حرکت رمزارز لونا در بالای خط روند صعودی ادامه دار است
رمزارز لونا در کنار رمزارزهایی مانند فانتوم و کاردانو اوضاع خیلی جالبی ندارند و از دید تکنیکال الگوهای بازگشتی در نمودار این رمزارز ها به چشم میخورد.متاسفانه رشد بی حد و حصر این رمزارز با ریزش بازار همراه شد و به نوعی ذوق سرمایه گذاران لونا کور شد چرا که به قیمت چند ماه گذشته خود بازگشت.برای دنبال کردن اخبار و تحلیل فاندامنتال این ارز دیجیتال، به تقویم اقتصادی فارکس سر بزنید و برای دنبال کردن قیمت ارزهای دیجیتال به صفحه قیمت رمز ارز مراجعه کنید.
تحلیل تکنیکال رمزارز لونا
در زمانی که این تحلیل نوشته می شود رمزارز لونا در زیر محدوده 60$ در حال رِنج زدن است. این رمز ارز در 24 ساعت گذشته 2.52% رشد معادل 1.39$ را تجربه کرده است. پایین ترین قیمت این رمز ارز در این بازه زمانی نامبرده 54.73$ و بالاترین قیمت آن 56.98$ هستند که خودشان به ترتیب یک سطح حمایت و مقاومت قوی برای رمز ارز لونا محسوب می شوند و در صورت شکست انتظار ریزش و جهش قیمت وجود دارد. مجموع معاملات روی این رمز ارز در 24 ساعته گذشته با 19% ریزش به 1 میلیارد دلار رسیده است.
همانطور که در نمودار 1 ساعته رمزارز لونا مشاهده می کنید این رمزارز در بالای خط روند صعودی خود در حال حرکت است و به نوعی می توان گفت که در نمودار این رمزارز دره ها در بالای همدیگر در حال شکل گیری هستند. اما در چه صورت روند صعودی آغاز می شود. در صورتی که این رمزارز بتواند خودش را در بالای سطح فیبوناچی 61.8% در قیمت 80$ تثبیت کند. پس از آن روند صعودی لونا آغاز خواهد شد. در این مسیر لونا خط روند نزولی بالا سرش هم خواهد شکست و راه برای خرید بیشتر باز خواهد شد.
ورود به بازار ارز دیجیتال می تواند از طریق کارگزاری های جهانی فارکس هم اتفاق بیفتد که سرمایه شما را در هنگام معامله تا 1000 برابر بالا می برند. شما برای ثبت نام فارکس خود، فقط چند دقیقه وقت خواهید گذاشت و واریز و برداشت هم به صورت ریالی خواهد بود. پیش از سرمایه گذاری و ورود به بازار، حتما باید آموزش ارز دیجیتال خود را کامل کرده و همزمان می توانید از قسمت تحلیل ارز دیجیتال هم به صورت روازنه استفاده کنید.
حرکت صعودی در ۳ گام
شکور علیشاهی / کارشناس بازار سرمایه شاخص صنعت کانیهای غیر فلزی طی ۲۵ روز کاری گذشته با حدود ۳۵ درصد افزایش از محدوده ۴۹ هزار و ۶۰۰ واحد به محدوده ۶۷ هزار و ۲۰۰ واحد رسید. این شاخص در کوتاهمدت روند صعودی تشکیل داده است و انتظار میرود حرکت صعودی خود را در سه پرده ادامه دهد که احتمال اتفاق افتادن پرده اول و دوم زیاد است و در مورد مرحله سوم با توجه به چگونگی عبور شاخص از دو پرده قبل میتوان اظهار نظر کرد. در مرحله اول از سناریوی افزایشی که درحالحاضر در آن قرار داریم، شاخص به دنبال فتح قله قبلی یعنی محدوده حرکت قیمتها در روندها ۷۳ هزار واحد است که در صورت عبور آن از سطح ۶۹ هزار واحد، دستیابی به آن آسان خواهد بود.
