سودآوری و بازگشت سرمایه


شماتیکی از ریسک‌های مالی یک کسب و کار

مطالعات مالی و اقتصادی طرح توجیهی

هنگامی که امکان سنجی فنی و مطالعات بازار کامل شد، نوبت به تعیین امکان سنجی مالی و اقتصادی می رسد. اولین هدف از این تلاش مدل سازی مالی فرصت سرمایه گذاری و دستیابی به یک تحلیل سر به سر است. به عبارت دیگر، بر اساس هزینه‌های کالاهای فروخته‌شده، هزینه‌های سرمایه و مدیریت، چه مقدار درآمد حاصل از واحدهای فروخته شده برای ‌ساخت و در چه مدت زمانی مورد نیاز است. به عبارتی هدف از تجزیه و تحلیل مالی و اقتصادی یک طرح در گزارشات امکان سنجی، محاسبه شاخص های مالی و اقتصادی جهت تصمیم گیری در خصوص اهداف شاخص های مذکور یک طرح می باشد.

هنگامی که یک تحلیل سربه سر ایجاد شد، کارآفرینان می توانند پیش بینی های مالی واقعی را برای بهترین حالت و بدترین سناریو ایجاد کنند. این سناریوها در برنامه ریزی استراتژیک، توسعه نقطه عطف و تجزیه و تحلیل ارزش گذاری سرمایه گذاری حیاتی خواهند بود. هدف ساده این است که مشخص شود چه سطحی از درآمد برای برآوردن بازگشت سرمایه مورد نیاز مؤسس و یا سرمایه گذاران مورد نیاز است.

فعالیت‌های تجاری مشترک در این مرحله، آن‌هایی هستند که برای توسعه یک طرح مفهومی برای یک سرمایه‌گذاری تجاری بر اساس یک یا چند سناریو مالی ضروری هستند.

در مرحله امکان سنجی اقتصادی، فعالیت های زیر باید تکمیل شود:

یک تحلیل مالی ایجاد شود و سناریوهای سر به سر بر اساس قیمت واحد، حجم فروش و هزینه ها شناسایی شود. سپس تعیین کنیم که آیا فرصت تجاری دارای حاشیه سود کافی برای توجیه یک سرمایه گذاری تجاری است یا خیر؟ و شایستگی صدور مجوز فرصت را در مقایسه با سرمایه گذاری ارزیابی کنیم. نسبت سرمایه گذاری به اشتغال و نسبت وام دهی را محاسبه کنیم و در طرح وارد کنیم. نسبت های وام دهی شامل نسبت های:

– سود ویژه به حقوق صاحبان سهام

– سود ویژه به سرمایه پرداخت شده

– سود ویژه بعد از مالیات به حقوق صاحبان سهام

نسبت نقدینگی خود به دو نسبت آنی و جاری تقسیم می شود.

عواملی که در بخش نیروهای مالی بایستی بررسی و محاسبه شوند عبارتند از:

– کل بدهی ها / حقوق صاحبان سهام

– بدهی های بلندمدت / حقوق صاحبان سهام

– پوشش دارایی ثابت

فعالیت هایی نیز که مورد ارزیابی قرار می گیرند شامل: گردش کالا، مدت وصول مطالبات، گردش دارایی ها هستند.

از دیگر پارامترهای مهمی که بایستی مورد بررسی قرار گیرد، برآورد ارزش افزوده طرح در ظرفیت کامل بهره برداری است. ظرفیت تولید حداکثر بازده ممکن یک کسب و کار تولیدی است که بر حسب واحد تولید در هر دوره اندازه گیری می شود. دانستن ظرفیت تولید این شانس را می دهد که برنامه ریزی تولید را بهبود بخشید، زمان های دقیق تری ارائه داد و جریان نقدی را پیش بینی کرد. به طور کلی، درک ظرفیت تولید به یک کسب و کار اجازه می دهد تا عملکرد مالی آینده را تخمین بزند و یک جدول زمانی برای تحویل محصولات ایجاد کند. به عنوان حداکثر خروجی که یک سازمان می تواند با منابع موجود در یک دوره معین تولید کند، تعریف می شود.

در بخش بعدی سرمایه در گردش مورد ارزیابی قرار می گیرد. سرمایه در گردش، با کسر بدهی های جاری شرکت از دارایی های جاری آن محاسبه شده و اغلب نقدینگی عملیاتی را در اختیار شرکت ها، سازمان ها و یا نهادهای دولتی قرار می دهد.

پس از ارزیابی سرمایه در گردش، خلاصه پیش بینی های مالی طرح بررسی می شود که شامل جدول هزینه های طرح و بررسی سابقه مالی شرکت است.

در پایان نیز نتایج و پیشنهادات از بررسی های به دست آمده در انتهای مطالعات مالی و اقتصادی طرح قرار می گیرد.

فروش شرکت هواپیمایی کارون با هدف بهینه سازی سرمایه گذاری صندوق نفت

معاون اقتصادی شرکت سرمایه‌گذاری اهداف گفت: فروش شرکت هواپیمایی کارون در جهت بهینه‌سازی سرمایه‌گذاری‌های صندوق بازنشستگی صنعت نفت و به صورت شفاف و عادلانه از طریق مزایده انجام شد.

امیر حمزه مالمیر، معاون اقتصادی شرکت سرمایه‌گذاری اهداف درخصوص فروش شرکت هواپیمایی کارون گفت: این شرکت از سودآوری لازم طی سال‌های گذشته برخوردار نبود و توسعه‌ی ناوگان آن نیازمند سرمایه‌گذاری‌ جدید و قابل توجهی بود و از طرفی پروژه‌های در حال اجرای صندوق‌ها که از چشم‌انداز سودآوری به مراتب بهتری برخوردار است نیاز به سرمایه‌گذاری و تامین منابع مالی مطلوب تر دارد. لذا پس از بررسی‌ و در جهت بهینه کردن پرتفوی مجموعه‌ی صندوق‌ها، و جلوگیری از ورود زیان و هزینه‌ی نگه‌داشت شرکت هواپیمایی کارون، تصمیم به واگذاری این شرکت گرفته شد .

