تعریف سطح مقاومت


اگر در تایم فریم روزانه معامله می‌کنید، هرگز از نقاط پیووت هفته یا ساعت قبل استفاده نکنید، زیرا سیگنال‌های اشتباه دریافت می‌کنید.

آشنایی با مفهوم چنگال اندروز و کاربرد آن در تحلیل تکنیکال

چنگال اندروز به چه معناست و چه کاربردی در تحلیل تکنیکال دارد؟ ما در این مطلب از سایت کارگزاری سرمایه و دانش مفهوم و کاربرد چنگال اندروز را به تعریف سطح مقاومت شما معرفی کرده‌ایم.

تصمیم‌گیری در بازار بورس برای سرمایه‌گذاری منطقی و پربازده نیازمند آگاهی از وضعیت و روند بازار دارد. این آگاهی تنها با تحلیل و بررسی دقیق اطلاعات بازار به دست می‌آید. بنابراین، پیش از هر سرمایه‌گذاری نیاز است با استفاده از ترفندها و ابزارهای مختلف به تحلیل بازار بپردازید. چنگال اندروز یکی از ساده‌ترین و البته کارآمدترین ابزارهای تحلیل بازارهای مالی تعریف سطح مقاومت است که در قرن بیستم توسط دکتر آلن اندروز ابداع شد و همواره مورد تأیید تحلیلگران و سرمایه‌گذاران بورس قرار دارد.

دکتر اندروز با ایجاد یک ارتباط ریاضی میان سه پیوت اصلی، ابزاری به وجود آورد که اگرچه با نام چنگال از آن یاد نمی‌کرد، اما امروزه در میان فعالان بازار مالی با این اصطلاح شناخته می‌شود.

این چنگال، انواع مختلفی دارد که از میان آن‌ها، تنها چنگال با خط استاندارد (TML) توسط دکتر آلن اندروز ساخته‌شده است. انواع دیگر حاصل مطالعات، تحقیقات و آزمون‌وخطاهای شاگردان اندروز و محققان فعال در بازار مالی هستند. در ادامه مطلب به بررسی دقیق چیستی و چگونگی رسم و تحلیل چنگال اندروز می‌پردازیم تا کاربرد این ابزار مهم بازار مالی برای شما تسهیل پیدا کند.

چنگال اندروز چیست؟

در تحلیل تکنیکال از ابزارهای متفاوتی استفاده می‌شود که ابزار اندروز یکی از پرکاربردترین آن‌ها به شمار می‌آید. این نحوه نام‌گذاری به دلیل شباهت ظاهری ابزار به چنگال سه دندانه است.
بر اساس تحقیقات و مطالعات دکتر آلن اندروز، خطوط حمایت و مقاومت کلاسیک دیگر قدرت لازم برای تحلیل دقیق بازارهای مالی را نداشتند و برای پیش‌بینی نوسانات قیمت به ابزارهای کارآمدتر نیاز بود.

نتایج تحقیقات نشان می‌دادند که کاربرد خطوط روند که از پیوت‌ها و نقاط بیشتری می‌گذرند، بیشتر است .

همچنین لازم است نوساناتی که حول محور خط مرکزی و بین دو خط یا بال که کانال‌هایی برای روند قیمت ایجاد می‌کنند را بررسی کرد.

اندروز معتقد بود که قانون نیوتون در بازار مالی نیز جریان دارد و هر عملی با یک عکس‌العمل به همان میزان و در جهت مخالف آن همراه خواهد بود. بنابراین، یافته‌های خود را با استفاده از قانون نیوتون و همچنین رگرسیون خطی تکمیل کرد و ابزاری برای شناسایی روندها در بازار مالی به وجود آورد.

نتیجه نهایی تحقیقات وی ابزاری بود که به‌پاس زحمات دکتر آلن اندروز، با نام چنگال اندروز شناخته می‌شود. این ابزار بر روی یک نمودار قیمت-زمان تشکیل‌شده و با استفاده از سه پیوت ماژور متوالی ایجاد می‌شود.

چنگال ابداعی توسط دکتر اندروز درواقع از سه خط موازی با خطوط روند تشکیل‌شده است. روند آن نشانگر نقاط مقاومت و حمایت احتمالی و شکست‌های مختلف است.

بیشترین میزان نوسانات قیمت در اطراف خط میانی است که در میان بال‌های پایینی و بالایی (خطوط حمایت و مقاومت) قرار دارد. توجه داشته باشید که پیوت‌های انتخاب‌شده حتماً باید آغازگر یک موج جدید باشند.

انواع چنگال اندروز

همان‌طور که پیش‌تر بیان شد، چنگال ابداعی اندروز تنها یکی از انواع آن به شمار می‌آید. انواع دیگری نیز وجود دارند که نتیجه تحقیقات و یافته اشخاص بزرگی مانند جروف شیف، تیوتی موگ پاتریک میکولا، گرگ فیشر، دکتر هاکوپیان و دکتر دالوگا برای بهبود عملکرد و افزایش کارایی چنگال اندروز هستند. اما انواع چنگال اندروز چیست؟

چنگال با خط میانه استاندارد (TML) : نخستین چنگال ابداع‌شده، همان ابزار ساخته‌شده به دست دکتر آلن اندروز است.

چنگال با خط میانه شیف (SML) : این چنگال، در نوبت خود دارای چند نوع دیگر است که ازجمله مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به چنگال شیف، چنگال میکولا، چنگال دالوگا (شامل روش‌هایی ازجمله T که در میان شناخته‌شده‌ترین روش‌های تحلیل روند در میان سرمایه‌گذاران قرار می‌گیرد) و چنگال تعریف سطح مقاومت گوشه اشاره کرد.

چنگال با خط میانه معکوس (RML) : در این نوع ابزار، با تنظیم دستی نقطه A و بدون استقرار در یک نقطه مشخص، یک چنگال برای وضعیت حاضر رسم می‌شود. چنگال

ترسیمی بر روی شکاف قیمت (GAP Pitchfork) : این ابزار، دو نوع چنگال دیگر را شامل می‌شود که استفاده از هرکدام با توجه به نوع شکاف قیمتی انجام می‌گیرد.

اصول چنگال اندروز

کاربرد چنگال اندروز تازه با دانستن اصول آن مشخص می‌شود. این اصول به شما می‌آموزند که از چه استراتژی‌هایی برای افزایش سود و حفظ سرمایه خود در بازارهای مالی استفاده کنید.

به این ترتیب، اگر بدانید که اصول و قواعد حاکم بر چنگال اندروز چیست، به‌راحتی می‌توانید در این بازارها به بازدهی و سود بسیار بالایی دست پیدا کنید.