در صورتی که فشار تقاضا در نمادهای این صنعت باعث شود محدوده ۷۳ هزار واحد به سمت بالا شکسته شود، پرده دوم از سناریوی افزایشی با هدف محدوده ۹۵ هزار واحد آغاز خواهد شد. در مسیر پرده دوم از سناریوی افزایشی، مناطق ۷۸ هزار واحد و ۸۴ هزار و ۵۰۰ واحد بهعنوان سطوح مقاومتی میتوانند مانع افزایش بیشتر شاخص شوند. مناطق مقاومتی، سطوحی از قیمت هستند که در آن احتمالا عرضهکنندگان سهام زیاد میشوند و ممکن است نقطه پایان روند صعودی و افزایش قیمتها باشند. از طرفی سطوحی که بهعنوان هدف قیمتی، در روند صعودی معرفی میشوند، مناطقی هستند که در آن معاملهگران به جمع آوری سود ناشی از افزایش قیمتها میپردازند، بنابراین در این محدودهها علاوه بر عرضهکنندگان زیاد، ممکن است تقاضاکننده سهام نیز از خرید اجتناب کرده و به نوعی در منطقه اشباع خرید که بعد از چند روز تقریبا متوالی افزایش قیمت در آن قرار میگیریم، حضور داریم. همین موضوع ممکن است نقطه پایان افزایش قیمتها باشد. البته تمامی محدودههای مقاومتی و اهداف قیمتی، در صورت شکسته شدن به سمت بالا با حجم زیاد میتوانند به سطوح حمایتی تبدیل شوند.
اگر در محدودههای خط روند صعودی بلندمدت شکسته شده یا در سطح ۷۳ هزار واحد(سقف قبلی) فشار تقاضا بیشتر شود و به موجب این افزایش عرضه روند شاخص کانیهای غیر فلزی تغییر کند پرده اول از سناریوی کاهشی آغاز خواهد شد. در این پرده فروشندگان ریسک گریز بازیگران اصلی هستند و با فروشهای خود ممکن است باعث شکسته شدن محدوده خط روند صعودی کوتاهمدت شوند. هدف این مرحله از سناریوی کاهشی محدوده ۸۵ هزار و ۸۰۰ واحد است که ممکن است در ناحیه حمایتی ۶۲ هزار واحد تقاضاکنندگان افزایش یافته و مانع کاهش بیشتر شاخص شوند. احتمال اتفاق افتادن پرده دوم از سناریوی کاهشی کم است ولی در شرایط خاص بازار و با توجه به ریسکهای کلی اقتصاد کشور میتوان انتظار داشت این پرده با هدف ۴۹ هزار و ۶۰۰ واحد نیز یکی از مسیرهای حرکت احتمالی شاخص کانیهای غیر فلزی باشد. محدوده ۵۵ هزار واحد در این مرحله میتواند بهعنوان سطح حمایتی معرفی شود و با احتمال بسیار زیاد در محدودههای ۴۹ هزارو ۶۰۰ واحد شاخص به سمت سطح ۵۸ هزار و ۸۰۰ واحد باز گردد ولی پرده سوم از سناریوی کاهشی با هدف ۳۸ هزار و ۸۰۰ واحد نیز میتواند یکی از گزینهها باشد. در پرده سوم محدودههای ۴۴ هزار و ۶۰۰ واحد و ۴۱ هزار و ۴۰۰ واحد بهعنوان سطوح بسیار مهم حمایتی با احتمال بسیار بالا میتوانند مانع ریزش بیشتر شاخص کانیهای غیر فلزی شوند. پرده چهارم از سناریوی کاهشی به محدودههای کمتر از ۳۸ هزار و ۸۰۰ واحد میپردازد که درحالحاضر نمیتوان در مورد آن بهصورت دقیق اظهارنظر کرد.
