ارزش ذاتی چیست؟
کليدواژه: ارزش اخلاقی عقل ارزش خوب مطلوبیت بد حسن فعلی حسن فاعلی
پرسش: آیا واژه «ارزش» در فلسفه اخلاق قابل تعریف است؟ ملاک و معیار ارزش اخلاقی چیست؟
پاسخ: ارزش در لغت به معنای «قیمت»، «بها»، «ارج»، «برازندگی» و «شایستگی» است، اما در فلسفه اخلاق تعریف معین و آسانی برای ارزش بیان نشده است، بلکه تنها میتوان با تحقیق و پژوهش موارد کاربرد آن به مصداقها و در حد امکان ملاکها و معیارهای آن دست یافت؛ لذا با توجه به موارد کاربرد خود واژه «ارزش»، چند ملاک را برشمردهاند: ۱. مطلوبیت؛ ۲. کمال؛ ۳. محبوب بودن؛ ۴. سودمندی و ثمرات مترتب؛ ۵. زیبایی و.
اما درباره ارزش اخلاقی از دیدگاه دین این امور را ذکر کردهاند: ۱. هماهنگی با فطرت الهی؛ ۲. هماهنگی با من برتر (من علوی)؛ ۳. سازگاری و هماهنگی با عاطفه بشری؛ ۴. تجلی اسماء و صفات الهی در انسان؛ ۵. عبودیت و بندگی الهی و درک آن.
فهرست مندرجات
ملاک در تشخیص ارزشها
[ویرایش]
یکی از واژههایی که در گزارههای اخلاقی و مباحث مربوط به اخلاق به کار میرود، واژه «ارزش» است. ارزش در لغت به معنای «قیمت»، «بها»، «ارج»، «برازندگی» و «شایستگی» است.
در فلسفه اخلاق نیز از واژه ارزش این گونه بحث میشود که؛ همه مردم در زندگی، به داوری اخلاقی میپردازند و بعضی چیزها را بد، نادرست و ناحق و برخی امور را خوب، درست و بحق میخوانند. چگونه است که رفتاری را خوب (پسندیده) و رفتار دیگری را بد (ناپسند) میدانیم؟ از چه طریقی میتوان به ملاک و معیار درستی در ارزش گذاری اخلاقی اعمال دست یافت؟ این مسئله از دیرباز توجه فیلسوفان اخلاق را به خود جلب کرده است. آنان اغلب هدف خود از مباحث اخلاقی را رسیدن به نوعی معرفت کلی و سرنوشت ساز از بایستگی و نبایستگی و خوبی و بدی اخلاقی دانستهاند. تلاش برای دست یابی به ملاکی عام در تشخیص ارزشهای اخلاقی، یکی از بنیادیترین مباحث اخلاق هنجاری بوده و موجب پیدایش آرا و دیدگاههای متعددی گردیده است.
تعریف پذیری واژه ارزش
[ویرایش]
بررسی تعریف پذیری واژه «ارزش» در فلسفه اخلاق: در فلسفه اخلاق؛ درباره واژه «ارزش» دو پرسش بنیادین مطرح است:
۱. مفاد و معنای این واژه چیست؟ یعنی وقتی گفته میشود «راست گویی ارزش اخلاقی دارد» و یا «گزاره عدالت خوب است، یک گزاره ارزشی است» مراد چیست؟
۲. ملاک و معیار ارزش در اخلاق چیست؟ یعنی به چه معیار و ملاکی راست گویی ارزش اخلاقی دارد، ولی پیاده روی معمولی این ارزش را ندارد؟
در فلسفه اخلاق؛ تعریف معین و آسانی برای ارزش ارائه نشده است، بلکه تنها میتوان با کاویدن موارد کاربرد آن به مصداقها و در حد امکان ملاکها و معیارهای آن دست یافت.
ملاک و معیار ارزش اخلاقی
[ویرایش]
با توجه به موارد کاربرد واژه خود «ارزش»، میتوان چند ملاک برای آن برشمرد: ۱. مطلوبیت؛ ۲. کمال؛ ۳. محبوب بودن؛ ۴. سودمندی و ثمرات مترتب؛ ۵. زیبایی و.
اما درباره «ارزش اخلاقی» از منظر دین اسلام نیز میتوان این امور را بیان کرد: ۱. هماهنگی با فطرت الهی ؛ ۲. هماهنگی با من برتر (من علوی)؛ ۳. سازگاری و هماهنگی با عاطفه بشری؛ ۴. تجلی اسماء و صفات الهی در انسان؛ ۵. عبودیت و بندگی الهی و درک آن.
نکتهها
[ویرایش]
برای فهم بهتر ملاک «ارزش اخلاقی» توجه به نکاتی ضروری به نظر میرسد:
← ملاک ارزشی بودن اخلاق
صرف حضور یک صفت، دلیل بر ملاک بودن «ارزش اخلاقی» از دیدگاه دین نیست؛ از این رو مثلا اگر کسی «مطلوبیت» را به تنهایی ملاک ارزش بداند، گرفتار مغالطه شده است؛ زیرا امکان دارد چیز دیگری؛ مانند کمال، محبوبیت و یا سودمندی، ملاک ارزش باشد. پس مطلوب بودن به تنهایی ملاک ارزش اخلاقی نیست. بلکه باید با ملاکهای دیگر ارزش اخلاقی در دین؛ مانند هماهنگی با فطرت الهی سنجیده شود؛ زیرا با توجه به مبانی صحیح عقلی و دینی؛ هماهنگی با فطرت الهی و انسانیت انسان (عاطفه، من برتر، الزامات نفسانی و. ) تجلی اسما و صفات الهی و کمالات مترتب و عبودیت و بندگی و درک مقام الهی و رسیدن به این نکته که هر چیز غیر او هیچ است، بهترین ملاکهای ارزشی بودن اخلاق و اخلاقیات است.
[۶] بختیار نصر آبادی، حسن علی، بیات، مریم، شیوههای تثبیت ارزشهای اخلاقی در قرآن، ص۳۹- ۶۶، مجله اخلاق، سال دوم، زمستان ۱۳۹۱، شماره ۸.