بیشترین میزان حرکت روند قیمت به سمت خط میانی چنگال و با لمس این خط اتفاق می‌افتد. این اصل برای 80 درصد اوقات صادق است.

با رسیدن قیمت به خط میانی و لمس آن، پیوت بعدی ساخته می‌شود و تغییر جهت روند قیمت را مشاهده می‌کنیم.

در برخی مواقع، قیمت چندین بار خط میانی را لمس می‌کند و یا نوسانات مکرری در نزدیکی این خط دارد.

اگر قیمت نتواند خط میانی را لمس کند و پیش از رسیدن به خط میانی پیوت ایجاد کند (20 درصد مواقع)، احتمال حرکت سریع و قدرتمند آن به سمت بالا زیاد است. در این صورت، احتمال خارج شدن قیمت از چنگال افزایش می‌یابد.

زمانی که شاهد شکستن خط میانی توسط قیمت باشیم، احتمال بازگشت یا پول بک (Pullback) آن به سمت خط میانی پیش از ادامه دادن مسیر زیاد است.

تحلیل روند قیمت به شما اجازه حرکت می‌دهد. برای مثال، نزدیک شدن به نقطه حمایت، به شما سیگنال خرید می‌دهد و با نزدیک شدن به خط مقاومت متوجه می‌شوید که زمان فروش سهام شما نزدیک است.

شکسته شدن بال پایینی توسط قیمت، یک سیگنال فروش قطعی برای سهامداران است. در چنین شرایط باید به‌طور کامل از سهم خروج پیدا کنید.

نحوه رسم چنگال اندروز

با توجه به تعارف و توضیحات بالا، اکنون می‌دانید که چنگال اندروز چیست و از چه اجزائی تشکیل می‌شود. بنابراین، می‌توانید از این اجزاء در ترسیم ابزار اندروز بهره بگیرید. در این بخش از مطلب، نحوه ترسیم ابزار اندروز را به‌صورت گام‌به‌گام توضیح می‌دهیم.

پیوت‌ها را انتخاب کنید. در هر چنگال از سه پیوت استفاده می‌شود که با توجه به نزولی یا صعودی بودن قیمت، می‌توانند به ترتیب دو سقف و یک کف یا دو کف و یک سقف را شامل شوند. پیوت‌ها درواقع نقاط تغییر یا سقف و کف قیمت واکنشی هستند. پیوت‌های انتخابی شما به‌طور حتمی باید ماژول باشند. اولین نقطه یا پیوت انتخاب‌شده، نقطه آغاز خط میانی است. خطوط حمایت و مقاومت، امتداد دونقطه بعدی (نقاط 2 و 3) به‌موازات خط میانی هستند.

پیوت 2 و 3 را با یک خط به یکدیگر متصل کنید.

از پیوت 1 شروع به‌رسم یک خط کنید که نقطه میانی خطی که دو پیوت 2 و 3 را به یکدیگر وصل می‌کند را قطع کرده و از آن عبور کند. این خط، همان خط میانی ابزار اندروز را تشکیل می‌دهد.

از پیوت‌های 2 و 3 دو خط را به‌موازات خط میانی رسم کنید. اکنون بال‌های چنگال یا خطوط حمایت و مقاومت نیز رسم شده‌اند.

چگونه از شکست‌ها در تحلیل اندروز استفاده کنیم؟

استفاده از شکست‌ها در تحلیل اندروز یک استراتژی با درصد ریسک بالا است و احتمال فریب خوردن شما توسط یک شکست تقلبی، زیاد است. بنابراین، بهتر است از اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال دیگر مانند OBV برای تأیید شکست استفاده کنید. با وجود ریسک بالای آن، استفاده از این استراتژی در میان معامله گران از محبوبیت بالایی برخوردار است.

در این استراتژی، سیگنال معامله زمانی ارسال می‌شود که قیمت در خلاف روند از ابزار اندروز خارج‌شده باشد. بنابراین، معاملات زمانی صورت می‌گیرند که قیمت از چنگال خارج‌شده باشد. این نوع معاملات از مراحل زیر تشکیل می‌شوند:

در مرحله اول، شکست تشخیص داده می‌شود، اما هنوز تأیید نشده است. بنابراین، ورود به معامله در این مرحله نباید اتفاق بیفتد.

پس از شکست، در اغلب اوقات یک کف جدیدی در زیر ابزار اندروز ایجاد می‌شود.

در این وهله، به‌احتمال‌زیاد سطح مقاومت کف ابزار اندروز را مجدداً مشاهده می کنید.

سپس با احتمال قوی، قیمت تا کف جدیدی که بعد از شکست ایجادشده است، پایین می‌آید. سیگنال تأیید و ورود به معامله زمانی به سرمایه‌گذاران و معامله گران ارسال می‌شود که قیمت تا زیر این کف جدید بیاید.

حد ضرر و حد سود را با توجه به وضعیت جدید می‌توان به دست آورد. در این معامله، حد ضرر درواقع بالای سقف جدید که قیمت بعد از شکستن ابزار اندروز به آن برگشته است قرار می‌گیرد.

تعیین حد سود در این معاملات می‌تواند عمدتاً بر پایه حرکت و نوسانات قیمت باشد. سود را می‌توان در سطح حمایت (یا مقاومت) یا با استفاده از الگوهای کندل استیک یا الگوهای قیمتی ذخیره کرد.

ابزارهای لازم برای ترسیم چنگال اندروز در تحلیل تکنیکال

امروزه اهمیت تحلیل روند قیمت با استفاده از ابزارهای مختلف بر هیچ‌کس پوشیده نیست و تسهیل این امر می‌تواند به تحلیل‌گران و سهام‌داران کمک کند تا انتخاب‌ها و تصمیمات درستی اتخاذ کنند.

با توجه به اهمیت بالای ابزار اندروز در تحلیل روند قیمت و تخمین نحوه حرکت آن در آینده، امروزه این ابزار در تمام نرم‌افزارهای تحلیل تکنیکال وجود دارد. بنابراین، با استفاده از پلتفرم‌های مختلف و بدون نیاز به ‌رسم دستی چنگال می‌توانید به تحلیل روند قیمت بپردازید.

با استفاده از این پلتفرم‌ها تنها کافی است با 3 پیوت مناسب که تغییراتی معنادار را رقم می‌زنند، می‌توانید چنگال را ترسیم کرده و از زمان مناسب برای انجام معامله آگاه شوید.