معاون اقتصادی شرکت سرمایه‌گذاری اهداف درباره نحوه فروش گفت: این فروش، قانونی، شفاف و به قیمت از مسیر مزایده و با حضور نماینده‌ی سازمان بازرسی انجام شد .

وی افزود: واگذاری شرکت یادشده برای بخش سرمایه‌گذاری صندوق نفت در شرایط اقتصادی فعلی، امری مثبت و موفقیت محسوب می شود. چراکه، هزینه های تحمیلی این شرکت به فایده صندوق نبود. بنابراین، با فروش آن منابع حاصل در طرح های اثربخش مانند نفت و انرژی مربوط به صندوق نفت سرمایه‌گذاری می‌شود .

معاون اقتصادی شرکت سرمایه گذاری اهداف گفت: همان طور که پیشتر واضح بیان شده بود سرمایه‌گذاری در حمل و نقل هوایی تخصص صندوق نفت نیست لذا بخش سرمایه‌گذاری صندوق، سرمایه‌گذاری در حوزه‌های دارای سود بیشتر و پایدار مانند نفت و انرژی که تخصص آن را دارد اثربخش ارزیابی می‌کند. همچنین این سودآوری و بازگشت سرمایه یک اصل اقتصادی است، که منابع در محلی صرف شود که بیشترین بازگشت سرمایه و سودآوری را داشته باشد اما شرکت هواپیمایی کارون نه تنها آورده ای برای صندوق نفت نداشت بلکه برای فعالیت نیازمند سرمایه گذاری بود .

مالمیر افزود: فروش به قیمت، شفاف و عادلانه، مدنظر شرکت اهداف بود که در این فرایند محقق شد و خریدار نیز به تعهدات خود عمل کرده است.

وی تصریح کرد: اساسا شرکت هواپیمایی کارون به سهامداری صندوق، خصوصی بوده است و در این فرایند به بخش خصوصی دیگری منتقل شده است. بنابراین، در خصوص انتقال به بخش خصوصی اتفاق جدیدی روی نداده است .

بازگشت سرمایه پتروپالایشگاه‌ها ۳ برابر پالایشگاه‌‌ها است

پتروپالایشگاه

احمدی با بیان اینکه سرمایه‌گذاری در ساخت پتروپالایشگاه‌ها سودآور است، گفت: آیین‌نامه‌های فعلی وزارت نفت، دست بخش خصوصی و سرمایه­‌گذار خارجی را برای سرمایه‌گذاری در ساخت پتروپالایشگاه‌ها بسته است. سرمایه­‌گذار خارجی باید از بازگشت سرمایه خود اطمینانحاصل کند.

به گزارش عیارآنلاین، فرهاد احمدی مدیرعامل سابق شرکت ملی و مهندسی ساختمان نفت درباره ساخت پتروپالایشگاه گفت: پالایشگاه­ها سوخت­های اصلی مانند بنزین و گازوئیل را تولید می‌­کنند. این سودآوری و بازگشت سرمایه در حالی است از ۱۰-۱۵ سال قبل دنیا به سمت سوخت­های پاک رفت. بنابراین کم کم تقاضا برای سوخت­های فسیلی هم کم خواهد شد. ما باید به سمت تولید سوخت­هایی با این ویژگی برویم.

وی ادامه داد: طبق آمار از سال ۲۰۰۰ تا کنون تقاضا برای سوخت­های فسیلی ۱.۳ درصد افزایش داشته است در صورتی که در حوزه پتروشیمی این رقم ۵ درصد بود. براین اساس پیش­بینی می­شود تا سال ۲۰۴۰ با افزایش جمعیت به بیش از ۹ میلیارد نفر، تقاضا برای فرآورده­های پالایشگاهی ۱.۲ درصد اضافه می­شود در صورتی که برای پتروشیمی این رقم ۲۰۰ تا ۲۲۰ درصد رشد دارد. بنابراین همه به سمت پتروپالایش می­رود.

این کارشناس مسائل انرژی بیان کرد: متأسفانه الآن در جامعه اینگونه فکر می­کنند حالا ما پالایشگاه و پتروشیمی را کنار همدیگر قرار می­دهیم. در صورتی که اصلاً تکنولوژی این نیست. در حال حاضر پلی اتیلن سومین محصول پایه پلاستیکی در جهان و از پرمصرف­‌ترین فرآورده­های پتروشیمی است. ۲۲ درصد از مصرف کل دنیا یعنی ۴۸ میلیون تن در سال ظرفیت تولید پلی اتیلن سنگین است. ۲۲ درصد از این متعلق به خاورمیانه است. از این ۲۲ درصد، ۲۵ درصد سهم ایران است. در شرایطی که ایران می­تواند تولید کنندهو صادر کننده این محصول باشد، میزان مصرف خودش ۳۰ درصد است. لذا بعضاً ما مجبور هستیم بعضی خوراکهای پتروشیمی خود را از بیرون تأمین کنیم.

وی افزود: اگر پالایشگاهی را به صورت حتی پیشرفته حساب کنیم که مثلاً IRR بین ۱۵، ۱۶، نهایتاً در بهترین حالت به ۱۷ درصد برسد وقتی به سمت پتروپالایشگاه­ها میرویم IRR تا ۳ برابر، یعنی تا ۳۹ درصد، تا ۴۰ درصد خواهد شد. بنابراین برای اینکه به سمت پتروپالایشگاهها برویم، چندین الگو داریم. تکنولوژی جدیدی هم به اسم crude oil to chemical( COTC) وجود دارد که انقلابی در صنعت پتروشیمی به حساب می­آید. یعنی از crude oil به سمت پتروشیمی برویم. این باعث می­شود ۸۰ درصد نفت خام تبدیل به محصولات پتروشیمی شود و ما آنجا دیگر اصلاً نفت کوره نداریم. شاید کسی فکر کند واحدهای ریجی را دیدن بسیار گرانتر است ولی فرضاً این بسیار ارزان­تر است. از طرف دیگر چین و عربستان از ما سبقت گرفته­اند. دو پتروپالایشگاه هند تا سال ۲۰۲۳ یعنی ۳ سال دیگر وارد مدار می­شود. چین چهارصد هزار بشکه با هند مشارکت کرده است ولی ما از این مسئله غافل ماندیم.

