycles) در اطراف ما وجود دارد. این چرخهها در هر جزء خود اغلب تحت تأثیر عوامل بیشماری قرار دارند. بازارهای مالی نیز از این قاعده مستثنا نیستند و هر چرخه بر حرکات قیمت در بازار تأثیر میگذارد. درک چگونگی عملکرد این حرکات میتواند به معاملهگر برای شناسایی فرصتهای جدید در معاملات و کاهش ریسک کمک کند.
در ادامه، با کمک مقالاتی از وبسایتهای گاپیتریدرز و تریدبرینز، با چهار مرحلهی اصلی چرخه قیمت در بازار ارزهای دیجیتال و به طور عمومی بازارهای مالی آشنا خواهید شد.
انواع مراحل چرخهی قیمت در بازار
حرکات قیمت در بازار غالباً تصادفی و پیچیده به نظر میرسد. ممکن است قیمت در روزهای معینی بالا رود یا کاهش پیدا کند. برای یک فرد تازه وارد، این حرکات اغلب گیجکننده هستند و ممکن است شبیه به قمار به نظر برسند.
واقعیت این است که چرخههای قیمت به روشهای مشابه حرکت کرده و مراحلی یکسان را طی میکنند. هنگامی که یک سرمایهگذار این مراحل را درک کند، دیگر بازارها چندان تصادفی به نظر نخواهند رسید. معاملهگر میتواند هر مرحله را تشخیص دهد و سبک معاملاتی خود را بر این اساس تغییر دهد. چهار مرحلهی چرخهی قیمت را به طور شماتیک در نمودار زیر مشاهده میکنید.
چهار مرحلهی مختلف چرخههای قیمتی
فاز انباشت
این مرحله از چرخه میتواند برای یک دارایی مشخص یا کلیت بازارها شکل بگیرد. همانطور که از نام این مرحله پیداست، از روند مشخصی برخوردار نیست و به صورت دورهای از تراکم و انباشتگی قیمت در نمودار نمایان است. هنگامی که معاملهگران شروع به انباشت داراییهای خود میکنند، قیمت در یک محدوده و بین دو سطح شروع به نوسان میکند. این جابهجایی مالکیت تا زمانی ادامه پیدا خواهد کرد که یکی از این دو سطح شکسته شود.
فاز انباشت از مراحل چرخهی قیمت
فاز انباشت (Accumulation) همچنین به عنوان دورهی پایهگذاری قیمت شناخته میشود؛ زیرا بعد از یک روند نزولی و قبل از صعود قرار دارد. با توجه به اینکه در این مرحله بازار روند خاصی را دنبال نمیکند، میانگینهای متحرک در این دوره سیگنال معتبر صادر نخواهند کرد.
چگونه در این فاز معامله کنیم؟
مرحلهی انباشت ممکن است چند هفته یا چند ماه طول بکشد. بنابراین از این زمان برای مطالعهی بازار و پیشبینی زمان مناسب برای ورود استفاده کنید. دامنهی نوسانات قیمت در این دوره اندک است و به ویژه برای معاملهگران روزانه سودآور نیست. بنابراین تا قبل از تأیید روند بازار، پیشنهاد نمیشود معاملات بزرگ انجام دهید. یک محرک بنیادی مانند افزایش ارزش بازار یا حجم معاملات، میتواند قیمت را از این مرحله خارج کند. با خروج قیمت از این فاز و شروع روند صعودی، شاهد رشد سقف و کفهای قیمتی خواهیم بود.