ویژگی‌های یک چنگال ایده آل

چنگال‌های رسم شده می‌تواند بر اساس چند ویژگی دارای اعتبار کمتر یا بیشتری باشد. هرچه اعتبار چنگال بیشتر باشد، کارایی آن برای تحلیل بازار و روند قیمت‌ها افزایش پیدا می‌کند. بنابراین، با دانستن ویژگی‌های یک ابزار اندروز ایده آل می‌توانید تحلیل و بررسی‌های خود را صحیح‌تر انجام داده و به معاملات اطمینانی‌تر وارد شوید.

این ویژگی‌ها شامل موارد زیر هستند:

هر چه تعداد واکنش‌هایی که قیمت آن در گذشته با لمس خط میانی تجربه کرده است بیشتر باشد، اعتبار بیشتری به چنگال رسم شده می‌بخشد.

به‌طور حتمی، قیمت در پیوت یا نقطه سوم چنگال باید بین دونقطه تعریف سطح مقاومت 1 و 2 باشد. در غیر این صورت، آنچه رسم شده درواقع یک کانال رگرسیونی روند است.

دقت کنید که شیب چنگال کمتر از 60 درجه باشد. با بهره‌گیری از ابزارهای سنجش زاویه روند مانند Trend Angle در پلتفرم تریدینگ ویو می‌توانید زاویه خط میانی را تأیید کنید. برای این امر، نمودار قیمتی را با استفاده از گزینه «auto» در حالت 1 به 1 قرار دهید.

در این ابزار نباید هیچ اطلاعات قیمتی خارج از چنگال قرار بگیرد. درواقع، تمام داده‌های قیمتی درون چنگال و بین دو خط مقاومت و حمایت قرار می‌گیرند.

در این مطلب به‌طورکلی فهمیدیم که چنگال اندروز چیست و کاربرد چنگال اندروز در تحلیل تکنیکال را موردبررسی قرار دادیم. این چنگال از سه خط موازی تشکیل شده از خط میانی و دو بال بالایی و پایینی (نشان‌دهنده خطوط مقاومت و حمایت) ساخته می‌شود که دیدی آینده‌نگرانه از وضعیت قیمت و بازار را در اختیار تحلیلگران قرار می‌دهد.

روند این چنگال می‌تواند صعودی یا نزولی باشد. بیشترین میزان نوسانات قیمت در نزدیکی خط میانی اتفاق می‌افتد. در صورت شکستن سقف یا کف توسط قیمت، استراتژی‌های جدید برای افزایش سودآوری و جلوگیری از ضرر ایجاد می‌شوند که اگرچه ریسک آن‌ها بالا است، اما در برخی موارد می‌تواند سود بالایی را برای معامله‌گران و سرمایه‌گذاران به وجود بیاورد.

به‌طورکلی، تحلیل این ابزار به شما اجازه می‌دهد تحلیل دقیق‌تری از قیمت‌ها انجام دهید و زمان دقیق و مناسب برای خریدوفروش یا خروج کامل از سهم را پیدا کنید. امروزه با استفاده از ابزارها و پلتفرم‌های مختلفی که در اختیار شما قرار می‌گیرند، نیازی به ترسیم دستی این چنگال نیست. بلکه با انتخاب سه نقطه مناسب می‌توانید تحلیل دقیقی از داده‌ها را به دست آورید.

تعریف سطح مقاومت

انسولین هورمونی است که مانند یک کلید سلول ها را برای ورود گلوکز (نوعی قند) از خون برای ایجاد انرژی سلول باز می کند. گاهی اوقات، این فرآیند قفل و کلید کار نمی کند. بنابراین گلوکز در خون افزایش می یابد، حتی زمانی که بدن شما انسولین بیشتری می سازید. دانشمندان ایده هایی دارند، اما آنها مطمئن نیستند که چرا سلول های شما این واکنش را متوقف می کنند. مقاومت به انسولین، شرایطی است که در آن سلول‌های بدن پاسخ مناسبی به انسولین نمی‌دهند و به دنبال آن جذب گلوکز دچار اختلال شده و به طورثانویه باعث افزایش قند خون می‌شود.

مقاومت به انسولین نام بیماری است که در آن سلول ها، مخصوصا سلول های ماهیچه ای و چربی توانایی پاسخ به انسولین را از دست می دهند. انسولین هورمونی است که توسط سلول های بتای پانکراس ترشح می شود. به طور نرمال بعد از مصرف هر وعده غذایی مقدار کمی از این هورمون جهت انتقال قند به داخل سلول ها ترشح می شود. از آن جا که سلول ها باید برای زنده ماندن گلوکز داشته باشند، بدن در زمان مقاومت به انسولین برای جبران انتقال کم گلوکز انسولین بیشتری ترشح می کند که این ترشح زیاد باعث (Hyperinsulinemia) و تحریک بیش از حد برخی از بافت های حساس به انسولین می شود. با گذشت زمان، این فرآیند موجب عدم تعادل بین گلوکز و انسولین می شود و در صورتی که درمان نشود، می تواند در نهایت موجب عوارض بدی در سلامتی بخش های مختلف بدن شود.

Hyperinsulinemia و مقاومت به انسولین با تغییرات در غلظت و مقدار نسبی چربی های بدن همراه می باشد که به طور قابل توجهی باعث افزایش مقدار تری گلیسیرید و LDL (لیپوپروتئین با چگالی کم، کلسترول بد) و کاهش مقدار HDL (لیپوپروتئین با چگالی بالا، "کلسترول خوب") در خون می شود. هم چنین ممکن است خطر ابتلای فرد به لخته شدن خون را افزایش دهد، باعث تغییرات التهابی و افزایش احتباس سدیم در فرد شود که می تواند منجر به افزایش فشار خون گردد.

به طور کامل شناخته نشده است اما به نظر می رسد تا حدودی به عوامل ژنتیکی، از جمله قومیت و بخشی از آن به شیوه زندگی فردی مرتبط باشد. اکثر افراد مبتلا به مقاومت به انسولین هیچ نشانه ای ندارند و در بسیاری از موارد، بدن قادر است با نیاز به تولید انسولین مازاد در طول سال ها هماهنگ باشد و اگر تولید انسولین بدن نتواند با تقاضای آن ادامه یابد، هیپرگلیسمی رخ خواهد داد. هنگامی که گلوکز بالا باقی بماند، فرد به دیابت نوع 2 مبتلا می شود. سطح بالای گلوکز می تواند عوارض متعددی نظیر آسیب عروق خونی بسیاری از اعضای بدن، از جمله کلیه ها را باعث شود. بنابراین مقاومت به انسولین یکی از عوامل خطر ابتلا به دیابت نوع 2 است. هم چنین تغییر در چربی ها باعث ایجاد رسوب پلاک چربی در شریان ها شده و منجر به بیماری قلبی عروقی (CVD) و سکته مغزی می شود.