← مقام عبودیت
مصادیق ارزشی گاهی ارزش ذاتی دارند و گاهی ارزش مقدمی ؛ یعنی مقدمه ارزش بالاتری هستند. به عنوان مثال؛ دفاع در مقابل دشمن و استقلال ، هر دو ارزشمندند ولی دفاع ، دارای ارزش مقدمی است؛ زیرا مقدمه استقلال و یا حافظ آن است، ولی استقلال نسبت به دفاع این حالت را ندارد، اگرچه مقدمه یک ارزش بالاتر باشد. به همین دلیل، بالاترین ارزش و ارزش اصیل در اخلاق را میتوان نمود اسما و صفات الهی و مقام عبودیت دانست.
← شرط دست یابی به ارزشها
فاعل مختار، به دو شرط به ارزشهای اخلاقی دست مییابد:
الف. فعل او به خودی خود، خیر و دارای ارزش مثبت باشد؛ که به ارزشهای ذاتی و غایات مطلوب و هماهنگی با فطرت الهی و امثال آن وابسته است. برای نمونه؛ ارزش راست گویی - با قطع نظر از فاعل آن - به میزان هماهنگی آن با روح ملکوتی و تاثیرگذاری آن در به دست آوردن کمالات معنوی و صفات الهی است.
ب. این فعل با نیت پاک و خالص انجام شود.
[۷] مصباح، مجتبی، نقش نیت در ارزش اخلاقی، مجله اخلاق وحیانی، ص۸۱ – ۱۰۴، سال اول، زمستان ۱۳۹۱، شماره ۲.
در فلسفه اخلاق اسلامی، برای ارزش داشتن یک رفتار و عمل اخلاقی، هم حسن فعلی لازم است و هم حسن فاعلی . مراد از حسن فعلی این است که صورت و جرم فعل باید متناسب با نیت خیر باشد، نه این که کاملا با آن ناهمگون و نامتناسب باشد؛ مثلا، کسی که نیت نیکی کردن به کودک یتیمی دارد، نباید به او سیلی بزند؛ چون سیلی زدن با نیت خیر نسبت به کودک یتیم سازگاری ندارد (مگر در موارد نادری که برای تادیب باشد). مراد از حسن فاعلی هم این است که فاعل باید مقصودش از انجام عمل، خیر باشد؛ مثلا، کسی که به دیگری سلام میکند، وقتی سلام او ارزش اخلاقی دارد که مقصود گوینده، ادای احترام باشد، نه تملق یا تمسخر . درست است که ظاهر عمل سلام کردن، دارای حسن است، اما حسن اخلاقی وقتی است که با نیت ارزشمند همراه باشد.
← جایگاه عقل در کشف ارزشها
گفتنی است؛ در این میان، بحث درباره جایگاه عقل در کشف ارزشهای اخلاقی، از اهمیت بیشتری برخوردار است. این بحث، دیرینهای فرقه ساز در میان اندیشمندان اسلامی داشته است. امامیه و معتزله، از توانایی عقل در کشف ارزشهای اخلاقی دفاع کردهاند؛ اما اشاعره عقل را از ابزار معرفت اخلاقی به شمار نیاورده و شرع را یگانه راه کشف و فهم اخلاقیات دانستهاند. هریک از طرفین برای تثبیت دیدگاه خود و رد دیدگاه مقابل، ادلهای اقامه کردهاند.
[۹] شریفی، احمدحسین، نقش عقل در کشف ارزشهای اخلاقی از دیدگاه اندیشمندان اسلامی، مجله معرفت اخلاقی، ص۵ – ۱۴، سال سوم، تابستان ۱۳۹۱، شماره ۱۱.
۱۰ شاخص برتر تحلیل بنیادی (فاندامنتال) برای سرمایهگذاران
اصل “دانش قدرت است” تقریباً در هر جنبهای از زندگی روزمره از جمله سرمایه گذاری در بازارهای مالی صدق میکند. در دنیای سرمایهگذاری آنلاین و کامپیوتر محور امروزی، داشتن اطلاعات مناسب مانند راننده ماشین سرمایهگذاری خود بودن است، در حالی که نداشتن آن را میتوان به نشستن در ماشین سرمایه گذاری دیگر به عنوان یک مسافر تشبیه کرد. در حالی که روشهای مختلفی برای ارزیابی ارزش و پتانسیل رشد یک سهام یا کوین وجود دارد، تحلیل بنیادی (فاندامنتال) یکی از بهترین راهها برای کمک به شما برای ایجاد معیاری جهت سنجش عملکردتان در بازار سهام میباشد. بررسی شرایط به کمک تحلیلها منجر به تصمیمات آگاهانه سرمایه گذاری میشود. در ادامه مهمترین شاخصهای تحلیل بنیادی را معرفی میکنیم.
درک تحلیل بنیادی یا فاندامنتال
تحلیل بنیادی یا تحلیل فاندامنتال شامل بررسی انتقادی یک کسب و کار در ابتداییترین یا اساسیترین سطح مالی آن است. هدف این تحلیل ارزیابی مدل کسب و کار، صورتهای مالی، حاشیه سود و سایر شاخصهای کلیدی برای تعیین وضعیت مالی یک کسبوکار و ارزش ذاتی سهام است. با رسیدن به پیش بینی تغییرات قیمت سهام در آینده، سرمایه گذاران آگاه میتوانند بر این اساس از آنها سود ببرند. تحلیلگران بنیادی معتقدند که قیمت یک سهم یا کوین به تنهایی برای دستیابی دقیق به تمام اطلاعات موجود کافی نیست. به همین دلیل است که آنها معمولاً تحلیلهای اقتصادی، صنعتی و شرکتی را مطالعه میکنند تا ارزش منصفانه فعلی را بدست آورند و ارزش آتی ارز دیجیتال و سهام مورد نظر خود را پیشبینی کنند.
اگر ارزش منصفانه و قیمت فعلی ارز دیجیتال یا سهام با هم برابر نباشد، انتظار میرود که قیمت بازار در نهایت به سمت ارزش منصفانه حرکت کند. آنها سپس از این اختلافات قیمتی استفاده کرده و از حرکات قیمت سود میبرند. به عنوان مثال، اگر قیمت فعلی یک ارز دیجیتال در بازار بالاتر از ارزش منصفانهی آن باشد، در این صورت ارزش گذاری آن بیش ارزش ذاتی چیست؟ از حد در نظر گرفته میشود که منجر به توصیه فروش میشود. از طرف دیگر اگر قیمت فعلی یکی از ارزهای دیجیتال در بازار کمتر از ارزش منصفانهی آن باشد، انتظار میرود قیمت در نهایت افزایش یابد و بنابراین خرید آن در حال حاضر ایده خوبی به شمار میرود.