وی در مورد روند ساخت پتروپالایشگاه در ایران گفت: پالایشگاه ستاره خلیج فارس و دیگر پالایشگاه­ها در زمان زنگنه استارت نخورد. زمانی که ستاره سودآوری و بازگشت سرمایه خلیج فارس به زنگنه تحویل داده شد ۷۹ درصد پیشرفت داشت. بنابراین در طول ۸ سال گذشته زنگنه کلنگ هیچ پتروشیمی و پالایشگاهی را نزد بلکه طرح­های قدیمی را تکمیل کرد. بعد از جنگ ۷ پالایشگاه جدید تعریف شد. ولی فقط ستاره خلیج فارس وارد مدار شد. پالایشگاه دوم که مشخص نیست دستور آن می­آید مربوط به ۲۱۰ هزار بشکه­ای آبادان است که جایگزین آبادان قدیم می­شود. اما در همین زمان از عربستان تا کره، چین و ژاپن و کشورهایی که یک قطره نفت ندارد از نظر درآمد نفتی در دنیا اول شدند. ما داستانی در ایران تعریف کردیم که پروژه های پالایشگاهی توجیه اقتصادی ندارد و این باعث شد سرمایه گذاری نشود.

مدیرعامل سابق شرکت ملی و مهندسی ساختمان نفت تاکید کرد: نفت خام برای وارد شدن در باک خودرو و کشتی باید پالایش و تبدیل به محصولات پایین­‌دستی شود. بنابراین احداث پالایشگاه ضروری است. غیر از ان نمی‌­توان نفت خام را مستقیم داخل پتروشیمی برد. برای این کار ما باید از آخرین تکنولوژی پتروشیمی استفاده کنیم تا هم سودآوری را بیشتر کنیم و هم اشتغال ایجاد شود و صنایع پایین دستی هم توسعه یابد. با این کار بازار را هم به دست می­آوریم. ما دارای دو منبع هستیم منبع گاز و نفت که خوراک پتروشیمی است. در حال حاضر تعداد محصولات پتروشیمی که در کشور استفاده می­شود به ۸۰ مورد نمی­‌رسد. در صورتی که دنیا به رقم ۶ هزار مورد در بخش زیرمجموعه پتروشیمی­‌ها رسیدند. تمام اینها از نفت و گاز به دست می­آید که ایران از آن برخوردار است.

احمدی اظهار داشت: بنابراین ما باید به این سمت برویم. کار کارشناسی شده و طرح و FS آن نیز آماده است. قانون حمایت از توسعه صنایع پایین دستی نفت خام و میعانات گازی در مجلس هم تصویب و شورای نگهبان هم آن را تایید کرد. دولت و وزارت نفت باید آیین نامه را تنظیم کند ولی خیلی طبیعی است وقتی گروه خاصی کاری را انجام دهد طبیعتا با تفکر و با ایدئولوژی خودش آن را تعیین می­کند.

وی خاطر نشان کرد: آیین‌نامه‌های فعلی وزارت نفت، دست بخش خصوصی و سرمایه­‌گذار خارجی را برای سرمایه‌گذاری در ساخت پتروپالایشگاه‌ها بسته است. سرمایه­‌گذار خارجی باید از بازگشت سرمایه خود اطمینانحاصل کند.

احمدی در مورد ظرفیت پتروپالایشگاه گفت: اکنون در دنیا پتروپالایشگاه ها به سمت ۴۰۰ هزار تا بیش از یک میلیون بشکه می­روند. اگر سرمایه­‌گذاری به زیر ۲۰۰ هزار بشکه تقلیل یابد برای ما توجیهی ندارد. ظرفیت بهینه ۶۰۰ هزار بشکه است. خیلی بخواهیم پایین­تر در نظر بگیریم ۳۰۰ هزار بشکه است. ۲۰۰ هزار بشکه که مطرح شده در یک بازه است. اما اینکه بگوییم سالی فقط ۲۰۰ هزار بشکه خواهد بود، نه به این شکل نیست.

مولفه‌های مالی و اقتصادی تاثیرگذار در جذب سرمایه

مولفه های مالی و اقتصادی موثر در جذب سرمایه گذار

همه افراد هر روز در معرض نوعی ریسک قرار می‌گیرند، خواه رانندگی و پیاده‌روی در خیابان ، خواه سرمایه‌گذاری یا مواردی دیگر. شخصیت، سبک زندگی و سن سرمایه‌گذار از مهمترین عواملی است که برای مدیریت سرمایه‌گذاری فردی و اهداف ریسک در نظر گرفته می‌شود. هر سرمایه‌گذار مشخصا دارای پروفایل ریسک‌پذیری متفاوتی است که بر اساس قدرت مقاومت او در برابر تغییر شرایط مشخص می‌شود. وقتی صحبت سرمایه‌گذاری به میان می‌آید باید در نظر داشت که رابطه‌ی تنگاتنگی میان ریسک، خطر و پاداش وجود دارد. به قول معروف «نابرده رنج، گنج میسر نمی‌شود». به طور کلی، با افزایش ریسک‌های سرمایه‌گذاری، سرمایه گذاران برای جبران پذیرفتن این ریسک‌ها، انتظار بازده یا پاداش بیشتری را دارند. در ادامه پس از بررسی انواع ریسک های سرمایه گذاری، به بررسی مولفه های مالی و اقتصادی تاثیرگذار در جذب سرمایه می پردازیم.