فاز روند صعودی
همانطور که فاز انباشت با مقاومت قیمت در برابر تغییرات تعریف میشود، فاز صعودی با حرکت قیمت به بالای سطوح مقاومت شناسایی میشود. خروج از فاز انباشت منجر به ورود حجم بالایی از سرمایه میشود؛ زیرا معاملهگرانی که در مرحلهی انباشت خارج از بازار بودند، به طرز تهاجمی شروع به خرید داراییها میکنند. با پیشرفت فاز صعودی، شاهد شکل گرفتن روند در قیمتها هستیم. با آغاز سرمایهگذاری معاملهگران جدید، حرکات قیمت افراد بیشتری را به بازار جلب میکند. در نهایت، این عوامل موجب شکلگیری روند صعودی در قیمت و قدرت گرفتن آن خواهد شد تا زمانی که قیمت وارد فاز بعدی شود.
چگونه در این فاز معامله کنیم؟
این فاز بهترین زمان برای درآمدزایی یک معاملهگر است. حرکت و مومنتوم (تکانه یا اندازه حرکت) زیادی وجود دارد که برای معاملهگران موقعیتهای مناسبی فراهم میکند. به هر نزول قیمت در این دوره به دید اصلاح و فرصتی برای خریداری دارایی یا سهام نگاه میشود. با افزایش چرخه ها و دوره های بازار قيمت، دارايی دوباره خریداری میشود و بازار بار ديگر روند صعودی پيش میگيرد. با پیشرفت قيمت در این مرحله، نوسانات موجود در بازار به تدریج کاهش مییابد.
فاز توزیع
این مرحله به عنوان مرحلهی بازگشت قیمت نیز شناخته میشود. معاملهگرانی که در مرحلهی انباشت، دارایی موردنظر را خریداری کردهاند، در این فاز شروع به خروج از بازار میکنند. از ویژگیهای بارز این مرحله، افزایش حجم معاملات است. نکته اینجاست که در این فاز، تقاضا از عرضه فراتر نخواهد رفت و با افزایش حجم، قیمت افزایش پیدا نخواهد کرد. معمولاً اصلاحات قیمت در فاز توزیع (Distribution) رخ میدهند؛ اما باعث تغییر روند بازار به سمت پایین نخواهند شد.
فاز انباشت از مراحل چرخهی قیمت
چگونه در این فاز معامله کنیم؟
در آغاز این مرحله به علت خروج سرمایهگذاران از بازار، نوسانات زیادی وجود دارد. این فاز فرصت مناسبی برای آغاز موقعیتهای فروش (Short) فراهم میکند. قیمت در این مرحله به سرعت به سطوح حمایت و مقاومت واکنش نشان میدهد. فاز توزیع از طریق الگوهای مشخص نموداری مانند سر و شانه، سقف دوقلو، مثلث و انواع دیگر مشخص می شود. با پیشروی در این فاز، قیمت نوسانات خود را از دست میدهد و درون یک محدوده شروع به حرکت خواهد کرد.
فاز روند نزولی
این فاز آخرین مرحله از چرخهی قیمت است که برای سرمایهگذاران بازارهای یک طرفه، خستهکننده و نامطلوب به شمار میآيد. از طرف دیگر، معاملهگرانی که در طول مرحلهی توزیع اقدام به خريد دارايی كردهاند، با عجله سعی در فروش یا بستن موقعیتهای خرید ضررده خود دارند. از آنجا که در این فاز خریداران معدودی در بازار حضور دارند، فقدان تقاضا قیمت دارایی را به پایین میکشد. با شروع تلاش قیمت برای ساختن کفهای متوالی و بالاتر، بازار دوباره به مرحلهی انباشت خواهد رسید.
فاز انباشت از مراحل چرخهی قیمت
چگونه در این فاز معامله کنیم؟
در این مرحله، قیمت دارایی معمولاً بیشتر از حد انتظار ریزش خواهد کرد. بنابراین، سعی در گرفتن چاقوی در حال سقوط نکنید؛ چون در نهایت دستتان را خواهید برید. البته که در بازارهای دو طرفه از ریزش قیمت هم میتوان سود کرد. در هر حال با استفاده از راهبردها و استراتژیهای مناسب، در انتهای این فاز فرصتی مناسب برای خریداران فراهم خواهد شد.