سندرم متابولیک و مقاومت به انسولین دو اصطلاح است که اغلب به طور متناوب برای مشخص کردن بعضی از اختلالات مرتبط با افزایش مقاومت به انسولین و افزایش تولید انسولین و تشخیص این تغییرات به عنوان عوامل خطر برای بیماری های آینده استفاده می شود. سندرم متابولیک اساسا یک زیرمجموعه­ ای از مقاومت به انسولین است. اگر چه معیارهای مختلف تشخیصی برای سندرم متابولیک، مانند چاقی، تغییر در سطح چربی و اختلال پردازش گلوکز در تعریف این اختلال وجود دارد ولی هدف از غربالگری برای سندرم های متابولیک کاهش خطرات سلامتی از طریق تغییر شیوه زندگی می باشد.

مقاومت به انسولین یک بیماری یا تشخیص خاص نیست، اما با شرایطی مانند CVD، دیابت نوع 2، چاقی و فشار خون بالا و همچنین سندرم تخمدان پلی کیستیک (PCOS) و بیماری کبد چرب غیرالکلی مرتبط است. برخی از محققان معتقدند که ممکن است ارتباطی بین مقاومت به انسولین و انواع خاصی از سرطان وجود داشته باشد. اما مکانیسم های ارتباط این دو بیماری هنوز شناخته نشده است. به یاد داشته باشید که بسیاری از افرادی که این شرایط را دارند، مقاومت به انسولین ندارند و به همین ترتیب، بسیاری از افراد دارای مقاومت به انسولین می توانند چنین شرایطی را نداشته باشند. این ها فقط الگوهای ارتباطی است که به علت برخی از مسیرهای متابولیسمی مرتبط ظهور کرده اند که باعث شده آن ها اغلب با هم دیده شوند و تصور می شود مقاومت به انسولین به پیشرفت این عوارض کمک کند و آن ها را در طی زمان افزایش دهد.

هیچ تستی وجود ندارد که بتواند مستقیما مقاومت به انسولین را تشخیص دهد. در عوض، یک پزشک متخصص با توجه به علائم بالینی فرد ممکن است در صورت افزایش سطح گلوکز، افزایش سطح کلسترول، تری گلیسیرید، LDL و کاهش غلظت HDL، احتمال مقاومت به انسولین را دهد. تست های آزمایشگاهی که به احتمال زیاد درخواست داده می شوند عبارتند از:تعریف سطح مقاومت

گلوکز(GLU): این تست معمولا ناشتا انجام می شود (FBG) اما در بعضی موارد پزشک ممکن است GTT (تست تحمل گلوکز) نیز درخواست دهد که هدف از این آزمایش تعیین این است که آیا بیمار پاسخ ضعیفی به گلوکز دارد یا خیر.

HbA1C : این آزمایش میانگین میزان گلوکز خون در طی 3 ماه گذشته را با اندازه گیری درصد هموگلوبین گلایکه شده اندازه گیری می کند.

پروفایل چربی: میزان HDL، LDL، تری گلیسیرید و کلسترول اندازه گیری می شود. اگر تری گلیسیرید به طور قابل توجهی افزایش یافته باشد ممکن است نیاز به اندازه گیری مستقیم LDL باشد.

یکی از رایج ترین روش های تشخیص مقاومت به انسولین، استفاده از ارزیابی مدل HOMA-IR است که شامل اندازه گیری قند و انسولین است و سپس با استفاده از یک محاسبه ساده، عملکرد سلول های بتا پانکراس که باعث تولید انسولین و حساسیت به انسولین می شود، تخمین زده می شود.

سایر تست های آزمایشگاهی که ممکن است برای کمک به ارزیابی مقاومت انسولین و ارائه اطلاعات بیشتر باشد شامل موارد زیر هستند:

انسولین (Insulin): اندازه گیری انسولین ناشتا در افراد مختلف متغیر است، اما در افراد دارای مقاومت به انسولین به طور قابل توجهی بالا است.

hs-CRP : این تست جهت بررسی التهاب در بیماران مبتلا به مقاومت انسولین به عنوان ریسک فاکتور ابتلاء به بیماری قلبی و عروقی اندازه گیری می شود و نسبت به افراد سالم ممکن است در بیماران دارای مقاومت به انسولین بالا باشد.

آزمون تحمل انسولین (ITT). این آزمایش به طور گسترده ای مورد استفاده نیست، اما یکی از روش های تعیین حساسیت (یا مقاومت) انسولین است، به ویژه در افراد چاق و مبتلا به PCOS. این آزمایش شامل تزریق IV انسولین با اندازه گیری های بعدی گلوکز و انسولین می باشد.

شاخص کمی حساسیت به انسولین (QUICKI). یک فرمول ریاضی برای محاسبه بر اساس آزمایشات گلوکز و انسولین است. مقاومت به انسولین بر اساس مقدار محاسبه شده در شاخص QUICKI تعیین می شود.

درمان مقاومت به انسولین عمدتا شامل تغییر در رژیم غذایی و شیوه زندگی است. انجمن دیابت آمریکا توصیه می کند که کاهش وزن، داشتن فعالیت بدنی شدید تا متوسط و افزایش فیبر در رژیم غذایی برای کاهش سطح انسولین خون و افزایش حساسیت بدن به آن، می تواند مفید باشد.

مقاومت چیست ؟ و تاریخچه آن

مقاومت چیست؟

قبل از اینکه در مورد مقاومت صحبت کنیم بهتر است کمی با تاریخچه آن آشنا شوید. در سال ۱۷۸۹ جورج سیمون اهم در آلمان به دنیا آمد. پدرش قفل سازی می کرد و با اینکه تحصیلات خود را ادامه نداده بود تا جایی که امکان داشت، جورج را به بهترین شکل تعلیم داد و او را به مطالعه علاقه مند کرد. جرج به خاطر اشتیاقی که به درس خواندن داشت. در سال ۱۸۰۶ به عنوان معلم ریاضی شروع به فعالیت کرد و در سال ۱۸۰۹ وارد دانشگاه شد و درجه دکتری را دریافت کرد. او کتاب هایی در زمینه هندسه نیز نوشته است.