در مقالات پیشین در ارتباط با “مسیر تبدیل استارتاپ از ایده تا عرضه‌ی اولیه سهام” صحبت نمودیم و به بررسی مراحل سرمایه گذاری استارتاپ ها پرداختیم. در این مقاله با تمرکز بر شاخص های مالی و اقتصادی به نحوه جذب سرمایه گداران و نحوه تصمیم گیری آنها می پردازیم.

در شکل زیر شماتیکی از این رابطه بیان شده است. برای این که بتوانید درک کنید که چه عوامل و فاکتورهایی در یک کسب و کار برای سرمایه‌گذاران جذاب است، ابتدا باید با ریسک‌های سرمایه‌گذاری آشنا شوید و بدانید که سرمایه‌گذاران چگونه و از طریق چه راه‌هایی، کسب و کار‌ها را می‌سنجند.

رابطه‌ی ریسک یا خطر با بازگشت سرمایه یا پاداش

رابطه‌ی ریسک یا خطر با بازگشت سرمایه یا پاداش (برگرفته از Investopedia)

ریسک در سرمایه گذاری

به طور کلی در اصطلاح مالی، ریسک اختلاف درآمد یا آورده‌ی واقعی یک کسب و کار نسبت به درآمد یا سود مورد انتظار آن کسب و کار، در گذر زمان رشد استارتاپ است. ریسک یا خطر در واقع احتمال از دست دادن بخش یا تمام سرمایه‌ی اولیه‌ای است که وارد کسب و کار کرده‌اید.

به صورت کمی، ریسک معمولاً با در نظر گرفتن رفتارها و نتایج تاریخی کسب و کار ارزیابی می شود. در امور مالی، «انحراف معیار» یک معیار متداول مرتبط با ریسک است. انحراف معیار به اندازه‌گیری نوسانات ارزش دارایی‌ها در مقابل میانگین‌ ارزش‌ دارایی‌های پیشین کسب و کار در یک بازه زمانی مشخص است.

بر اساس طبقه بندی سایت Investopedia و wallstreetmojo ریسک‌های مالی به دو بخش کلی سیستماتیک و غیر سیستماتیک بخش‌بندی شده که دارای زیر بخش‌های دیگری از قبیل شکل زیر هستند.

ریسک‌های مالی یک کسب و کار

شماتیکی از ریسک‌های مالی یک کسب و کار

در ادامه به شکل خلاصه به تعریف انواع ریسک‌ها پرداخته می‌شود:

  • ریسک بازار: به ریسکی گفته می‌شود که ممکن است یک سرمایه‌گذاری به دلیل تغییرات و تحولات اقتصادی در برابرش قرار گرفته و ممکن است ارزش و سرمایه‌ی خود را از دست دهد. اصلی‌ترین بخش‌های ریسک بازار به قسم زیر است:
    • ریسک سهامی
    • ریسک نرخ بهره/ سود
    • ریسک ارز

    تاثیر ریسک افقی بر سرمایه

    شماتیکی از تاثیر ریسک افقی بر سرمایه

    • ریسک طول عمر: هر وقت هر سرمایه‌گذاری بیش از زمان پیش‌بینی شده‌ی سرمایه‌گذاران به طول می‌انجامد، دچار این قبیل ریسک‌ها می‌شود که عموما وارد سرزمینی ناشناخته شده که عموما نمی‌توان درکی از خطرات پیش رو داشت.
    • ریسک سرمایه‌گذاری خارجی: به ریسکی گفته می‌شود که به دلیل سرمایه‌گذاری در کشورهای خارج از کشور به وقوع می پیوندد، در واقع سرمایه‌گذاران با عواملی چون پایین آمدن شاخص اقتصادی GDP آن کشور، بالا رفتن تورم، ناآرامی‌های مدنی و … مواجه می‌شوند.

    حال که با خطرات و ریسک‌های یک سرمایه‌گذاری آشنا شدید، جدا از این‌که خودتان می‌توانید از روش‌های مدیریت و شناخت ریسک برای پایین آوردن و مطمئن کردن کسب و کار خود اقدام کنید، دید بهتری از روش تصمیم‌گیری سرمایه‌گذار‌ها بر یک کسب و کار دارید. در ادامه به شاخص‌های پر اهمیت یک کسب و کار برای سرمایه‌گذاران پرداخته می‌شود، تا بتوان دید بهتری برای سنجش یک کسب و کار پیدا کرد و با ریسک‌های آن آشنا شد.

    شاخصه‌های مالی سنجش کسب و کار‌ها

    عموما سرمایه‌گذاران برای شناسایی ریسک کسب و کار از روش‌های مختلف ارزیابی شرکت‌ها مانند روش نسبت‌ها یا نرخ بازگشت سرمایه و … استفاده می‌کنند. عموما قبل از پذیرش سرمایه‌گذار خارجی، هر بنیان‌گذاری خود به نوعی در حال سرمایه‌گذاری بر روی کسب و کارش است، پس بهتر است که با برخی از این شاخص‌های مالی آشنا شوید تا بتوانید پیش‌بینی درستی به سرمایه‌گذار از کسب و کارتان ارائه دهید.

    از برخی شاخص‌های اقتصادی مانند IRR و NPV می توان برای تعیین میزان مطلوبیت یک پروژه و ارزش افزوده ایجاد شده توسط آن شرکت استفاده کرد. در حالی که یکی از این شاخص‌ها به صورت درصدی استفاده می‌شود، دیگری به صورت رقم واحد پولی (دلار، ریال و …) بیان می‌شود.