تفاوت فازهای انباشت، توزیع و تحکیم
همانطور که اشاره شد، در تحلیل چرخههای بازار به صورت کلاسیک، مراحل انباشت و توزیع بررسی میشوند. گفتیم که مرحلهی انباشت، زمان ورود خریداران به بازار است. آنها داراییهای در حال سقوط را به اختیار خود درمیآورند یا به اصطلاح جمعآوری و انباشت میکنند؛ چرا که معتقدند این روند به زودی تغییر خواهد کرد. فاز انباشت نشاندهندهی خرید دارایی یا سهام از سهامدارانی است که ایمان خود را به دارایی یا سهمی که در فاز نزولی است، از دست دادهاند.
فاز توزیع، هنگام فروش داراییهای جمعآوریشده در فاز انباشت اتفاق میافتد. با افزایش قیمتها، سهامداران دارایی خود را برای فروش ارائه میکنند. هرچه تعداد سهام بیشتری عرضه شود، ادامهی روند افزایش قیمت دشوارتر خواهد شد. این فاز، پایان روند صعودی را نشان میدهد.
در کنار این دو مرحله، فاز تحکیم یا تثبیت (Consolidation) زمانی اتفاق میافتد که روند نزولی قیمت کُند میشود. قیمت در نزدیکی یک سطحِ بهخصوص شروع به نوسان میکند و شناور میماند. این دوره خود را به شکل خوشهای باریک از نوسانات در قیمت نشان میدهد. قیمت در این فاز جهشها و اصلاحات کوچکی دارد و حرکات آن به صورت عرضی است.
تحکیم در روند نزولی نشانهای مبنی بر شکل گرفتن فاز انباشت است. در روند صعودی نیز، تحکیم به شکل یک نوار قیمتی در نمودار پدیدار میشود. در واقع در روند صعودی به این فاز تحکیم قیمت گفته نمیشود؛ اما دارای ویژگیهای مشابه است. قیمت در نهایت حرکت خود را در روند صعودی متوقف کرده و در عرض نوسان میکند. این نشانهای از شکلگیری فاز توزیع چرخه ها و دوره های بازار است.
جمعبندی
شناخت هر یک از مراحل چرخهی قیمت، برای تصمیم گیری در مورد خرید و فروش دارایی امری ضروری است. یک روش مناسب برای بررسی این مراحل، مطالعهی روند گذشته نمودار داراییها است. همچنین بررسی رفتار اندیکاتورها در هر فاز کمک شایانی به درک بهتر بازار خواهد کرد.
فاز انباشت، اولین مرحله از چرخه قیمتی است، فازی که در آن قیمت در یک محدوده نوسان میکند. در این فاز باید منتظر ماند تا روند صعودی شروع شود.
سپس قیمت وارد روند صعودی میشود، این فاز بهترین زمان برای خرید دارایی یا سهام است. سپس وارد فاز توزیع خواهیم شد که بهترین زمان برای گرفتن موقعیت شورت در بازارهای دوطرفه است.
فاز نزولی، آخرین مرحله از چرخه قیمت در بازار است. نقطه پایانی فاز نزولی بهترین زمان برای ورود مجدد به موقعیتهای خرید است.
در آخر این نکته را به یاد داشته باشید که معامله در بازارهای مالی وابسته به ارزیابی احتمالات است نه تعیین قطعیات.
خلاصه کتاب تسلط بر چرخه بازار اثر هاوارد استنلی مارکس
دانستن، قدرت است. این قانونی نانوشته و بسیار مهم است که هر تاجر موفقی درستی آن را تایید میکند. خواندن کتاب، رمز سالها پیروزی و علت بارها شکست را به رایگان در اختیار ما قرار میدهد. خلاصهها هم چنین خاصیتی دارند. مرور خلاصه کتابها که با گلچین کردن بهترین مطالب یک نویسنده به دست میآیند میتواند به شکلی موثر و مفید راهگشای افراد جستجوگر و پر مشغله باشد. در این بخش از خانه سرمایه به سراغ کتاب «تسلط بر چرخه بازار» میرویم و به تماشای موضوعهای دستچین شده از لابهلای صفحههای آن مینشینیم. با ما همراه باشید.