به خاطر علاقه ای که به علم فیزیک داشت، در آزمایشگاه فیزیک یک مدرسه شروع به فعالیت نمود. جورج سیمون اهم در سال ۱۸۲۶ دو مقاله نوشت که در آن ها با محاسبات ریاضی، هدایت حرارتی در مدارهای الکتریکی که فوریه مدلسازی کرده بود را نشان داد. با این دو مقاله، اهم تلاش کرد استنباط خود را از آزمایشات تجربی و پدیده های طبیعی ارائه دهد. او در مقاله دوم خود توانست برای نتایج فعالیت هایی که دیگران در گذشته بر روی پیل انجام داده بودند، قوانینی پیاده سازی کند.

اهم پس از آزمایش های فراوان متوجه شد که بین مقاومت، جریان و ولتاژ رابطه ای اساسی وجود دارد. این رابطه به نام قانون اهم معروف شد که معادله آن R = V/I است. جورج این قانون را به این صورت تشریح کرد که وقتی جریان ثابتی از یک سیم عبور می کند، با نسبت ولتاژ دو سر سیم به مقاومت آن برابر است. به خاطر این کشف بزرگ و به پاس خدماتی که جرج سیمون اهم در طول عمر خود برای پیشرفت علم الکتریسیته ارائه داد واحد مقاومت الکتریکی را اهم نامیدند.

تعریف مقاومت

وقتی الکترون ها در ماده ای رسانا در حال حرکت هستند در این حرکت با مقاومتی روبرو هستند، که به آن مقاومت الکتریکی می گویند. به تعریف سطح مقاومت بیان دیگر در یک مدار الکتریکی ذراتی با بار مثبت ، در برابر حرکت الکترون ها که بار منفی دارند، مقاومت می کنند و سرعت آن ها را کاهش می دهند. این اتفاق انرژی جنبشی الکترون را می گیرد و در ازای آن گرما تولید می کند.

تعریف قانون اهم و واحد مقاومت الکتریکی

همانطور که گفتیم جرج سیمون اهم توانست بین مقاومت، جریان و ولتاژ در یک مدار الکتریکی رابطه ای اساسی کشف کند. طبق این رابطه مقاومت الکتریکی برابر است با اختلاف پتانسیل رسانا تقسیم بر شدت جریانی که از آن عبور می کند. اگر تغییری در دمای رسانا ایجاد نشود، این رابطه همواره ثابت است. واحد اندازه گیری مقاومت الکتریکی اهم می باشد که آن را با حرف R نشان می دهند. دستگاهی که می توان با آن مقاومت الکتریکی را اندازه گیری کرد، اهم سنج نام دارد.

فرمول قانون اهم

همانطور که اشاره کردیم جورج سیمون اهم توانست رابطه ای بین جریان، ولتاژ و مقاومت در مدار الکتریکی پیدا کند که به قانون اهم معروف شد. فرمول این قانون عبارتست از:

در این رابطه R مقاومت الکتریکی را نشان می دهد، V بیانگر اختلاف پتانسیل دو سر رسانا است و I نشان دهنده شدت جریان عبوری از این رسانا می باشد.

[ پیشنهادات سردبیر :

هرچه که باید در مورد سنسور مغناطیسی و خرید آن بدانید !

سنسور صنعتی رسابرد انتخاب حرفه ای هاست. حرفه ای خرید کن ! ]

مقاومت

چه عواملی در مقاومت الکتریکی تاثیر دارند؟

مقاومت الکتریکی به پنج عامل بستگی دارد. این عوامل عبارتند از:

  • طول رسانا که با حرف L نشان می دهند.
  • سطح مقطع رسانا که با حرف A مشخص می گردد.
  • مقاومت ویژه رسانا
  • جنس رسانا
  • دما

در ادامه درباره هر کدام توضیح بیشتری می دهیم.

طول سیم رسانا رابطه ای مستقیم با میزان مقاومت الکتریکی آن دارد، به این صورت که سیم های بلندتر، دارای مقاومت الکتریکی بیشتری هستند. زیرا هنگام عبور الکترون ها از مسیر سیم، با تعدادی بیشتری ذرات رسانا برخورد می کنند که موجب افزایش مقاومت سیم می شود.

سطح مقطع سیم رابطه ای معکوس با میزان مقاومت آن دارد. به بیان دیگر در سیم های باریک تر، عبور الکترون ها سخت تر از سیم های ضخیم تر است و این باعث می شود که مقاومت بیشتر گردد. در طرف مقابل، سیم های ضخیم تر مقاومت کمتری دارند. به عنوان مثال سیمی را به طول یک متر و سطح مقطع یک میلی متر مربع در نظر بگیرید. اگر آن را به اندازه ای بکشیم که طولش دو برابر شود، آن گاه موجب چهار برابر شدن مقاومت سیم می گردد. به این دلیل که علاوه بر افزایش طول سیم، سطح مقطع آن نیز نصف می شود.

یکی از ویژگی های هر ماده رسانا، مقاومت ویژه آن است که نشان می دهند میزان مخالف آن ماده در برابر جریان الکتریکی چقدر است. هرچه مقاومت رسانا بیشتر باشد، مقاومت ویژه آن نیز بالاتر است.

جنس رسانا، یکی از عوامل تاثیرگذار در مقدار مقاومت الکتریکی می باشد. فلزات رساناهای خوبی هستند اما رسانایی آن ها صد در صد نیست و وقتی جریان الکتریکی از آن ها عبور می کند، بسته به نوع فلز، کمی مقاومت از خود نشان می دهند. هر چه فلز ناخالص تر باشد، مقاومت آن بیشتر است. بهترین فلزات رسانا نقره، مس، آلومینیوم، آهن و طلا هستند که در بین این پنج فلز،مس به جهت قیمت ارزان تر و رسانایی مناسب برای ساخت سیم، جهت انتقال انرژی الکتریکی کاربرد بیشتری دارد.

معنای مقاومت

دما و انرژی جنبشی ماده به یکدیگر وابسته هستند و این وابستگی به این صورت است که انرژی جنبشی با بالا رفتن دما بیشتر می شود. افزایش انرژی جنبشی باعث می گردد تا ذرات رسانا به الکترون ها برخورد بیشتری داشته باشند و مقاومت الکتریکی را افزایش دهند. از طرف دیگر پایین آمدن دما، موجب کاهش آن می شود.

در مقاله بعد می خواهیم در مورد انواع مقاومت و کاربرد آن ها صحبت کنیم. با ما همراه باشید

تعریف تحلیل تکنیکال چیست؟

تعریف تحلیل تکنیکال چیست

تحلیل تکنیکال یا تحلیل تکنیکی (Technical Analysis) روشی برای پیش بینی قیمت در بازارها، بر اساس مطالعه و بررسی تاریخچه قیمت و حجم معاملات در آن بازار است.