مناطق حمایتی، سطوحی از قیمت هستند که در آن احتمالا تقاضاکنندگان سهام زیاد میشوند و ممکن است نقطه پایان روند نزولی و کاهش قیمتها باشند. از طرفی سطوحی که بهعنوان هدف قیمتی، در روند نزولی معرفی میشوند، مناطقی هستند که در آن معاملهگران بلندمدت بازار در سهم حضور دارند و اکثر سفتهبازان در این نقطه از سهم خارج شدهاند، بنابراین در این محدودهها علاوه بر احتمال تقاضای زیاد، ممکن است عرضهکننده سهام نیز از فروش اجتناب کرده و به نوعی در منطقه اشباع فروش که بعد از چند روز تقریبا متوالی کاهش قیمت در آن قرار میگیریم، حضور داریم. همین موضوع ممکن است نقطه پایان کاهش قیمتها باشد. البته تمامی این محدودهها در صورت شکسته شدن به سمت پایین با حجم زیاد میتوانند به سطوح مقاومتی تبدیل شوند.
راهنمای رسم خط روند (Trendline)
روند (Trend) اصطلاحی است در بازارهای مالی که تمایل کلی حرکت قیمت در یک بازار را مشخص میکند. در واقع روند از گرایش جامع قیمت حکایت دارد. شاید تشخیص روند، مهمترین وظیفه و هدف یک تحلیلگر در تحلیل تکنیکال باشد. از این رو رسم خط روند بسیار اهمیت دارد. در این مقاله سعی شده تا با زبانی ساده روند قیمت و نحوه ترسیم خط روند آموزش داده شود.
خط روند چیست؟
خطوط روند (Trendlines) در بازارهای مالی، خطوط اُریبی هستند که بر نمودار ترسیم میشوند. این خطوط، نقاطی از دادهها را به هم متصل میکنند تا تشخیص روند بازار و تصور حرکات قیمت را برای تریدرها و چارتیستها تسهیل کنند.
خطوط روند یکی از اصلیترین ابزارهای تحلیل تکنیکال به حساب میآید. رسم خط روند به صورت گستردهای در بازارهای سهام، ارز فیات، ابزار مشتقه و ارزهای دیجیتال به کار میرود.
خطوط روند اساساً شبیه به سطوح حمایت و مقاومت عمل میکنند، با این تفاوت که به جای خطوط افقی، از خطوطی مورب ساخته شدهاند. از این رو میتوانند شیبی مثبت یا منفی داشته باشد. معمولاً وقتی که شیب خط زیاد باشد، روند قویتر خواهد بود.
رسم خط روند
میتوانیم خطوط روند را به دو دستۀ اصلی تقسیم کنیم: روند صعودی (Uptrend) و روند نزولی (Downtrend). خط روند صعودی، همانطور که از اسمش برمیآید، از موقعیتی فروتر در نمودار، به جایگاهی بالاتر ترسیم میشود و دو یا چند نقطه را، همانند تصویر زیر، به هم متصل میسازد.
در تصویر بالا نمودار قیمت بیت کوین نمایش داده شده که خط سبز نمایانگر روندی صعودی است.
در مقابل، روند نزولی هم از جایگاهی فراتر به موقعیتی فروتر در نمودار رسم میشود و دو یا چند نقطه را به هم وصل میکند.
در تصویر بالا نیز خط قرمز نمایانگر روندی نزولی در قیمت بیت کوین است.
در نتیجه، تفاوت این دو نوع روند در انتخاب نقاطی است که برای ترسیم آنها استفاده میشود. رسم خط روند صعودی، با استفاده از پایینترین نقاط نمودار انجام میشود (یعنی کف نمودارهای شمعی در سطحی بالاتر تشکیل میشود). از طرف دیگر، رسم خط روند نزولی، با استفاد از بالاترین نقاط نمودار انجام میشود (یعنی سقف نمودار شمعی در سطحی پایینتر ایجاد میشود).
چگونه از خطوط روند استفاده کنیم؟
خط روند با توجه به فراز و فرود نمودار، قیمت روند غالب را اندکی به چالش میکشد، آن را میآزماید و با خود هم جهت میسازد. سپس برای پیشبینی سطوح مهم آینده امتداد مییابد. رسم خط روند ممکن است بارها انجام شود و مادامی که دچار شکست نشود، معتبر است.