چرا باید این کتاب را بخوانیم؟
- با مطالعه این کتاب به درکی درست از چرخههای بازار میرسید.
- این کتاب به شما کمک میکند تا بتوانید جایگاه کنونی خود را در چرخه بازار بورس پیدا کرده و جایگاه آیندهتان را پیشبینی کنید.
- با تاثیر افزایش یا کاهش قیمتها بر عملکرد بازار آشنا خواهید شد.
- میآموزید که چرا سرمایهگذاران باید برخلاف جریان مالی شنا کنند.
- متوجه میشوید که چرا به دنبال ترقی، ورشکستگی اتفاق میافتد.
- درک خواهید کرد که چرا بازارهای بدون ریسک، پرریسکترین نوع بازارها هستند.
- بهترین راهها را برای تبدیل شدن به یک سرمایهگذار برتر خواهید آموخت.
چه کسی کتاب تسلط بر چرخه بازار را نوشته است؟
«هاوارد استنلی مارکس» (Howard Stanley Marks) نویسنده کتاب «تسلط بر چرخه بازار» (Mastering the Market Cycle: Getting the Odds on Your Side) یکی از موفقترین سرمایهگذاران وال استریت است. او در این کتاب با توضیح کاربردی منطق پنهان در روند بازار بورس و بیان تجربهها و تجزیه و تحلیلهایش از فراز و فرود این بازار، سرمایهگذاران را به سمت کسب سود بیشتر هدایت میکند.
چرخه بازار چیست؟ آیا راهی برای شناسایی و پیشبینی آن وجود دارد؟
شما چه تعریفی از چرخهها دارید؟ شاید بتوان تبدیل شدن روز به شب یا تغییر منظم فصلها را یکی از آشناترین چرخههای طبیعی در جهان نامید. همیشه بعد از پایان شب، روز پدیدار میشود و بعد از گذر زمستان، پذیرای بهار هستیم. هیچ چیزی قدرت بر هم زدن این نظم طبیعی را ندارد. به همین دلیل، ما میتوانیم ثانیههای زندگیمان را با نظم این چرخهها هماهنگ کنیم و به راحتی جایگاه خود را در میان این چرخهها بیابیم. چرخههای بازارها و نظامهای اقتصادی به اندازه غروب خورشید یا گردش فصلها پیشبینی پذیر نیستند. اما این بدان معنا نیست که وجود ندارند. اجازه بدهید مثالی برایتان بزنیم.
تصور کنید سرعت چرخش زمین به دور خورشید، غیرقابل پیشبینی بود؛ یعنی گاهی سرعت مدارش افزایش پیدا میکرد و گاهی آهستهتر از همیشه به پیش میرفت. در آن صورت، هیچ پیشبینی قطعی در مورد زمان تبدیل شدن شب به روز و برعکس وجود نداشت. کارکرد چرخههای بازار نیز به همین شکل است. هیچ راه قطعی برای پیشبینی زمان فرارسیدن رونق مثبت بازار یا از میان رفتن رکود منفی آن وجود ندارد. گاهی چشمانداز بلندمدت بازار، روشن و آفتابی است. اما در این میان، روزهای ابری و طوفانی نیز بر سر راهش قرار میگیرند. شاید نظرهای دقیق و پیشبینیهای محکم و قاطع، جایی در چرخههای اقتصادی و بازار نداشته باشند اما همیشه میتوان این روند را از نظر «تمایل» مورد بررسی قرار داد.