تحلیل تکنیکال در بازار بورس اوراق بهادار، بازار ارز و فارکس و نیز بازارهای بورس کالا مورد استفاده قرار می‌گیرد.

تحلیل تکنیکال حدود سه قرن قدمت دارد و استفاده از شاخص های تکنیکال و ترسیم نمودارهای تکنیکال را می‌توان در نوشته های قرن هفدهم و هجدهم میلادی نیز مشاهده کرد.

شاید بتوان گفت که نخستین استفاده مستقیم اقتصادی مشهور از تحلیل تکنیکال را چارلز داو انجام داده است. چارلز داو که بنیان گذار وال استریت ژورنال است، شاخص میانگین صنعتی داو جونز را نیز طراحی کرد که هنوز، با وجود نواقص این شاخص و نقدهایی که بر آن وارد است، از جمله #شاخص‌های مهم اقتصادی محسوب می‌شود.

هنر تحلیل تکنیکال (با تاکید بر واژه‌ی هنر) تشخیص زمان تغییر روند قیمتها در نخستین مراحل تغییر قیمت و سوار شدن بر موج جدید قیمتهاست. تا زمانی که شواهد جدید نشان بدهد که روند جدیدتری در حال شکل گیری است و تحلیل گر تکنیکال، قبل از اینکه تمام بازار، متوجه تغییر روند بشود، تصمیم های سرمایه گذاری جدید را انتخاذ کند.

واژه تکنیکال وقتی در مورد بازارها و معاملات مورد استفاده قرار می‌گیرد، معنایی بسیار متفاوت از معنای رایج آن دارد.

استفاده از تحلیل تکنیکال برای بررسی یک بازار، به این معناست که به جای توجه به خود کالا و خدماتی که در آن بازار معامله می‌شود، فقط به رفتارهای بازار توجه کنیم.

تحلیل تکنیکال، دانش ثبت تاریخچه معاملات (معمولاً به صورت نمودارهای گرافیکی) و سپس پیش بینی روندهای محتمل در آینده بازار است.

نقاط پیوت (Pivot Points) چیست و چه کاربردی در تحلیل تکنیکال دارد؟ + ویدئو

نقاط پیوت تحلیل تکنیکال میانگین متحرک کندل استیک نمودار تایم فریم ترید ارز دیجیتال

نقاط پیوت (Pivot Points) یک اندیکاتور تکنیکال و یا نوعی محاسبات است، که برای تشخیص روند کلی بازار در تایم فریم‌های مختلف کاربرد دارد.

نقاط پیوت، بر اساس میانگینی از بالاترین و پایین‌ترین قیمت تمام شده روز قبل محاسبه می‌شود. در روزهای بعدی، معامله در بالاتر از نقطه پیوت روز قبل، نشان می‌دهد که روند صعودی است و اگر در پایین‌تر از پیوت روز قبل ترید انجام شود، احساسات بازار بیشتر بر روی روند نزولی متمرکز خواهد بود.

در اندیکاتور آن، علاوه بر نقاط پیوت، خطوط مقاومت و حمایت نیز در انجام محاسبات نقطه پیوت دخیل هستند. تمام این سطوح به تریدرها کمک میکنند تا نقاط مقاومت و حمایت را پیدا کنند. به همین صورت، اگر قیمت از این نقاط عبور کند، تریدرها میتوانند روند را تشخیص دهند.

نقاط پیوت (Pivot Points) چیست؟

نقاط پیوت تحلیل تکنیکال میانگین متحرک کندل استیک نمودار تایم فریم ترید ارز دیجیتال

  • زمانی که قیمت یک دارایی بالاتر از نقطه پیوت حرکت کند، می‌توان نتیجه گرفت که این یک روند گاوی (صعودی) است.
  • اگر قیمت یک دارایی پایین‌تر از نقطه پیوت حرکت کند، نتیجه می‌گیریم که یک روند خرسی (نزولی) خواهیم داشت.
  • اندیکاتور پیوت معمولا شامل ۴ سطح اضافی است؛ S1 و S2 برای نقاط حمایت و R1 و R2 برای نقاط مقاومت.
  • نقاط مقاومت و حمایت تعریف سطح مقاومت ۱ و ۲ ممکن است روند را معکوس کنند؛ اما همچنین می‌توانند تایید کننده روند نیز باشند. برای مثال، اگر قیمت در حال نزول است و پایین‌تر از S1 حرکت می‌کند، روند نزولی را تایید می‌کند و نشان می‌دهد که ممکن است قیمت تا S2 نیز نزول کند.

فرمول محاسبه نقاط پیوت

نقاط پیوت تحلیل تکنیکال میانگین متحرک کندل استیک نمودار تایم فریم ترید ارز دیجیتال

در این فرمول:

بالا (High) نشان دهنده بالاترین قیمت ثبت شده در روز قبل است.

پایین (Low) نشان دهنده پایین ترین قیمت ثبت شده در روز قبل است.

بسته شدن (Close) نشان دهنده قیمت تمام شده یا بسته شده روز قبل است.

نقاط پیوت را چگونه محاسبه کنیم؟

اندیکاتور پیوت را می‌توان به نمودار اضافه کرد. این اندیکاتور این سطوح را به طور خودکار محاسبه و نشان می‌دهد. اما در اینجا ما به شما نحوه محاسبه دستی این نقاط را آموزش می‌دهیم.

۱. بعد از بسته شدن بازار و یا قبل از باز شدن روز بعد، بالا، پایین و بسته شدن را پیدا کنید.

۲. پس از یافتن این نقاط، آنها را با هم جمع کنید و سپس تقسیم بر ۳ کنید تا میانگین به دست آید.

۳. این عدد (قیمت) را بر روی چارت با P علامت بگذارید.

۴. پس از علامت گذاری، نقاط S1، R1، R2، S2 را محاسبه کنید؛ High و Low این محاسبات باید طبق روز قبل باشد.

تریدرها و به خصوص تریدرهای روزانه، از نقاط پیوت بسیار استفاده می‌کنند. اگر امروز صبح چهارشنبه است، از بالا، پایین و بسته شدن روز سه شنبه استفاده کنید تا نقاط پیوت امروز را به دست بیاورید.

نقاط پیوت به ما چه می‌گویند؟

نقطه پیوت اندیکاتور روزانه است که اغلب در معاملات آتی، کالاها و بازار سهام کاربرد دارد. بر خلاف میانگین متحرک یا اسیلاتورها، نقاط پیوت در طی روز ثابت باقی می‌مانند. این یعنی تریدرها می‌توانند از سطوح ان برای برنامه ریزی معاملاتی استفاده کنند.