با اینکه خطوط روند میتوانند برای انواع دادههای نموداری به کار بروند، اما معمولاً در نمودارهای مالی (بر اساس قیمت بازار) مورد استفاده قرار میگیرند.
همچنین آنها اطلاعاتی از عرضه و تقاضا ارائه میدهند. خط روند صعودی، طبیعتاً بیانگر نیروی خرید فزاینده است (تقاضا بیشتر از عرضه است). خط روند نزولی نیز با افت پیوسته قیمت در ارتباط است ( عرضه بیشتر از تقاضا است).
حجم معاملات نیز میتواند در چنین تحلیلهایی منظور شود. به عنوان مثال اگر قیمت افزایش یابد اما حجم معاملات کاهش یابد یا نسبتا اندک باشد، ممکن است به اشتباه تصور شود که تقاضا در حال افزایش است.
همان طور که اشاره شد، از خطوط روند برای شناسایی سطوح حمایت و مقاومت استفاده میشود. این سطوح از مفاهیم اساسی و بسیار مهم تحلیل تکنیکال به شمار میروند. خط روند صعودی نمایانگر سطح حمایتی ست که بعید است قیمت به زیر آن برود. در مقابل، روند نزولی هم نشاندهندۀ سطح مقاومتی است که افزایش قیمت به بالای آن غیرمحتمل است.
به عبارت دیگر، هنگامی روند بازار غیرمعتبر است که سطوح حمایت و مقاومت به سمت پایین و بالا شکسته شوند. در بسیاری از موارد هنگامی که این سطوح اصلی در حفظ روند ناموفق باشند، بازار تمایل دارد جهت حرکت خود را تغییر دهد.
تحلیل تکنیکال همچنان عرصهای ذهنی است و هر کس میتواند روش کاملاً متفاوتی برای رسم خط روند ارائه دهد. از این رو، ترکیب چندگانۀ تکنیکهای تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال برای کاهش ریسک میتواند سودمند باشد.
ترسیم خطوط معتبر روند
از لحاظ فنی، خطوط روند میتوانند هر دو نقطۀ روی نمودار را به هم متصل کنند. اما بسیاری از چارتیستها اتفاق نظر دارند که استفاده از سه نقطه (یا بیشتر)، روند را معتبر میسازد. در برخی موارد استفاده از دو نقطه میتواند به معنی پتانسیل روند باشد و استفاده از سه نقطه نیز به عنوان آزمون اعتبار روند تلقی میشود.
در نتیجه هنگامی که قیمت، خط روند را در سه نوبت (یا بیشتر) لمس کند و نشکافد، روندی معتبر محسوب میشود. آزمون چندبارۀ خط روند ثابت میکند که روند مذکور صرفاً از نوسانات قیمت ناشی نشده است.
تنظیمات مقیاس در رسم خط روند
علاوه بر انتخاب تعداد نقاط کافی برای تشکیل روندی معتبر، لحاظ کردن تنظیمات مناسب نیز هنگام ترسیم خط روند حائز اهمیت است. تنظیمات مقیاس، مهمترین بخش تنظیمات نمودار است.
مقیاس در نمودارهای مالی به نحوۀ نمایش تغییر قیمت مرتبط است. مقیاس عددی (Arithmetic) و مقیاس نیمه لگاریتمی (Semi-Logarithmic) رایجترین مقیاسهای موجود هستند. در نمودار عددی، تغییر قیمت بر حسب حرکات عمودی قیمت به موازات محور Y بیان میشود. حال آنکه در نمودار نیمه لگاریتمی، تغییرات بر اساس درصد نمایش داده میشود.
برای مثال، در نمودار عددی، تغییر قیمت از 5 به 10 دلار همانند تغییر قیمت از 120 به 125 دلار است. اما در یک نمودار نیمه لگاریتمی افزایش 100% قیمت (از 5 به 10 دلار) مقدار بیشتری از نمودار را در مقایسه با افزایش 4% (120 به 125 دلار) اشغال میکند.