برترین شاخصهای تحلیل فاندامنتال
همان طور که میدانید مدلهای مختلفی برای انواع تحلیل بازار وجود دارد، در این بین پارامترهای تحلیل بنیادی زیادی هستند که میتوان از آنها برای اطمینان از سلامت مالی یک پروژه استفاده کرد. محبوب ترین آنها حول محور رشد آتی، درآمد و ارزش بازار طراحی شدهاند. درک این شاخصهای کلیدی میتواند به شما در تصمیم گیری آگاهانه برای خرید یا فروش کمک کند.
درآمد به ازای هر سهم (EPS)ارزش ذاتی چیست؟
این شاخص بخشی از سود یک پروژه است که به هر سهم از سهام آن اختصاص مییابد و اساساً درآمد خالص نهایی است که بر اساس هر سهم تعیین میشود. افزایش EPS نشانه خوبی برای سرمایه گذاران است زیرا به این معنی است که ارزش سهام آنها احتمالاً بیشتر از موقعیت فعلی است. شما میتوانید سود هر سهم یک شرکت را با تقسیم سود کل آن بر تعداد سهام موجود محاسبه کنید. به عنوان مثال اگر شرکت سود ۳۵۰ میلیون دلاری را گزارش کند و ۱۰۰ میلیون سهم وجود داشته باشد، EPS آن ۳.۵ دلار گزارش میشود.
نسبت قیمت به درآمد (P/E)
نسبت قیمت به درآمد، رابطه بین قیمت سهام یک شرکت و سود هر سهم آن را اندازه گیری میکند. این به سرمایه گذاران کمک میکند تا تعیین کنند که آیا قیمت این سهام نسبت به سایر سهام در همان بخش کمتر یا بیشتر از ارزش واقعی آن سهم است. از آنجایی که نسبت P/E نشان میدهد که بازار حاضر است برای یک سهام بر اساس درآمدهای گذشته یا آینده آن وضعیتی را در نظر بگیرد، سرمایهگذاران به سادگی نسبت P/E یک سهام را با رقبای آن و استانداردهای صنعت مقایسه میکنند. نسبت P/E کمتر به این معنی است که قیمت فعلی سهام نسبت به درآمد پایین است که برای سرمایه گذاران مطلوب است.
نسبت قیمت به سود از تقسیم قیمت فعلی هر سهم بر سود شرکت به ازا هر سهم محاسبه میشود. به عنوان مثال اگر قیمت سهام شرکتی ارزش ذاتی چیست؟ در حال حاضر به ازای هر سهم ۷۰ دلار با سود ۵ دلار به ازا هر سهم فروخته شود، نسبت P/E برابر با ۱۴ است (۷۰ دلار تقسیم بر ۵ دلار).
دو نوع اصلی نسبت PE وجود دارد. نسبت PE آینده نگر (یا پیشرو) و گذشته نگر (یا دنباله رو). تفاوت بین این دو مربوط به نوع درآمدی است که در محاسبهی آنها استفاده میشود. اگر سود پیشبینیشده (آینده) یک ساله به عنوان مخرج در محاسبه استفاده شود، نتیجه یک نسبت PE آیندهنگر است. در حالی که اگر از درآمدهای ۱۲ ماهه پایانی استفاده شود، در نتیجه نسبت PE گذشته نگر را محاسبه خواهید کرد.
رشد درآمد پیش بینی شده (PEG)
نسبت P/E یک شاخص تحلیل فاندامنتال یا بنیادی خوب است اما با در نظر گرفتن این واقعیت که شامل رشد درآمدهای آتی نمیشود، تا حدودی محدود است. PEG این را با پیش بینی نرخ رشد سود یک ساله سهام جبران میکند. تحلیلگران میتوانند نرخ رشد آتی یک شرکت را با مشاهده نرخ رشد تاریخی آن تخمین بزنند. این روش تصویر کامل تری از ارزش گذاری سهام ارائه میدهد. برای محاسبه رشد سود پیشبینی شده، نسبت P/E را بر نرخ رشد ۱۲ ماهه شرکت تقسیم کنید. درصد در نرخ رشد در محاسبه حذف میشود.
به عنوان مثال، اگر نرخ رشد ۱۰٪ و نسبت PE ۱۵ باشد، فرمول PEG به شکل زیر است:
PEG = نسبت PE / رشد درآمد
PEG = 15 / 10 -> توجه کنید که چگونه ۱۰٪ به ۱۰ تبدیل میشود
PEG = 1.5
قاعده کلی این است که وقتی PEG سهام بالاتر از ۱ باشد، ارزش گذاری آن بیش از حد در نظر گرفته میشود. در حالی که اگر زیر ۱ باشد، ارزش آن کمتر از میزان واقعی تلقی میشود.
جریان نقدی آزاد (FCF)
به عبارت ساده تر، جریان نقدی آزاد، وجه نقدی است که پس از پرداخت هزینههای عملیاتی و مخارج سرمایهای یک شرکت باقی میماند. پول نقد برای گسترش و بهبود یک تجارت بسیار مهم است. شرکتهایی با جریان نقدی آزاد بالا میتوانند ارزش سهامداران را بهبود بخشند، نوآوری کنند و بهتر از همتایان خود با نقدینگی کمتر از رکود جان سالم به در ببرند. بسیاری از سرمایه گذاران FCF را به عنوان یک شاخص اساسی میدانند زیرا نشان میدهد که آیا یک شرکت هنوز پول نقد کافی برای پاداش دادن به سهامداران خود از طریق سود سهام پس از عملیات تامین مالی و هزینههای سرمایه را دارد یا خیر.