برای مثال، تریدرها می‌دانند که اگر قیمت پایین‌تر از نقطه پیوت حرکت کرد، احتمالا باید به زودی فروش انجام دهند و اگر قیمت بالاتر از این نقاط حرکت کرد، به زودی باید خرید کنند.

سطوح S1، S2، R1 و R2 می‌توانند به عنوان هدف برای این تریدها استفاده شوند؛ تارگت‌هایی مانند حد ضرر و حد سود. همچنین تریدرها می‌توانند نقاط ورود به بازار و خروج از آن را با این نقاط پیدا کنند.

ترکیب نقاط پیوت با اندیکاتورهای روندی دیگر، می‌تواند برای تریدرها تمرین خوبی باشد؛ اگر از میانگین متحرک ۵۰ یا ۲۰۰ استفاده می‌کنید، نقاط پیوت می‌توانند با یکدیگر تقاطع یا همگرایی داشته باشند. همچنین ترکیب نقاط پیوت با فیبوناچی انبساطی، سطوح مقاومت و حمایت قدرتمندتری را ارائه می‌دهد.

تفاوت بین نقاط پیوت و فیبوناچی اصلاحی

نقاط پیوت و فیبوناچی اصلاحی یا انبساطی، هر دو خطوط افقی هستند که مناطق مقاومت و حمایت را مشخص می‌کنند.

سطوح فیبوناچی اصلاحی و انبساطی می‌توانند توسط هر نقطه قیمتی بر روی نمودار ساخته شوند؛ زمانی که این سطح مشخص شدند، خطوط به صورت درصدی بر روی محدوده انتخابی رسم می‌شوند.

نقاط پیوت از درصد استفاده نمی‌کنند و مبنای آنها اعداد ثابت هستند؛ بالا، پایین و بسته شدن روز قبلی.

تفسیر و کاربرد نقاط پیوت

نقاط پیوت تحلیل تکنیکال میانگین متحرک کندل استیک نمودار تایم فریم ترید ارز دیجیتال

زمانی که نقاط پیوت را محاسبه می‌کنید، یک مقاومت و حمایت ابتدایی به دست می‌آورید. به این معنی که بیشترین حرکت، احتمالا در همین حدود قیمت اتفاق می‌افتد. دیگر سطوح مقاومت و حمایت قدرت و اعتبار چندانی ندارند، اما هنوز هم می‌توانند برای تشخیص حرکات قیمتی مفید باشند.

نقاط پیوت می‌تواند به دو صورت استفاده شود؛ کاربرد اول تشخیص جهت روند است که قبلا توضیح دادیم. کاربرد دوم تشخیص سطوح قیمتی برای ورود و خروج به بازار است. برای مثال، یک تریدر می‌خواهد یک سفارش Limit قرار دهد تا در صورت شکست خط مقاومت، ۱۰۰ سهم خریداری کند. همچنین در محدوده خط حمایت، حد ضرر خود را قرار می‌دهد.

برخی اوقات این سطوح برای پیش بینی حرکات قیمت بسیار خوب است؛ اما برخی اوقات نیز این سطوح تاثیر خاصی ندارند.

میزان موفقیت با نقاط پیوت، تنها و تنها به توانایی تریدر در ترکیب منطقی با دیگر اندیکاتورهای تکنیکال بستگی دارد. این اندیکاتورها می‌توانند هر چیزی باشند؛ MACD، الگوهای کندل استیک، میانگین‌های متحرک و غیره. هرچه سیگنال‌های این اندیکاتورها به هم شبیه‌تر باشند، میزان موفقیت بیشتر است.

استفاده از نقاط پیوت در ترید

نقاط پیوت تحلیل تکنیکال میانگین متحرک کندل استیک نمودار تایم فریم ترید ارز دیجیتال

تا این لحظه، به نظر می‌رسد که نقاط پیوت مستقیما و بدون واسطه، نقاط محتمل ادامه قیمت یا معکوس شدن آن را به ما می‌گوید. باز کردن پوزیشن در این سطوح (که پتانسیل تغییر روند وجود دارد)، یک استراتژی معمول و پرطرفدار است.

برای بهبود عملکرد این استراتژی، تریدرها نقاط پیوت را با دیگر اندیکاتورها (مثل میانگین متحرک ۵۰) ترکیب می‌کنند. این کار باعث می‌شود که قدرت روند را اندازی گیری کنند و فقط در یک جهت معامله انجام دهند.

به علاوه، به جای اعتماد به اولین تماس با سطح نقطه پیوت، یک معامله‌گر ممکن است صبر کند تا دومین یا سومین برخورد نیز انجام شود تا از اعتبار آن مطمئن شود. در ادامه، یک نمونه از این قضیه که “چرا تایید اعتبار یک سطح، بهتر از ورود به بازار با اولین برخورد است” را مثال می‌زنیم.

زمانی که یک خبر یا اطلاعاتی منتشر می‌شود، حجم معاملات بازار به طور محسوسی افزایش می‌یابد و تمام حرکات قیمتی گذشته و مقاومت و حمایت امروز، می‌توانند به سرعت منسوخ شوند.

یک کندل بزرگ سبز (با حجم بالا) در تایم فریم ۵ دقیقه را تصور کنید که قیمت در بین دو سطح پیوت در حال حرکت است؛ اگر ما با هر برخورد پیوت ترید می‌کردیم، هر دو پوزیشن خرید و فروش را در عرض ۵ دقیقه باز می‌کردیم. در این حالت،‌ بازار یا صعودی می‌شد یا نزولی، بدون این که واکنشی به نقاط پیوت نشان دهد.

پس شما باید مراقب باشید و مطمئن شوید که در نقاطی که قیمت به آنها واکنش نشان نمی‌دهد (با وجود حجم معاملات بالا)، معامله نکنید.

اگر قرار باشد که قوانین این سیستم را بنویسیم:

۱. الف) اگر SMA 50 به سمت بالا متمایل شد، فقط پوزیشن خرید باز کنید.

۱. ب) اگر SMA 50 به سمت پایین متمایل شد، فقط پوزیشن فروش باز کنید.

۲. اگر قیمت با برخورد به سطح پیوت معکوس شد، صبر کنید تا بار دوم هم همین اتفاق تکرار شود تا اعتبار آن سطح را تایید کند.