    ارزش فعلی (PV) و ارزش فعلی خالص (NPV)

    ارزش فعلی (PV) آن ارزشی است که است که خالص جریانات نقدی ورودی در حال حاضر برای شرکت دارند. خالص ارزش فعلی (NPV) همان ارزش فعلی است که میزان کل سرمایه‌گذاری انجام شده در پروژه از آن کم می‌شود. به بیانی دیگر در فرمول‌های‌ زیر آورده شده است:

    شاخص سود آوری (PI)

    شاخص دیگری که از PV و NPV می‌توان استخراج کرد، شاخص سود آوری (PI) می‌باشد که به شکل درصد بیان شده و به قرار فرمول زیر است:

    به طور مثال اگر در ابتدا یک سرمایه‌گذاری ۱۰۰ واحدی روی طرح انجام شده باشد و سپس در سال اول ۵۰ واحد درآمد و در سال دوم ۵۰ واحد هزینه و ۱۵۰ واحد درآمد در شرکت وجود داشته باشد (آورده شده در شکل ۱-۴)، با در نظر گرفتن نرخ بهره/ تنزیل ۱۰% شاخص‌ها به صورت زیر محاسبه می‌شود.

    جریانات درآمد – هزینه‌ی شرکت (برگرفته از آموزه‌های مهندس پورمددکار)

    درواقع ارزش خالص فعلی گویای آن است که اگر روی این طرح ۱۰۰ واحد پولی سرمایه گذاری شود با توجه به نرخ بهره / تنزیل ۱۰% (عموما در حالت واقعی نرخ سود بانکی برابر با نرخ تنزیل در نظر گرفته می‌شود) نه تنها بعد از دو سال ۱۰۰ واحد پولی به سرمایه‌گذار بازگشت داده می‌شود بلکه ۲۰ واحد پولی اضافی هم به آن داده می‌شود، به معنای دیگر نه تنها اصل ارزش سرمایه نگه داشته می‌شود، بلکه ۲۰ واحد پولی سود نیز به آن پول اضافه خواهد شد. اگر نرخ تنزیل بالاتر گرفته می‌شد امکان منفی شدن این شاخص هم وجود دارد.

    بعد از مشخص شدن سود‌دهی طرح باید میزان سوددهی به صورت نسبی و بدون واحد مشخص شود تا دید آیا آن طرح با توجه به سودده بودن برای سرمایه‌گذاری مناسب است یا خیر، برای رسیدن به این مهم از شاخص‌هایی به نام نرخ بازده داخلی یا نرخ بازگشت سرمایه استفاده می‌کنند.

    نرخ بازده داخلی (IRR) و نرخ بازگشت سرمایه (ROR/ROI)

    نرخ بازده داخلی (IRR = Internal Rate of Return) نرخی است که سود و زیان یک پروژه را مشخص می‌کند. تحلیل‌گران اقتصادی معمولا از این فاکتور در کنار ارزش خالص فعلی (NPV) استفاده می‌کنند. این مسئله به این دلیل است که هردو روش، مشابه‌اند ولی متغیرهای متفاوتی دارند.

    با کمک ارزش خالص فعلی، می‌توانید به یک نرخ تنزیل مشخص برای شرکت خود دست پیدا کنید و سپس ارزش فعلی سرمایه‌گذاری را محاسبه کنید. اما در نرخ بازده داخلی، باید بازگشت واقعی جریان‌های نقدی پروژه را محاسبه و سپس این نرخ بازگشت را با نرخ مانع شرکت (Hurdle Rate) مقایسه کنید. اگر نرخ بازده داخلی بیشتر باشد، سرمایه‌گذاری شما، یک سرمایه‌گذاری ارزشمند خواهد بود. ضرورتا IRR نرخی است که در آن NPV مربوط به یک سرمایه‌گذاری، برابر صفر است. فرمول IRR به قرار فرمول زیر است:

    که در رابطه بالا:

    • Ct = سود خالص برای دوره زمانی مورد نظر
    • t = تعداد دوره زمانی
    • r = نرخ بهره در دوره زمانی مورد نظر
    • I = میزان سرمایه‌گذاری

    در مثال ذکر شده در بخش قبلی میزان IRR به قرار زیر است:

    هر سرمایه‌گذاری با توجه به زمینه‌ی طرح و ریسک‌های مورد انتظار، شاخصی به نام حداقل نرخ جذب کننده (MARR = Minimum Acceptable Rate of Return) برای خود تعریف می‌کند که اگر شاخص IRR بیشتر از آن باشد حتما بر روی طرح سرمایه‌گذاری می‌کند و اگر کمتر باشد ریسک سرمایه‌گذاری را نمی‌پذیرد.

    نرخ بازده (RoR = Rate of Return/ Return on Investment) را می توان برای هر سرمایه‌گذاری، از وسیله نقلیه و املاک و مستغلات گرفته تا اوراق قرضه، سهام و هنرهای زیبا اعمال کرد. RoR با هر دارایی کار می کند به شرط آنکه دارایی در یک زمان خریداری شود و در دوره ای در آینده جریان نقدی ایجاد کند. سرمایه گذاری‌ها، تا حدی بر اساس نرخ بازده گذشته ارزیابی می‌شوند، که می‌تواند در مقایسه با دارایی‌های همان نوع برای تعیین جذاب ترین سرمایه گذاری‌ها ارزیابی شود. بسیاری از سرمایه گذاران دوست دارند قبل از انتخاب سرمایه گذاری ، نرخ بازده مورد نیاز را انتخاب کنند. این نرخ از فرمول زیر به دست می‌آید:

    نقطه‌ی سر به سر (Break Even Point)

    در مقالات پیشین در ارتباط با دره مرگ و روش های تامین مالی آن صحبت نمودیم. چنان چه علاقه مند به این مقاله هستید میتوانید از طریق کلیک بر روی عبارت “راهکارهای تامین مالی در دره‌ی مرگ استارتاپ‌ها” اقدام نمایید.

    تجزیه و تحلیل نقطه‌ی سر به سر در اقتصاد، کسب و کار و حسابداری هزینه به نقطه‌ای اشاره دارد که در آن هزینه کل با درآمد کل برابر می‌شود. برای تعیین تعداد واحدها یا ارزش و میزان درآمد مورد نیاز برای تأمین کل هزینه ها (هزینه های ثابت و متغیر) از تحلیل نقطه سر به سر استفاده می شود.