اجازه بدهید قبل از هر کاری، تمایل را با هم تعریف کنیم. به مجموعهای از حدس و گمانها و محاسباتی که یک سرمایهگذار مطلع در مورد وقوع یک احتمال انجام میدهد، «تمایل» میگویند. مثلا پس از رونق بازار، زمانی که قیمتها تا سطح ناپایداری افزایش یافتهاند و خوشبینی سرمایهگذار در اوج خود است، تقریبا رکود رخ خواهد داد. اینکه این رکود دقیقا چه زمانی روی میدهد و چقدر شدید خواهد بود، کاملا پیشبینیناپذیر است. اما این بدان معنا نیست که سرمایهگذار به هنگام روبهرو شدن با حباب نمیتواند وضعیت پورتفولیوی خود را برای پیشبینی این رکود تعیین کند.
زمان چه تاثیری در چرخههای بازار بورس میگذارد؟
اما چگونه میتوان از عملکرد چرخههای بازار سردرآورد؟ چرخشی بودن امور مالی بیشباهت به تاریخ نیست. به قول «مارک تواین» (Mark Twain)، نویسنده و طنزپرداز آمریکایی، «تاریخ خودش را تکرار نمیکند اما قافیههایی مشابه میسازد.» به عبارت دیگر، درست است که وقایع، دقیقا به همان شکل گذشته تکرار نمیشوند اما الگوی مشابهی در میان همه آنها وجود دارد. شاید بهترین نمونه در این مورد، حباب «دات کام» و ماجرای رکود ناگهانی بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۲ باشد.
در اواسط دهه ۱۹۹۰، استفاده از اینترنت در ایالاتمتحده شدت گرفت. اینترنت اختراعی بود که انتظار میرفت فرصتهای زیادی را برای کسب منافع مالی خلق کند. سرمایهگذاران مخاطرهپذیر خیلی زود سرمایهگذاری در شرکتهای آنلاینی را آغاز کردند که مثل قارچ از همهجا سبز شده بودند. در حقیقت، امید اندکی برای سوددهی واقعی اغلب آنها وجود داشت. طی این هیجان عمومی، قیمت سهام به شکل بیسابقهای بالا رفت. چون طبق گزارشها صندوقهای سرمایهگذاری مخاطرهآمیز، سود سهبرابر داشتند. این امر موجب جذب سرمایه بیشتر شد و خیلی زود تعداد بسیار زیادی از شرکتهای آنلاین به وجود آمدند. حباب شکل گرفته بود. اغلب این شرکتها به شکلی اجتنابناپذیر با شکست مواجه شدند.
بسیاری از سرمایهگذاران مخاطرهپذیر زیان ۱۰۰ درصدی را تجربه کردند و قیمت سهام سقوط کرد. اتفاقی که کسی انتظارش را نداشت افتاد و حباب دات کام که زیادی باد شده بود ناگهان ترکید! جالب اینجا است که به طور متوسط، بازار سرمایهگذاری مخاطرهآمیز طی ۲۰ سال اخیر رشد کرده است. اما در کوتاهمدت، تفاوتهای فاحشی به چشم نمیخورند. این الگویی است که تقریبا تمام بازارها، نظامهای اقتصادی و شرکتها در مقیاسی نهچندان افراطی از آن تبعیت میکنند. چنین الگوهایی رشدی تدریجی دارند. میتوانیم این رشد متوسط را «نرخ رشد مدتدار» آنها بنامیم که در طول یک دوره زمانی طولانی تداوم داشته است. با این حال در کوتاهمدت، نمودار رشد، پیرامون این روند مدتدار به بالا و پایین نوسان میکند.