FCF به عنوان جریان نقدی عملیاتی منهای مخارج سرمایه (CAPEX) همانطور که در صورت جریان نقدی ثبت میشود، به همان شکل محاسبه میشود. همچنین میتوان از صورت سود و زیان به عنوان سود خالص عملیاتی پس از مالیات (NOPAT) به اضافه استهلاک، منهای سرمایه در گردش و مخارج سرمایه (CAPEX) استنباط کرد. عبارت و فرمولهای زیر را بررسی کنید. ما FCF را برای شما محاسبه میکنیم:
NOPAT = EBIT مالیات –
NOPAT = 1105 – ۳۳۲ = ۷۷۴
FCF = NOPAT + استهلاک – ( CAPEX سرمایه در گردش و )
FCF = 774 + 50 – (۱۲۰ + ۳۰) = ۶۷۴
نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B)
این نسبت همچنین به عنوان نسبت قیمت به حقوق صاحبان سهام نیز شناخته میشود. نسبت قیمت به ارزش دفتری یک شاخص تحلیل بنیادی است که ارزش دفتری سهام را با ارزش بازار آن مقایسه میکند. P/B با نشان دادن تفاوت بین ارزش بازار سهام و ارزشی که شرکت در دفاتر مالی خود بیان کرده است، به سرمایه گذاران کمک میکند تا تعیین کنند که آیا ارزش سهام نسبت به ارزش دفتری آن کمتر است یا بیش از حد ارزش گذاری شده است که با تقسیم آخرین قیمت بسته شدن سهام بر ارزش دفتری هر سهم که در گزارش سالانه شرکت فهرست شده است، محاسبه میشود. ارزش دفتری به عنوان بهای تمام شده تمام داراییها منهای بدهیها محاسبه میشود. اگر شرکت منحل شود، ارزش نظری آن شرکت بر اساس مفهوم ارزش دفتری محاسبه میشود.
با این حال، نسبت قیمت به ارزش دفتری یک شرکت خاص به تنهایی مفید نیست. یک سرمایه گذار باید نسبت P/B یک شرکت را با سایر شرکتها در همان بخش یا صنعت مقایسه کند. تنها ارزش ذاتی چیست؟ در این صورت است که در تعیین اینکه کدام شرکت ممکن است نسبت به سایرین کمتر یا بیش از ارزشگذاری شده باشد مفید خواهد بود.
بازده حقوق صاحبان سهام (ROE)
ROE یک نسبت سودآوری است که نشان دهنده نرخ بازدهی است که سهامدار برای بخشی از سرمایه گذاری خود در آن شرکت دریافت میکند. این نسبت اندازه گیری میکند که چگونه یک شرکت بازدهی مثبتی را برای سرمایه گذاری سهامداران خود ایجاد میکند. از آنجایی که سود محرک واقعی قیمت سهام است، تفکیک سود به دست آمده با حقوق صاحبان سهام در واقع یک شاخص بسیار خوب از سلامت مالی یک شرکت و ارزش منصفانه سهام آن است. شما میتوانید بازده حقوق صاحبان سهام را با تقسیم سود خالص بر میانگین حقوق صاحبان سهام محاسبه کنید. تجزیه و تحلیل DuPont با اضافه کردن چندین متغیر برای کمک به سرمایه گذاران برای درک بهتر سودآوری شرکت، محاسبه را بیشتر گسترش میدهد. این تحلیل به این مؤلفههای اصلی میپردازد:
ROA = درآمد خالص / داراییها، که میتوان آنها را بیشتر به موارد زیر تقسیم کرد:
حاشیه سود = درآمد/درآمد خالص
نسبت گردش مالی = درآمد / دارایی
اهرم = دارایی / حقوق صاحبان سهام
فرمول گسترش یافته ROE هنگام انجام تجزیه و تحلیل DuPont به شکل زیر است:
ROE = حاشیه سود x نسبت گردش مالی x اهرم
ROE = درآمد خالص / درآمد x درآمد / دارایی x دارایی / حقوق صاحبان سهام
با استفاده از تجزیه و تحلیل DuPont، سرمایه گذار میتواند تعیین کند که چه چیزی باعث ارزش ذاتی چیست؟ ROE میشود. به نظرشما آیا دلیل آن حاشیه سود بالا و یا نسبت گردش مالی بسیار سریع و یا اهرم بالاست؟
نسبت پرداخت سود سهام (DPR)
همانطور که میدانید شرکتها بخشی از سود خود را به صورت سود سهام به سهامداران خود پرداخت میکنند. اما این نیز مهم است که بدانیم درآمد شرکت تا چه حد از پرداخت سود سهام حمایت میکند. این همان چیزی است که نسبت پرداخت سود سهام در مورد آن است. این فاکتور به شما میگوید که یک شرکت چه بخشی از درآمد خالص را به سهامداران خود باز میگرداند و همچنین چه مقدار را برای رشد، ذخیره نقدی و بازپرداخت بدهی کنار میگذارد. DPR با تقسیم کل مبلغ سود سهام بر درآمد خالص شرکت در همان دوره و معمولاً به صورت درصد سالانه محاسبه میشود.
نسبت قیمت به فروش (P/S)
نسبت قیمت به فروش یک شاخص تحلیل بنیادی است که میتواند با استفاده از ارزش بازار و درآمد شرکت به تعیین ارزش منصفانه سهام کمک کند. این نشان میدهد که بازار چقدر برای فروش شرکت ارزش قائل است که میتواند در ارزشگذاری سهام در حال رشدی که هنوز سودی به دست نیاوردهاند یا به دلیل یک عقبگردی موقت، آنطور که انتظار میرود عمل نمیکنند، موثر باشد. فرمول P/S با تقسیم فروش هر سهم بر ارزش هر سهم محاسبه میشود. نسبت P/S پایین به عنوان نشانه خوبی از سوی سرمایه گذاران تلقی میشود. این معیار دیگری است که هنگام مقایسه شرکتها در همان بخش یا صنعت نیز مفید است.
نسبت سود سهام
نسبت سود تقسیمی به میزان پرداختی یک شرکت در هر سال به عنوان سود سهام در نسبت با قیمت سهام آن میپردازد. این تخمینی از بازده سود سهام یک سرمایه گذاری است. با فرض اینکه هیچ تغییری در سود سهام وجود نداشته باشد، بازده دارای یک رابطه معکوس با قیمت سهام است. زمانی که قیمت سهام کاهش می یابد بازدهی افزایش مییابد و بالعکس. این برای سرمایه گذاران مهم است، زیرا به آنها میگوید که از هر دلاری که در سهام شرکت سرمایه گذاری کردهاند، چه میزان به آنها باز میگردد.