    به طور خلاصه:

    • در نقطه سر به سر، شرکت هیچ ضرر و زیانی نمی کند.
    • نقطه سر به سر در جایی رخ می دهد که میانگین درآمد = میانگین هزینه‌ی کل (AR = ATC)
    • نقطه سر به سر در جایی رخ می دهد که درآمد کل = هزینه کل (TC = TR)

    طبق تعریف به دیاگرام زیر خواهیم رسید:

    نقطه‌ی سر به سر تعدادی و ارزشی

    دیاگرامی از نقطه‌ی سر به سر تعدادی و ارزشی

    تعریف فرمولی نقطه‌ی سر به سر

    (هزینه متغیر در واحد محصول – قیمت فروش در واحد محصول) / هزینه‌های ثابت = نقطه سر به سر تعدادی

    • هزینه‌های ثابت (Fixed Costs) به هزینه‌هایی گفته می‌شود که با تغییر میزان محصول و تولید تغییری نمی‌کنند. (عموما در طی سال در نظر گرفته می‌شود، مانند، حقوق، اجاره، تجهیزات ساختی و …)
    • قیمت فروش در واحد محصول (Price) به قیمت هر کدام از محصولات به صورت واحدی گفته می‌شود.
    • هزینه متغیر در واحد محصول (Variable Costs) به هزینه‌هایی گفته می‌شود که برای تولید یک واحد از محصول به صورت مستقیم نیاز است.

    قابل ذکر است که قیمت فروش واحد محصول سودآوری و بازگشت سرمایه منهای هزینه متغیر واحد محصول، حاشیه سود هر واحد است. به عنوان مثال، اگر قیمت فروش کتاب 100 هزار تومان و هزینه‌های متغیر آن 5 هزار تومان برای ساخت کتاب باشد، 95 هزار تومان حاشیه سود در واحد محصول است و به جبران هزینه‌های ثابت کمک می‌کند.

    اصولا نقطه‌ی سر به سر در اولین مراحل تصمیم‌گیری برای سرمایه‌گذاری بر استارتاپ‌ها صورت می‌گیرد، زیرا دلایل زیادی وجود دارد تا به آن نقطه نرسید یا به عنوان استراتژی خود مشخص کنید که چه قدر از آن ارزش را می‌خواهید صرف چه هزینه‌هایی کنید. به همین دلیل در اولین مرحله این شاخص تحلیل می‌شود تا در صورت منطقی بودن به مراحل بعدی رجوع شود. به طور مثال در مرحله‌ی بعدی با رسم جریان درآمد – هزینه در دو حالت عادی و تجمعی، زمان رسیدن به نقطه سر به سر تجمعی و عادی را محاسبه می‌کنند، تا با تحلیل آن دو نمودار، به میزان ریسک‌های احتمالی موجود در روند رشد کسب و کار بپردازند.

    تیم سرمایه گذاری صندوق پژوهش و فناوری گیلان جهت توانمندسازی استارتاپ ها و کسب و کارهای نوپا، فایل excel مورد نیاز جهت تحلیل مولفه های مالی را آماده نموده است. چنان چه تمایل به دریافت این فایل نمونه دارید، می توانید درخواست خود را با موضوع “دریافت فایل excel تحلیل مولفه های مالی” به آدرس پست الکترونیک صندوق گیلان ([email protected]) ارسال نموده یا در زیر همین پست آدرس پست الکترونیک خود را یادداشت بفرمایید.

    ROI چیست؟

    ROI

    در هر کسب و کاری می خواهید ببینید که چقدر تلاش های شما مؤثر بوده و باعث شده به اهداف خود نزدیک تر شوید. شما این کار را می توانید با استفاده از پارامتری به نام ROI اندازه گیری کنید. ROI مخفف Return on investment به معنای نرخ بازگشت سرمایه است و یکی از مهم ترین مؤلفه های بازاریابی به خصوص بازاریابی دیجیتال است.

    این پارامتر به شما کمک می کند تأثیر و سود حاصل از عملکردتان را بسنجید و آن را اندازه بگیرید تا ببینید چقدر به کسب و کار شما کمک کرده است. اگر هوشمندانه عمل کنید می توانید با استفاده از آمارها و تحلیل فرآیند ROI برای استراتژی های خود را هدایت کنید و در آینده تصمیم گیری های دقیق تری بگیرید.

    ROI در بازاریابی دیجیتال به چه معناست؟

    ROI در بازاریابی به معنای نسبت دادن سود و افزایش درآمد به تأثیر ابتکارات شماست. با محاسبه این پارامتر می توانید دریابید تا چه اندازه تلاش هایتان به رشد درآمدتان کمک کرده است. معمولاً از این پارامتر برای توجیه هزینه های بازاریابی و هم چنین نحوه تخصیص بودجه در آینده استفاده می شود. محاسبه این پارامتر می تواند بازدهی سرمایه گذاری شما را مشخص کند و تلاش های شما را بهینه سازی کند.

    ROI چه کمکی به بازاریابی دیجیتال می کند؟

    حال می خواهیم ببینیم ROI چگونه می تواند در بازاریابی دیجیتال کمک کند.

    تهیه لیست منابع و بودجه از مهم ترین اولویت ها در بازاریابی است. برای اطمینان از مناسب بودن منابع و بودجه در عملیات های بازاریابی آینده باید ابتدا مطمئن شوید مخارج و هزینه ها و بودجه حال شما در حال حاضر در تعادل هستند. بنابراین شما باید به طور دقیق نرخ بازگشت سرمایه ای که تلاش های اخیرتان برای سازمان داشته است را محاسبه کنید. به عنوان مثال اگر بدانید یک تبلیغات چقدر در بازگشت سرمایه شما تأثیر داشته است، پس از آن می توانید کار تخصیص بودجه خود را هوشمندانه تر انجام دهید.