آیا میدانید چه عاملی محرک اصلی نوسانات کوتاه مدت بازار است؟
انسان، موجودی سرشار از احساس است. اگر احساس را از انسان جدا کنیم، باقی مانده خوشایندی دستگیرمان نمیشود. چون انسانها خیلی بیشتر از آنچه که به نظر میرسد با احساسشان زندگی میکنند. حتی بیتفاوتترین انسانها نیز از احساس بیتفاوتی برای نشان دادن وضعیت خودشان بهره میگیرند. این یعنی انسان و احساسش به شکلی جدانشدنی به یکدیگر گره خوردهاند. بنابراین نباید از این موجود احساسی انتظار داشته باشیم که به هنگام خرید و فروش سهام، صد در صد منطقی عمل کند. در حقیقت، یکی از علتهای ترکیدن حباب دات کام و ورشکسته شدن عده زیادی از سهامداران، ناشی از احساسی عمل کردن آنها بود. در طی دورههای رشد چشمگیر، نظیر دورهی بین سالهای ۱۹۹۵ و ۲۰۰۰ سرمایهگذاران دچار توهم شدند. آنها فکر میکردند که این رشد تا ابد دوام خواهد داشت. اما ماجرا برخلاف فکر آنها پیش رفت.
سرمایه گذاران جوانی که چرخههای گذشته را به یاد نمیآورند یا بیش از حد به قابلیتهای بازار جدید مطمئن هستند، میخواهند الگوهای قله و دره گذشته را نادیده بگیرند و با شوق ادعا کنند که این بار اوضاع متفاوت خواهد بود. این شور و هیجان آنها مثل یک ویروس در میان سرمایه گذاران دیگر هم منتشر میشود و به این ترتیب، موجی از سرمایه گذاران به سمت خرید سهمها هجوم میآورند و حتی با وجود قیمتهای غیرمنطقی آن سهمها را میخرند. چون میترسند که نکند فرصتی طلایی در کنارشان باشد و به دلیل غفلت از دستشان برود! وقتی مدتی از این ماجرا میگذرد، این بار به جای شوق، احساس ترس گریبانشان را میگیرد. آنها با خودشان فکر میکنند نکند قیمتها بیش از حد رشد کرده باشند و ناگهان سقوط کنند؟ اینجا است که رویه را برعکس میکنند و حالا به جای خرید، موجی از فروش با قیمتهای پایین را به راه میاندازند و باعث میشوند تا قیمتها به زیر روند مدتدار سقوط کنند. باز هم این احساس انسان است که پیروز میدان معاملات میشود نه منطق.
حقیقت این است که مقاومت در برابر تفکر جمعی بازار، کار دشواری است. حتی «آیزاک نیوتن» (Isaac Newton) که اغلب یکی از مهمترین نوابغ زمان شمرده میشود نیز نتوانست این کار را انجام دهد. نیوتن در ژانویه ۱۷۲۰ رئیس ضرب سکه در انگلستان بود. در آن زمان سهام شرکت « South Sea » در ۱۲۸ پوند متوقف شد. اما بعد قیمت افزایش یافت. نیوتن که فهمید این افزایش قیمت به خاطر سرمایهگذاریهای قماری است، کاری عاقلانه کرد و سهام ۷۰۰۰ پوندیاش را فروخت. او به درستی این چرخه در شرف وقوع را پیشبینی کرده بود. در ماه ژوئن قیمت سهام به سرعت افزایش یافته و به ۱۰۵۰ پوند رسید و تا سپتامبر به کمتر از ۲۰۰ پوند سقوط کرد. اما نکته جالب اینجا است که نیوتن نتوانست در مقابل نیروی احساس جمعی مقاومت کند. بعد از اینکه دید افراد دور و برش این همه پول به جیب میزنند، دوباره سهامش را در اوج خرید و بعد تمام آن را از دست داد، بیش از ۲۰۰۰۰ پوند! میتوان از این ماجرا یک درست ساده گرفت: «مقاومت در برابر جریان تفکر جمعی، کار راحتی نیست. اما ممکن است و میتوان راههایی برای غلبه بر این جریان – حداقل در ابعاد فردی – پیدا کرد.»