برای تریدرهای روزانه، استفاده از چارت‌های ۵ دقیقه‌ای تا یک ساعته از همه مناسب‌تر هستند. تریدرهای سوئینگ یا نوسانی که از نقاط پیوت هفتگی استفاده می‌کنند، می‌توانند از نمودارهای ۴ ساعته و روزانه استفاده کنند و تریدرهای پوزیشن که از پیوت‌های ماهیانه استفاده می‌کنند نیز می‌توانند از چارت‌های روزانه یا هفتگی استفاده کنند.

نقاط پیوت یک سیستم نسبتا آسان است که می‌تواند بسیار تاثیرگذار و مفید باشد. اما در صورت بی روند شدن بازار، نقاط پیوت کاربرد چندانی ندارد و ما اگر پوزیشن باز داریم، می‌توانیم آن را ببندیم و اگر پوزیشن باز نداریم، بهتر است وارد معامله نشویم.

یک روش دیگر نیز وجود دارد؛ ما می‌توانیم از برخوردهای میانگین‌های متحرک استفاده کنیم. برخی تریدرها از عددهای محبوب این میانگین‌ها (مثل ۵۰، ۱۰۰ و ۲۰۰) به عنوان سطوح حمایت و مقاومت استفاده می‌کنند.

در سیستم نقاط پیوت، حد سود (Take Profit) طبیعتا بر روی سطح بعدی مقاومت یا حمایت قرار می‌گیرد. در این حالت، اگر ما بر روی سطح حمایتی S2 پوزیشن باز کنیم، حد سود ما بر روی S3 (که پایین‌تر است) قرار می‌گیرد. البته بیشتر تریدرها در بین مناطق R1، R2، S1 و S2 ترید می‌کنند و سطوح R3 و S3 بسیار کم استفاده می‌شوند.

نکاتی درباره مناطق زمانی

نقاط پیوت همچنین به مناطق زمانی حساسیت نشان می‌دهند؛ بیشتر نقاط پیوت در زمان بسته شدن بازارهای نیویورک یا لندن مد نظر قرار می‌گیرند؛ بنابراین کسی که از یک صرافی ارز دیجیتال یا بروکر با منطقه زمانی توکیو یا سان فرانسیسکو استفاده می‌کند، نقاط پیوت متفاوتی خواهد داشت. این باعث تفاوت‌هایی در اشل بین المللی خواهد شد و حتی ممکن است نقاط آنها در بازارهای جهانی ارزشی نداشته باشد.

پیشنهاد می‌کنیم که زمان نمودارهای خود را بر روی نیویورک یا لندن تنظیم کنید؛ چون هر دوی این مناطق، طبق زمان هماهنگ جهانی (UTC) یا گرینویچ (GMT) تنظیم شده‌اند.

هر نمودار زمانی که انتخاب می‌کنید، بدانید که نقاط پیوت می‌توانند در پشت پرده، طبق اطلاعات قیمتی گذشته محاسبه شوند. این مهم است که مطمئن شوید در بازاری که قصد ترید دارید، قیمت به سطوح پیوت واکنش نشان می‌دهد.

در بازار سهام (که تنها ساعاتی از روز باز است) می‌توانید از بالا، پایین و بسته شدن ساعات استاندارد امروز استفاده کنید. در بازارهای ۲۴ ساعته مثل فارکس و ارزهای دیجیتال، شما می‌توانید از بالا، پایین و بسته شدن روز فعلی برای محاسبه پیوت فردا استفاده کنید.

تریدرها از نقاط پیوت به صورت منظم و با تناسب استفاده می‌کنند؛ یعنی اگر در تایم فریم ماهیانه معامله می‌کنند، پیوت ماه قبل را محاسبه می‌کنند، اگر در چارت هفتگی ترید می‌کنند، نقاط پیوت هفته قبل را استفاده می‌کنند و به همین ترتیب تا آخر.

اگر در تایم فریم روزانه معامله می‌کنید، هرگز از نقاط پیووت هفته یا ساعت قبل استفاده نکنید، زیرا سیگنال‌های اشتباه دریافت می‌کنید.

روشی برای محاسبه نقاط پیوت فردا

نقاط پیوت تحلیل تکنیکال میانگین متحرک کندل استیک نمودار تایم فریم ترید ارز دیجیتال

شما می‌توانید برای به دست آوردن نقاط پیوت فردا، طبق فرمول بالا عمل کنید:

در این تصویر اگر: بسته شدن امروز کوچک‌تر از باز شدن آن باشد:

محاسبه:

بالا (High) امروز + پایین (Low) امروز + بسته شدن امروز + پایین (Low) امروز = X

پیش بینی فردا:

High = X تقسیم بر ۲ – پایین امروز

Low = X تقسیم بر ۲ – بالای امروز

اگر: بسته شدن امروز بزرگ‌تر از باز شدن آن باشد:

محاسبه:

بالا (High) امروز + پایین (Low) امروز + بسته شدن امروز + بالا (High) امروز = X

پیش بینی فردا:

High = X تقسیم بر ۲ – پایین امروز

Low = X تقسیم بر ۲ – بالای امروز

اگر: بسته شدن امروز مساوی با باز شدن آن باشد:

محاسبه:

بالا (High) امروز + پایین (Low) امروز + بسته شدن امروز + بسته شدن امروز = X

پیش بینی فردا:

High = X تقسیم بر ۲ – پایین امروز

Low = X تقسیم بر ۲ – بالای امروز

جمع بندی

نقاط پیوت بر اساس محاسبات ساده‌ای ساخته می‌شوند و برای تعدادی از تریدرها مناسب هستند و عده‌ای دیگر نیز آن را نامناسب می‌دانند؛ هیچ اطمینانی از این که قیمت در کجا توقف می‌کند، کجا معکوس می‌شود یا حتی به سطوح مشخص شده در نمودار می‌رسد یا نه، وجود ندارد. بعضی اوقات نیز قیمت در یک سطح، حرکت رفت و برگشتی دارد.

پس درست مثل تمام اندیکاتورها، نقاط پیوت نیز باید بخشی از استراتژی معاملاتی باشد و به تنهایی کاربرد چندانی ندارد.

همانطور که می‌بینید، سیستم‌های مختلفی برای نقاط پیوت وجود دارد. نحوه محاسبه این نقاط برای این که بدانید از چه سیستمی استفاده می‌کنید، بسیار مهم است. بسیاری از پلتفرم‌های چارت این کار را برای ما انجام می‌دهند؛ فقط کافی است که اندیکاتور نقاط پیوت را به نمودار اضافه کنید و تنظیمات دلخواهتان را اعمال کنید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.