    همان طور که می دانید هزاران ترکیب برای انجام فعالیت های بازاریابی می توانید بسازید. اما این که برای هرکدام چه زمان، نیروی انسانی و هزینه ای اختصاص دهید به نگرش عمیق تری نیاز دارد که می توانید با استفاده از نرخ بازگشت سرمایه به آن برسید. بنابراین همواره به یاد داشته باشید که برای سنجیدن این که چه میزان از تلاش منجر به چه میزان از سود و درآمد شده است مهم ترین عامل در تعیین توزیع صرف بودجه های بعدی است.

    به عنوان یک بازاریاب حرفه ای باید بدانید که توانایی اندازه گیری میزان موفقیتتان یک عامل مهم در این حرفه فوق العاده رقابتی است. شما باید معیارها را مشخص کرده و مرجعی برای تلاش های آینده خود تشکیل دهید. نرخ بازگشت سرمایه به شما کمک می کند همواره میزان موفقیت خود را بدانید و تلاش هایتان را برای به حداکثر رساندن تأثیرات تنظیم کنید.

    اگر به درستی این پارامتر را اندازه گیری و نظارت کنید می توانید عملکرد سازمان خود را به طور دقیق در زمینه مربوطه بسنجید. شما با محاسبه مستمر بازگشت سرمایه حتی می توانید میزان بازگشت سرمایه رقبای خود را تخمین زده و با تلاش مداوم خود همیشه در میدان رقابت پیروز باشید.

    چگونه می توانید ROI را محاسبه کنید؟

    به طور کلی می توان گفت چندین روش برای محاسبه نرخ بازگشت سرمایه وجود دارد. اما در این جا ما فرمول اصلی محاسبه ROI را در ادامه توضیح می دهیم.

    نرخ بازگشت سرمایه = (سود فروش – هزینه های بازاریابی)/هزینه های بازاریابی

    هنگام استفاده از این فرمول به یاد داشته باشید که این فرمول فرض می کند که تمام رشد فروش حاصل از تلاش برای بازاریابی بوده است. اما اگر می خواهید یک دید واقعی تر به دست آورید باید فروش خالص را نیز در نظر بگیرید.

    فرمول زیر این کار را برای شما انجام می دهد:

    نرخ بازگشت سرمایه = (سود فروش – سود خالص حاصل از فروش – هزینه های بازاریابی)/هزینه های بازاریابی

    در فرمول سازی به منظور محاسبه ROI باید درک خوبی از مجموع تلاش هایی که برای بازاریابی انجام شده است داشته باشید. تعریف کلمه «بازده» می تواند بر اساس استراتژی های مختلف بازاریابی تیم متفاوت باشد. بهتر است ابتدا عناصر اصلی که باید در این محاسبات اعمال کنید را به شما معرفی کنیم:

    • درآمد کل: شما باید درآمد کل حاصل از یک عملیات خاص بازاریابی را بدانید تا بتوانید یک دید کلی از تلاش های خود به دست آورید.
    • سود ناخالص: محاسبه سود ناخالص به شما کمک می کند تا هزینه هایی مانند تلاش های مرتبط با تولید یا تحویل کالا و خدمات را به دست آورید. به این منظور باید هزینه های مرتبط با تحویل و خدمات به شکل زیر به فرمول اضافه کنید: (درآمد کل – هزینه های تحویل کالا و خدمات)
    • سود خالص: اگر نگاهی عمیق تر داشته باشید می توانید تأثیر تلاش های بازاریابی خود را در سود خالص به صورت زیر به فرمول اضافه کنید: (سود ناخالص – هزینه های اضافی)

    در تمام محاسبات بازگشت سرمایه همواره به یاد داشته باشید که تعریفتان از سود، مخارج و بازگشت سرمایه کل چیست. همچنین بهتر است هزینه های مازاد و هزینه های جانبی را نیز در مخارج خود در نظر داشته باشید. این هزینه ها عبارتند از:

    • هزینه های نمایندگی ها
    • هزینه های مربوط به رسانه
    • هزینه های مربوط به ایده ها

    هم چنین می توانید ROI را با استفاده از ارزش طول عمر مشتری (CLV) نیز محاسبه کنید. این پارامتر ارزش مشتری را برای یک برند خاص تعریف می کند و به شما کمک می کند ROI را در طولانی مدت و بر اساس طول عمر هر مشتری محاسبه کنید.

    برای این کار می توانید از فرمول زیر استفاده کنید:

    ارزش طول عمر مشتری = (نرخ ماندگاری مشتری)/( 1+ نرخ تخفیف/نرخ ماندگاری مشتری)

    نسب درآمد به هزینه در بازگشت سرمایه به چه معناست؟

    نسب درآمد به هزینه در بازگشت سرمایه نشان می دهد برای هر دلار که در بازاریابی هزینه کرده اید چه میزان درآمد به دست آورده اید. به عنوان مثال اگر به ازای هر دلار هزینه ای که کرده اید، 5 دلار درآمد داشته باشید، نسبت درآمد به هزینه شما 5:1 است.

    بهترین نرخ بازگشت سرمایه باید چند باشد؟

    1. یک نسبت درآمد به هزینه مناسب باید 5:1 باشد.
    2. این نسبت در وسط دیاگرام و در قله آن قرار دارد.
    3. این نسبت برای بسیاری از کسب و کارها نسبت بسیار خوبی است.

    نسبت 10:1 یک نسبت استثنایی محسوب می شود و دستیابی به نسبت بیشتر از این مقدار هر چند ممکن است اما فراتر از انتظار است. نسبتی که می توانید مورد هدف خود قرار دهید شما تا حد زیادی به ساختار هزینه شما بستگی دارد و بسته به صنعت مرتبط شما متفاوت خواهد بود.

    چرا باید از این نسبت استفاده کنید؟ استفاده از اعداد و نسبت ها کار شما را آسان و کمی سازی کرده و معیار مناسبی است که استفاده از آن نیز آسان است. هم چنین باعث می شود پیش از هر عملیات بازاریابی بدانید باید به چه هدفی در آن برسید. علاوه بر این یک سازوکار درست پیش روی شما قرار می گیرد و می توانید به سرعت تشخیص دهید که عملیات شما موفق بوده یا خیر.