نسبت سود تقسیمی به درصد بیان میشود و از تقسیم سود سالانه هر سهم بر قیمت فعلی سهم محاسبه میشود. به عنوان مثال، ۲ شرکت (الف و ب) سالانه ۳ دلار سود به ازای هر سهم پرداخت میکنند. سهام شرکت الف به ازای هر سهم ۶۰ دلار معامله میشود، در حالی که سهام شرکت ب با ۳۰ دلار به ازای هر سهم معامله میشود. این بدان معنا است که بازده سود سهام شرکت الف ۵% (۶۰/۳ x 100) و بازده سود سهام شرکت ب ۱۰% (۳۰/۳ x 100) است. بهعنوان یک سرمایهگذار، احتمالاً سهام شرکت ب را به سهام دیگر شرکت الف ترجیح میدهید، زیرا بازده سود بیشتری دارد.
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E)
نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام آخرین شاخص تحلیل بنیادی در این فهرست است و رابطه بین سرمایه استقراضی شرکت و سرمایه ارائه شده توسط سهامداران آن را اندازه گیری میکند. سرمایه گذاران میتوانند از آن برای تعیین نحوه تامین مالی داراییهای شرکت استفاده کنند. نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E) به سرمایهگذاران کمک میکند تا اهرم مالی یک شرکت را ارزیابی کنند و نشان میدهد که در صورت مواجهه کسب و کار با مشکلات مالی، چقدر حقوق صاحبان سهام میتواند تعهدات را برآورده کند.
شما می توانید نسبت را با تقسیم کل بدهیها بر کل حقوق صاحبان سهام محاسبه کنید. ترازنامه تلفیقی را در زیر بررسی کنید که نشان میدهد شرکت اپل در مجموع ۲۴۱ میلیارد دلار بدهی (که با رنگ قرمز مشخص شده است) و کل حقوق صاحبان سهام ۱۳۴ میلیارد دلار (با رنگ سبز مشخص شده) ثبت کرده است.
بر اساس این ارقام، نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام بصورت زیر محاسبه میشود:
$۲۴۱,۰۰۰,۰۰۰ ÷ $۱۳۴,۰۰۰,۰۰۰ = ۱.۸۰
نتیجه گیری
همه شاخصهای تحلیل بنیادی که در بالا مورد بحث قرار گرفت، در نوع خود مهم هستند. در حالی که آنها میتوانند به شما در تعیین ارزش و پتانسیل رشد یک سهام کمک کنند، مهم است که بدانید چندین عامل دیگر نیز بر قیمت سهام تأثیر میگذارند که اندازه گیری اکثر آنها چندان آسان نیست. به همین دلیل است که وقتی نوبت به ارزیابی سهام یک شرکت برای مقاصد سرمایهگذاری میشود، تحلیل فاندامنتال به بهترین وجه همراه با ابزارهای دیگر مانند تحلیل تکنیکال، اخبار اقتصاد کلان و دادههای خاص صنعت استفاده میشود. این مسائل به شما کمک میکند تصویر واضح تری از آنچه که به عنوان یک سهام ارزش ذاتی چیست؟ میخواهید در آن سرمایه گذاری کنید داشته باشید، در حالی که از شاخصها به عنوان معیار برای اندازه گیری ارزش سرمایه گذاریهای بالقوه استفاده میکنید.
تخمین ارزش ذاتی ارزهای دیجیتال
ارزش ذاتی یک ارز دیجیتال یا ارزش بنیادی آن (Intrinsic value) مفهومی است که فعالان بازار رمزارزها جهت برآورد ارزش رمزارز، تمام عوامل، خصوصیات، شرایط و ویژگیهای رمزارز را همواره مورد استفاده قرار میدهند. ارزش ذاتی ارزهای دیجیتال لزوماً برابر با ارزش بازاری آنها نیست و به همین دلیل سرمایهگذاران بنیادی رمزارزها، با استفاده از تفاوت در قیمت ذاتی و قیمت بازار اقدام به خرید یا فروش رمزارزها مینمایند. بدینصورت که اگر تخمین ارزش ذاتی یک ارز دیجیتال بیشتر از ارزش در حال معامله باشد، درواقع ارزش بازاری کمتری از ارزش ذاتی رمزارز باشد، در این حالت تریدرها اقدام به خرید میکنند، اصطلاحاً به رمزارزی که کمتر از ارزش ذاتی خود در حال معامله باشد undervalue میگویند و اگر رمزارزی بالاتر از ارزش ذاتی خود در حال معامله باشد، اقدام به فروش میکنند که به چنین رمزارزی نیز اصطلاحاً overvalue میگویند.
ارزش ذاتی (Value Intrinsic) و عوامل موثر بر آن
در بحث ارزهای دیجیتال، ارزش ذاتی بر مبنای ارزشهای حقیقی آن بوده که شامل تمام جنبههای ملموس و ناملموس یک رمزارز میشود. تخمین ارزش ذاتی یک ارز دیجیتال بدون در نظر گرفتن تمام عوامل مرتبط، تقریباً غیرممکن است، این شامل فاکتورهایی مانند تقاضای بازار برای یک محصول و یا یک خدمت، توانایی تیم اجرایی برای محقق کردن پروژه، باور توسعهدهندگان پروژه و اجرای کد باکیفیت و ارزیابی مقدار حمایتهای مالی صورت گرفته از طریق مشارکت و مکانیسمهای سرمایهگذاری برای موفقیت یک طرح میشود.
بسیاری از ارزهای دیجیتال، بهویژه ICOها (عرضه اولیهی توکنها)، تنها یک ایده هستند و تا زمانی که این ایده به واقعیت تبدیل شود، محاسبهی ارزش ذاتی آنها تقریبا غیرممکن خواهد بود.
عوامل تعیین کننده در محاسبه ارزش ذاتی ارز دیجیتال
ازجمله عوامل تأثیرگذار در تخمین ارزش ذاتی یک ارز دیجیتال، میتوان به این موارد اشاره کرد: میزان تقاضای بازار برای رمزارز، سابقه توسعهدهندگان و گروه اجرایی و توانایی آنها، برنامهها و طرحهای توسعهدهندگان برای آینده، سطح کیفیت، اندازه جامعه هدف، میزان مشارکت و اعتبار شرکا. جهت بررسی این عوامل در ابتدا باید پاسخی مناسب برای این سوالها مطرح شود.