یک سرمایهگذار عاقل با ریسکهای بازار چه میکند؟
سرمایهگذاران زیادی هر روز بخشی از زمان گرانبهای خود را صرف تحلیل رسانهها و توجه به نشانههای صعودی یا سقوط بازارهای مختلف میکنند. اما تعداد کمی از آنها به اطلاعاتی که جایگاه فعلی آنها را در محیط سرمایه گذاری کنونی مشخص میکند، توجه دارند. همین تعداد کم، جمعیت سرمایه گذاران برتر را تشکیل میدهند.
در طول زمانی که بازار به شکلی غیرمنطقی در حال جهش است، سود سرمایهگذاریهای پرمخاطره نیز در کمترین مقدار خود قرار میگیرد. چون همه سرمایه گذاران شور و شوق زیادی برای خرید دارند و به این ترتیب، فروشندگان نیز به خود جرات میدهند تا در برابر فروش سهمها، قیمتهایی سرسام آور، صرف ریسک کمتر و زیان ریسک بیشتر را به خریدار تحمیل کنند. پس بهتر است به هنگام شنیدن جملاتی مانند: «بازار نمیتواند شکست بخورد» و «این بار اوضاع متفاوت است» حواستان را جمع کرده و با احتیاط عمل کنید. آن روی دیگر قضیه این است که وقتی در پی نزول یا کسادی بازار، احساس ترس، سرمایهگذاران را در برمیگیرد ریسک در کمترین میزان خود است. تمام سرمایهگذارانی که پولشان را از دست دادهاند با ترس کنار گود میایستند و فکر میکنند حالا بازار درگیر افولی دائمی شده است. اما در این مرحله است که صرف ریسک و احتمال جهش بازار در اوج خودش قرار دارد.
در حقیقت، سرمایهگذاری زمانی در مخاطرهآمیزترین شکل خود است که در کل بدون ریسک تلقی شود، و زمانی کمترین ریسک را دارد که در کل دارای ریسک زیاد تلقی شود. من در سال ۲۰۱۰ حداکثر بهره را از این حقیقت بردم. بعد از بحران مالی ۲۰۰۸-۲۰۰۷، ساخت خانه دچار وقفه شد. در سال ۲۰۱۰ فرصتهای ایجاد مسکن در ایالاتمتحده در کمترین میزان خود از سال ۱۹۴۵ قرار گرفته بود. با این حال، جمعیت در سال ۲۰۱۰ بسیار بیشتر از سال ۱۹۴۵ بود و این جمعیت است که تقاضای مسکن بلندمدت را ایجاد میکند. به زبان ساده، بازار مسکن به شدت راکد بود اما میزان جمعیت، افزایش تقاضای خانه را تضمین میکرد. به همین خاطر با وجود تفکر جمعی که میگفت: «بازار مسکن هرگز به حال اول باز نمیگردد» من و همکارانم بزرگترین شرکت خانهسازی خصوصی در آمریکای شمالی را خریدیم. این شکل از سرمایهگذاری سود زیادی را برای ما به دنبال داشت.