    هزینه های بازاریابی چه هزینه هایی هستند؟

    هزینه بازاریابی، هر هزینه افزایشی است که برای اجرای هر عملیات بازاریابی متحمل می شوید (یعنی هزینه های متغیر). این هزینه ها شامل موارد زیر می شوند:

    • هزینه پرداخت شده به ازای هر کلیک
    • هزینه های تبلیغات
    • هزینه های شبکه های اجتماعی
    • هزینه های تولید محتوا
    • هزینه های جانبی خارج از بازاریابی و تبلیغات
    • هزینه های کارمندان تمام وقت برای بازاریابی

    این نسبت می تواند به سادگی موفقیت یا شکست شما را مشخص کند. چرا نسبت 5:1 یک نسبت خوب محسوب می شود؟ در بدترین حالت عملیات بازاریابی شما باید هزینه های ساخت محصولات و هزینه های بازاریابی آن را تأمین کند. نسبت 2:1 برای بسیاری از مشاغل به معنای سودآوری نخواهد بود. زیرا میزان 50 درصد درآمد حاصل از فروش صرف هزینه تولید مجدد کالای فروخته شده خواهد شد.

    اگر شما به ازای 200 دلار فروش، 100 دلار برای بازاریابی هزینه کنید، یعنی شما به شکست نزدیک شده اید. اما اگر حاشیه ناخالص سود شما بیش باشد و قیمت کالای فروخته شده کمتر از 50 درصد هزینه های فروش باشد، دیگر نیازی نیست که پیش از سودآوری، فروش زیادی حاصل از بازاریابی خود داشته باشید. بنابراین این نسبت می تواند کمتر باشد. حال اگر حاشیه سود شما کم تر باشد و قیمت کالای فروخته شده بیشتر از 50 درصد هزینه های فروش باشد، بهتر است قبل از بدتر شدن اوضاع کمی از هزینه های بازاریابی خود بکاهید و به نسبت بالاتری فکر کنید.

    طول عمر مشتری چیست؟

    طول عمر مشتری در واقع ارزشی است که مشتری در طول زندگی خود به عنوان مشتری برای تجارت شما به ارمغان می آورد، نه فقط از طریق اولین معامله خود با شما. بسیاری از مشاغل فقط به ارزش اولین معامله فکر می کنند، در صورتی که عمر مشتری می تواند بسیار مثمرثمرتر از این باشد. بنابراین برای محاسبه دقیق بازگشت سرمایه باید درک دقیقی از این پارامتر داشته باشید.

    چرا طول عمر مشتری در تعیین ROI فاکتور مهمی محسوب می شود؟ اگر شما فقط درآمد حاصل از اولین خرید مشتری را در محاسبات وارد کنید، نسبت بازگشت سرمایه شما حتی به 2:1 هم نمی رسد. در نمودار زیر می توانید تفاوت تجمعی ارزش اولین خرید و ارزش طول عمر مشتری را در طول زمان مشاهده کنید:

    همان طور که مشاهده می کنید تفاوتی در هزینه ها ایجاد نشده است، اما با محاسبه دقیق این پارامتر، درک ما از تأثیر عملیات بر درآمد و در نهایت ROI به میزان چشمگیری تغییر می کند.

    چگونه می توانید ROI هدف خود را محاسبه کنید؟

    در مجموعه و سازمان شما کسی که باید این کار را انجام دهد مدیر مالی، مدیر پروژه و یا مدیر عامل خواهد بود. آن ها به اطلاعات لازم برای تعیین اهداف سازمان دسترسی دارند و حاشیه سود ناخالص شرکت، هزینه های سربار و هزینه های لازم دیگر برای رسیدن به اهداف را می توانند به خوبی محاسبه کنند. بهتر است به یاد داشته باشید که رسیدن به نسبت 10:1 یک هدف غیرواقعی خواهد بود و باعث دلسردی شما می شود. در بسیاری از کسب و کارها نسبت 5:1 یک نسبت هدف خوب خواهد بود و بیشتر از آن غیرواقعی است.

    یک مثال عملی از نرخ بازگشت سرمایه (ROI)

    تصور کنید که کسب و کار شما تصمیم دارد همزمان با عرضه یک محصول جدید، یک عملیات بازاریابی دیجیتال راه اندازی کند. شما پرداخت هر کلیک در Google را به عنوان فاکتور اصلی در بازاریابی خود انتخاب می کنید و متعهد می شوید ماهانه 5000 دلار بودجه صرف این عملیات کنید. پس از پایان این 3 ماه فروشتان را بررسی می کنید و متوجه می شوید 7000 دلار به دست آورده اید. اگر قیمت کالای شما با حاشیه سود 50 درصد، 10 دلار باشد، در هر فروش 5 دلار سود داشته اید.

    برای محاسبه نرخ بازگشت سرمایه، کافی است هزینه های بازاریابی را از سودی که به دست آورده اید کسر کنید. در این مثال داریم:

    $30,000 – $15,000 = $15,000

    تبریک! در این حالت شما سود خود را دو برابر کرده اید. به این معنا که به ازای هر 1 دلار که هزینه کرده اید، 2 دلار به دست آورده اید و این به معنای بازگشت سرمایه 100 درصد است. ROI همچنین برای بررسی این که چقدر عاقلانه در سهام یک شرکت سرمایه گذاری کرده باشید، استفاده می شود. اگر تصمیم گرفته اید که 1000 سهم از یک سهام را با قیمت 10 هزار برای هر سهم بخرید و یک سال بعد آن را به قیمت 12 هزار به فروش برسانید، به این معناست که به ازای هر 10 هزار که هزینه کرده اید 12 هزار درآمد کسب کرده اید. در این حالت بازگشت سرمایه شما 20 درصد است. زیرا شما سرمایه اولیه خود را به علاوه 20 درصد اضافی پس گرفته اید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.