- آیا بازار واقعی و موارد استفاده مشخصی برای این رمزارز وجود دارد؟
- پتانسیل بازار چقدر است و جامعه هدف آن چه میزان گسترده است؟
- روش کسب درآمد و سود در پروژه اجرایی رمزارز مورد نظر چگونه است؟
- میزان حمایت مالی و معنوی از این پروژه رمزارز چقدر است؟
- توسعهدهندگان این پروژه بهاندازهی کافی در این زمینه تخصص دارند؟
- آیا تیم اجرایی تجربه انجام موفقیتآمیز پروژهای را دارند؟
- آیا مکانیزمی جهت ایجاد درآمد در داخل خود پروژه وجود دارد؟
- شرکای اجرایی این پروژه چه کسانی هستند و آیا اعتبار مناسبی دارند؟
- آیا منابع مالی کافی جهت حمایت از توسعهی پروژه، در زمانبندی تعیینشده وجود دارد؟
در صورتی که برای تمامی این سوالها پاسخی کامل یافت شد در آن زمان تخمین ارزش ذاتی یک ارز دیجیتال به درستی انجام خواهد شد.
سریعترین روش تخمین ارزش ذاتی ارز دیجیتال
یک روش ساده و سریع برای تخمین ارزش ذاتی یک ارز دیجیتال ارائهشده است. این رویکرد، همه افزایش قیمتها و کاهش قیمتهای ایجادشده توسط عوامل احساسی و غیرعادی تجاری را در نظر میگیرد و بر اساس آن، روشی آسان و کارآمد را برای تریدر فراهم میکند. این روش، برای محاسبه ارزش ذاتی رمزارزها در بلندمدت، بسیار کاربردی است و هرچه سابقه فعالیت رمزارز بیشتر باشد این محاسبه مطمئنتر خواهد بود. استفاده از این روش، نیازی به هیچیک از نرمافزارهای تخصصی کامپیوتری و تحلیلهای پیچیده ندارد. برای انجام این محاسبات، کافی است نمودار قیمت در برابر زمان را برای هرکدام از رمزارزها رسم کرده و آن را خطی سازی کنید.
در این شکل نمودار قیمت بیت کوین طی سال 2020 را مشاهده میکنید. اکنون با مقایسه چشمی نمودار قیمت بیت کوین و نمودار ارزش ذاتی بیت کوین طی سال 2020 بهراحتی میتوانید به این نکته پی ببرید که در چه زمان بیشتر و چه زمان، کمتر از ارزش واقعیاش معامله شده است. در واقع زمانی که قیمت بیت کوین نوسانات بیشتری بالا و پایین خط دارد مشخصا به ارزشهایی کمتر و یا بیشتر از ارزش واقعی، خرید و فروش شده است. شما میتوانید این مدل را برای تمامی ارزهای دیجیتال بکشید و ببینید کدامیک بالاتر و یا پایینتر از خط ارزش ذاتی خود پیش میروند.
این روش همان مقدار که سریع و آسان است، کاربردی نیز میباشد ولی نباید به عنوان تنها ملاک جهت تصمیمگیری برای خرید و فروش رمزارزها قرار گیرد
روشهای دیگر شامل میانگین سادهی متحرک(Simple Moving Average) و میانگین نمایی متحرک (Exponential Moving Average ) هستند. این مدلها همچنین به شناخت مسیر رشد یک رمزارز و تعیین سطوح حمایتی و مقاومتی آن کمک مینمایند. البته تمامی این موارد تنها برای بهدست آوردن یک دید اولیه، زمانی که در حال بررسی گروهی از ارزهای دیجیتال هستید بهکار میآیند و به منظور بررسی دقیق باید تمامی جوانب تخمین ارزش ذاتی یک ارز دیجیتال در نظر گرفته شود.
سخن پایانی
پیش از جمع آوری دادهها و اطلاعات در بازار ارزهای دیجیتال توجه داشته باشید که دادههای موجود در این بازار بیشتر جنبه بازاریابی دارند و پر از مبالغه هستند و تجربه نشان داده که وعدههای داده شده به سختی ممکن است تحقق یابد یا حتی شاید غیر ممکن باشد. جهت شناسایی بهترین رمزارزها برای سرمایه گذاری باید به دنبال بررسی دادههای واقعی باشید، دادههای واقعی در دنیای رمزارزها همان کد رمزارزها است. جهت تخمین ارزش ذاتی یک ارز دیجیتال اعضای اصلی تیم توسعه دهنده آن را بشناسید و سابقه اجرایی آنها را بررسی کنید و مطمئن شوید که در گذشته تجربه موفقی داشتهاند. در مرحله بعدی هدف پروژه را بررسی کنید و مطمئن شوید در حد توان تیم اجرایی میباشد و سپس اخبار معتبر را در خصوص زمانبندی انجام پروژه از منابع معتبری همچون سایت BitcoinTalk پیگیری کنید.
محرکهای اقتصادی بلند مدت موثر بر ارزش ارز یک کشور چیست؟
در این قسمت از سری مقالات آموزش فارکس، به بررسی (محرکهای اقتصادی بلندمدت بازار) میپردازیم. با ایران بروکر در این مقاله همراه باشید.
برای جهتدهی نقاط ضعف و قوت ارزهای اصلی در بلندمدت چندین اصول وجود دارد. در اینجا به چند مورد از مهمترین آنها که تصور کردیم ممکن است به مطالعه شما در این زمینه کمک کند اشارهکردهایم.
رشد و چشمانداز اقتصادی
این بررسی را بامطالعه اقتصاد و دیدگاه مصرفکنندگان، کسبوکارها و دولتها آغاز میکنیم. درک این موضوع آسان است که وقتی مصرفکنندگان شاهد یک اقتصاد قدرتمند هستند، احساس خرسندی و امنیت میکنند و پولشان را خرج میکنند. شرکتها هم مشتاقانه این پول را دریافت میکنند.