بین رشد اقتصادی، ساعات کاری و بهرهوری چه رابطهای وجود دارد؟
اگر نرخ رشد سکولار همیشه مثبت باشد، آیا این امکان وجود نداشت که شما فقط سرمایهگذاری کنید و اجازه بدهید پولتان همان جا بماند، چرخههای کوتاهمدت یکدیگر را خنثی کنند و شما از رشد تدریجی روند مدتدار سود ببرید؟ خب، مسئله اینجا است که روند مدتدار نیز از طریق چرخهها انجام میگیرد، گرچه ادامه آنها بیشتر طول میکشد. این مسئله زمانی آشکار میشود که شما روند مدتدار تولید ناخالص داخلی (GDP) در ایالاتمتحده را بررسی میکنید. یک روش برای محاسبه تولید ناخالص داخلی، ضرب تعداد ساعت کاری کشور در رقم بازده هر ساعت است. این یعنی دو روش اصلی برای افزایش تولید چرخه ها و دوره های بازار ناخالص داخلی یک کشور وجود دارد:
بارزترین شکل افزایش تعداد ساعات کاری یک کشور، با افزایش تعداد کارگران صورت میگیرد. در واقع، افزایش تولید ناخالص داخلی با رشد جمعیت همبستگی دارد. مثلا پس از جنگ جهانی دوم نرخ تولد در ایالاتمتحده افزایش چشمگیری داشت، پدیدهای که به آن «دوران افزایش زاد و ولد» گفته میشود. زمانی که کودکان متولد شده بین اواخر دهه ۱۹۴۰ و اوایل دهه ۱۹۶۰ به سن کار رسیدند، اقتصاد ایالاتمتحده رشد چشمگیری را تجربه کرد، علت آن نیز وجود افراد بیشتر برای کار بود. این افزایش ساعات کار، رشد اقتصادی را به دنبال داشت.
بین اواخر دهه ۱۷۰۰ و اوایل دهه ۱۸۰۰ ماشینهایی که با انرژی بخار و آبکار میکردند، جای کارگران را در حوزههای خاص گرفتند و کار آنها را با بهرهوری بیشتری انجام دادند. در این میان، تولید نیز شکل تازهای به خود گرفت. مثلا کاری که با صرف زمان و تلاش زیاد در فروشگاههای کوچک صورت میگرفت، این بار با سرعت بسیار زیاد در کارخانههای بزرگ انجام میشد. نتیجه این فرآیند تازه چیزی نبود جز رشد اقتصادی. تولید ناخالص داخلی ایالاتمتحده با نرخی بین ۲ و ۳ درصد در سال رشد میکند. اما به یاد داشته باشید که این رشدی متوسط است و بدین معنا نیست که رکود اقتصادی بلندمدت وجود ندارد که نجات از آن نه سالها بلکه دههها برای یک اقتصاد طول میکشد. نرخ تولد میتواند به دلایل مختلف کاهش یابد، برای مثال جنگ، شرایط اقتصادی نامطلوب و روندهای اجتماعی نظیر گرایش فعلی جوانان آمریکایی به تاخیر در تشکیل خانواده. در بلندمدت کاهش ایجادشده در تعداد نیروی کار میتواند به رکود اقتصادی گسترده بیانجامد. مختصر اینکه اتکا به روزهای روشن آینده که ممکن است هرگز از راه نرسند، عاقلانه نیست. به همین دلیل است که سرمایهگذار برتر نسبت به چرخههای کوتاهمدت هوشیار است و جایگاه خود را مطابق آنها تعیین میکند.
پیام اصلی نویسنده در کتاب تسلط بر چرخه بازار چه بود؟
چرخههای بازار، نظامهای اقتصادی و شرکتهای منفرد الگوی خاصی را دنبال میکنند. آنها در بلندمدت میل به رشد دارند و چیزی را دنبال میکنند که به آن «روند مدتدار» میگویند. این روند در کوتاهمدت، نوسان زیادی دارد. سرمایهگذار برتر کسی است که به این چرخهها توجه میکند و جایگاهش را نسبت به آنها تطبیق میدهد. متاسفانه تفکر بسیاری از افراد مالی در نوعی حباب گیر کرده است. چون آنها فقط به رسانهها و گزارشهای مالی توجه میکنند و به ندرت به کتابی خارج از حوزه خود توجه نشان میدهند. پیشنهاد میکنم که خود را به ژانری خاص محدود نکرده و از کتابهای تاریخ غافل نشوید. چون با خواندن آنها میتوانید نکات زیادی درباره چرخهها بیاموزید. گاهی بهترین درسهای عملی در لابهلای پیروزیها و شکستهای تاریخی نهفته است.
دیدگاه شما