شرکتهایی که پول دارند آن را خرج میکنند. و همین امر برای دولت نیز یک درآمد مالیاتی خوب و مناسب به دنبال دارد. آنها هم دست به اقدام میزنند و شروع به مصرف این پول میکنند. در این شرایط همه در حال خرج کردن هستند و این روند آثاری مثبت بر اقتصاد کشور به همراه خواهد داشت.
از سوی دیگر، اقتصادهای ضعیف معمولاً مصرفکنندگانی که پولشان را خرج نمیکنند و کسبوکارهایی که پولی در نمیآورند و به تبع سرمایهشان را مصرف نمیکنند را همراه خود میبینند و از این رو دولت تنها بخش از این اقتصاد است که در حال هزینه کردن است. پس مساله را درک کردید. آنچه که بازارهای ارز را جهتدهی میکند چشماندازهای اقتصادی مثبت و منفی است.
جریانهای سرمایه
جهانی سازی، پیشرفتهای تکنولوژیکی و اینترنت همه در سهولت سرمایه گذاری پولتان در جای جای جهان سهمی دارند و مهم نیست که خانهتان را کجا ارزش ذاتی چیست؟ میدانید. فقط چند کلیک روی موس کامپیوتر تا سرمایه گذاری در بازار سهام نیویورک یا لندن، از معامله در شاخص Nikkei یا Hang Seng گرفته تا گشایش یک حساب فارکس و معامله دلار آمریکا، یورو، ین یا حتی ارزهای نامتعارف فاصله دارید.
جریانهای سرمایه میزان پولی که شما با خرید سرمایه به یک کشور یا اقتصاد تزریق یا از آن خارج میکنید را ارزیابی میکنند. مساله مهمی که باید آن را دنبال کنید تراز جریان سرمایه است که میتواند مثبت یا منفی باشد.
وقتی کشور دارای موازنه جریان سرمایه مثبت است، حجم سرمایههای خارجی که وارد کشور میشوند بیشتر از حجم سرمایههایی است که از کشور خارج میشوند. موازنه جریان سرمایه منفی اما مخالف این جهت حرکت میکند. سرمایههایی که کشور را با مقاصد خارجی ترک میکنند بیشتر از سرمایههایی هستند که وارد کشور میشوند.
وقتی سرمایه بیشتری وارد کشور میشود، حجم تقاضا برای پول رایج کشور افزایش مییابد چراکه سرمایه گذاران خارجی باید ارز خود را بفروشند و ارز محلی خریداری کنند. این حجم تقاضا سبب افزایش ارزش پول کشور میشود. معادله ساده عرضه و تقاضا!
همانطور که حدس میزنید، اگر عرضه یک واحد پولی بالا و حجم تقاضا برای آن پایین باشد، آن پول ارزش خود را از دست خواهد داد. وقتی سرمایه گذاری خارجی تغییر جهت میدهد و سرمایه گذاران داخلی هم تصمیم به تغییر تیمهای خود و ترک کشور میگیرند، ارز ملی به وفور وجود خواهد داشت چراکه همه ارز کشور با اقتصاد خارجی را خرید و فروش میکنند که در آن سرمایه گذاری میکنند.
سرمایههای خارجی چیزی جز کشوری با نرخهای بالای بهره و رشد اقتصادی قوی را دوست ندارند. اگر کشوری دارای بازار مالی داخلی در حال رشد باشد، شرایط حتی از این هم بهتر خواهد بود! بازار سهام در حال رشد و شکوفایی و نرخهای بهره بالا!چه چیز از این بهتر؟! سرمایه گذاری خارجی در این مسیر جریان مییابد. و یک بار دیگر با افزایش تقاضا برای ارز داخلی، ارزش آن نیز بالا میرود.
جریانهای تجاری و تراز تجاری
ما در یک بازار جهانی زندگی میکنیم. کشورها محصولات خود را به کشورهایی میفروشند که خواهان آنها هستند (صادرات)، در حالی که همزمان کالاهای مورد نیاز خود را از کشورهای دیگر خریداری میکنند (واردات). نگاهی به اطراف ارزش ذاتی چیست؟ خانهتان بیاندازید. اغلب چیزهایی که دورتان هستند (لوازم برقی، لباسها، اسباب بازیها) احتمالاً در خارج از کشوری که در آن زندگی میکنید ساخته شدهاند.
هر بار که کالایی را خریداری میکنید باید مقداری از پولی را که به سختی بدست آوردهاید را خرج کنید.
اما کسی هم که شما از او خرید میکنید همین کار را میکند.
واردکنندگان آمریکایی در عوض خرید کالا از صادرکنندگان چینی پول پرداخت میکنند. و واردکنندگان چینی نیز هنگام خرید از صادر کنندگان اروپایی پول میدهند.
تمام این خرید و فروشها با تبادل پول همراه است که در مقابل سبب خروج جریان پول از کشور و ورود آن به کشور دیگر میشود.
تراز تجاری (یا خالص صادرات) نسبت حجم صادرات به واردات را در یک اقتصاد مشخص ارزیابی میکند و حجم تقاضای آن کشور برای کالا و خدمات و در نهایت ارز آن را نشان میدهد. اگر صادرات بیشتر از واردات باشد، مازاد تجاری بوجود میآید و تراز تجاری مثبت میشود. اما اگر واردات بیشتر از صادرات باشد، کسری تجاری بوجود میآید و موازنه تجاری منفی میشود.
صادرات > واردات = مازاد تجاری = مثبت (+) موازنه تجاری
واردات > صادرات = کسری تجاری = منفی (-) موازنه تجاری
کسری تجاری سبب میشود تا ارزش پول یک کشور در برابر سایر ارزها کاهش یابد. واردکنندگان خالص برای خرید ارز تاجری که میخواهد کالایش را به آنها بفروشد ابتدا باید پول خود را تبدیل کنند. وقتی کسری تجاری وجود دارد، ارز داخلی برای خرید کالاهای خارجی فروخته میشود. از این رو در کشوری که کسری تجاری دارد در مقایسه با کشوری با مازاد تجاری، حجم تقاضا برای ارز داخلی پایینتر است.
صادر کنندگان خالص، یعنی کشورهایی که حجم صادرت شان بیشتر از حجم وارداتشان است، میبینند که ارزشان را بیشتر کشورهایی خریداری میکنند که برای خرید کالاهای صادراتی آنها تمایل نشان میدهند. از این رو حجم تقاضا برای پول رایج این کشورها بالاتر است و همین امر سبب میشود تا ارزش بیشتری پیدا کنند. در واقع تمام این مسائل به دلیل تقاضا برای پول این کشورهاست. ارزهایی که تقاضای بالاتری دارند معمولاً از ارزش بالاتری نسبت به ارزهایی برخوردار هستند که حجم تقاضا برای آنها پایین است.
نگاهی به انواع ارزش سهام در بازار سرمایه
ارزش اسمی یک سهم، قیمتی است که عرضه اولیه سهام شرکت براساس آن قیمت انجام میشود. ارزش اسمی هر سهم شرکتهای پذیرفته شده در بورس ایران، 100 تومان(یک هزار ریال) است …
الف) ارزش اسمی:
ارزش اسمی یک سهم، قیمتی است که عرضه اولیه سهام شرکت براساس آن قیمت انجام میشود. ارزش اسمی هر سهم شرکتهای پذیرفته شده در بورس ایران، 100 تومان(یک هزار ریال) است. مبلغ ارزش اسمی، بر روی برگههای سهام درج میشود. در تصویر زیر، نمونه یک برگه نشان داده شده است. همانطور که مشاهده میکنید، کل سرمایه شرکت، تعداد سهام منتشر شده و ارزش اسمی هریک از سهام، بهعلاوه تعداد سهامی سهامدار در اختیار دارد، بر روی برگه سهام درج شده است.
ب) ارزش دفتری:
اگر مجموع بدهیهای شرکت را از مجموع داراییهای آن کم کنیم، مبلغ باقیمانده نشاندهنده مجموع ارزش سرمایه سهامداران شرکت یا به تعبیر دقیقتر، مجموع حقوق صاحبان سهام شرکت خواهد بود. حال اگر مبلغ حقوق صاحبان سهام شرکت را بر تعداد سهام شرکت تقسیم کنیم، عدد حاصل بیانگر ارزش دفتری هر سهم است.
ارزش سرمایه سهامداران = مجموع بدهی ها – مجموع دارایی ها
ارزش دفتری = تعداد سهام / ارزش سرمایه
برای مثال، فرض کنید مجموع ارزش داراییهای شرکت الف در پایان سال اول فعالیت شرکت، ۱۰ میلیارد تومان است. این شرکت همچنین درمجموع هفت میلیارد تومان به بانکها و سایر شرکتها، بدهی دارد؛ بنابراین، مجموع حقوق صاحبان سهام این شرکت سه میلیارد تومان خواهد بود. حال اگر شرکت مذکور در مجموع تعداد ۲۰ میلیون سهم منتشر کرده باشد، ارزش دفتری هر سهم این شرکت ۱۵۰ تومان خواهد بود. دلیل ذکر کلمه «دفتر» در ارزش دفتری سهم هم این است که اعداد و ارقام مربوط به داراییها و بدهیهای شرکت، براساس ارقام ثبتشده در دفاتر حسابداری شرکت، مدنظر قرار میگیرند.
ج) ارزش بازار:
ارزش بازار یا قیمت معاملاتی، قیمتی است که سهام براساس آن، در بورس معامله میشود. همانطور که قبلا توضیح داده شد، اگرچه قیمت اسمی هر سهم در بورس ۱۰۰ تومان است، اما سهام اغلب شرکتها در بورس براساس قیمت اسمی و حتی ارزش دفتری، معامله نمیشود.
آنچه قیمت سهم در بورس را تعیین میکند، میزان عرضه و تقاضا برای یک سهم است(مکانیزم تعیین قیمت معاملاتی سهام در بازار بورس). برای مثال، ممکن است به علت عملکرد خوب یک شرکت، سرمایهگذاران زیادی متقاضی خرید سهام آن شرکت در بورس باشند؛ بنابراین، قیمت آن در بورس براساس میزان تقاضا، افزایش خواهد یافت و حتی ممکن است این افزایش تا چند برابر قیمت اسمی هم باشد. در نقطه مقابل، عملکرد ضعیف یک شرکت ممکن است باعث بیرغبتی سرمایهگذاران به خرید یا نگهداری سهم مذکور و درنتیجه، افزایش عرضه آن در بورس باشد. طبیعتا با افزایش عرضه، قیمت سهم کاهشیافته و اگر این روند ادامه یابد، ممکن است قیمت سهم حتی به زیر قیمت اسمی، یعنی ۱۰۰ تومان برسد؛ بنابراین، ارزش بازاری یک سهم، قیمتی است که در بورس بر اساس مکانیزم عرضه و تقاضا تعیین میشود.
د) ارزش ذاتی:
قیمت ذاتی یک سهم وجود دارد. اجازه بدهید با یک مثال توضیح دهیم. فرض کنید قیمت بازار سهم شرکت الف، هم اکنون ۲۰۰ تومان است، بهبیاندیگر، سهام شرکت الف هم اکنون با قیمت ۲۰۰ تومان در بورس در حال خریدوفروش است؛ اما سرمایهگذاران زیادی همچنان متقاضی خرید این سهم هستند. اگر از این سرمایهگذاران سؤال کنید که چرا قصد دارید سهام این شرکت را خریداری کنید؟ پاسخ همه آنها این خواهد بود که «به نظر ما، این سهم بیشتر از ۲۰۰ تومان ارزش دارد.» معنی این جمله این است که ارزش واقعی سهام شرکت الف، بیشتر از قیمت بازار این سهم است.
بنابراین، در یک تعریف ساده، ارزش ذاتی یک سهم، بیانگر قیمتی است که سرمایهگذاران برای سهم قائل هستند. طبیعتا اگر از دید سرمایهگذاران، ارزش ذاتی یک سهم بالاتر از ارزش بازار آن سهم باشد، گزینه مناسبی برای خرید خواهد بود، اما اگر ارزش ذاتی یک سهم کمتر از ارزش بازار آن باشد، سهم مذکور گزینه مناسبی برای سرمایهگذاری به شمار نمیرود.
ارزش ذاتی یکی از پارامترهای کلیدی در تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis) محسوب میشود و تحلیلگر با محاسبه ارزش ذاتی و مقایسه آن با ارزش بازاری، در مورد خرید، فروش یا نگهداری سهم تصمیمگیری میکند.
دیدگاه شما