هنگام استفاده از خطوط روند باید به چه نکاتی توجه کنیم؟
هنگام ترسیم خط روند، توجه به تنظیمات مقیاس اهمیت دارد. هر نوع از نمودار ممکن است فراز و فرود متفاوتی در پی داشته باشد و در نتیجه به خط روندی متفاوت منجر شود.
انتخاب نقاطی که برای ترسیم خط روند به کار میروند، بر میزان نمایش دقیق چرخههای بازار و روند واقعی تأثیرگذار است و باعث میشود قدری ذهنی باشند.
برای مثال برخی از چارتیستها خطوط روند را تنها بر اساس بدنۀ نمودار شمعی و بدون در نظر گرفتن فتیله (Wicks) ترسیم میکنند و برخی دیگر ترجیح میدهند خطوط روند را با لحاظ کردن بالا و پایین فتیلهها ترسیم کنند.
در نتیجه اهمیت دارد از خطوط روند به همراه سایر ابزارهای نموداری و اندیکاتورهایی از قبیل ابرهای ایچیموکو، نوارهای بولینگر (BB)، مکدی (MACD)، شاخص RSI، و میانگین متحرک (MA) استفاده شود.
سخن پایانی
روند یک نمودار، گرایش کلی حرکت قیمت در یک نمودار را نشان میدهد که با اتصال دو یا چند نقطه به روی نمودار تشکیل میشود. اهمیت روند و تشخیص آن تا آنجا است که میتوانیم آن را هدف اصلی تحلیلگر تکنیکال بدانیم.
روندها سه دسته هستند: صعودی، نزولی و خنثی. خطوط روند در تمامی بازارهای مالی از جمله بازار رمزارزها به کار میروند. اهمیت دیگر خطوط روند در این است که میتوان آنها را همچون سطوح مقاومت و حمایت در نظر گرفت.
برای ترسیم خط روند به یاد داشته باشید که با اتصال دو نقطه احتمال وجود روند تقویت میشود؛ حال آنکه با استفاده از سه نقطه اعتبار روند محرز میگردد. روندها آزمون میشوند و اگر دچار شکست نشوند اعتبارشان ثابت میشود.
اگر روند صعودی باشد، به معنی مازاد تقاضا است و اگر روند نزولی باشد، از افزونی عرضه بر تقاضا حکایت دارد. باید توجه داشته باشید که به تنهایی استفاده کردن از خطوط روند میتواند شما را دچار اشتباه کند. لذا پیشنهاد میگردد که همراه با آن از سایر ابزارها و اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال استفاده شود.
تحلیل تکنیکال بورس چیست، ابزار های آن کدام اند؟
تحلیل تکنیکال (technical analysis)، روشی است که با تکیه بر تحلیل دادههای درونی بازار، در یافتن نقاط مناسب خرید و فروش به معاملهگران کمک میکند. بر خلاف تحلیل بنیادی که تلاش میکند ارزش موضوع مورد معامله را ارزیابی کند، تمرکز تحلیل تکنیکال بر روی الگوهای حرکت قیمت، سیگنالهای معاملاتی و بسیاری ابزارهای نموداری دیگر است. در این مقاله تلاش میکنیم این موضوع را بیشتر باز کنیم.
تاریخچه تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال، آنگونه که به طور معمول در بازار شناخته میشود، برای اولین بار توسط شخصی به نام چارلز داو (Charls Dow) و در نظریه داو در اواخر قرن ۱۹ میلادی معرفی شد. در بیش از یک قرنی که از عمر تحلیل تکنیکال میگذر، محققین بسیاری به تکامل و بسط این روش کمک کردهاند. در نتیجه امروزه ابزارهای به مراتب گستردهتری تحت عنوان تحلیل تکنیکال به کار گرفته میشوند.
فرضهای اساسی تحلیل تکنیکال
امروزه، تحلیل تکنیکال سه فرض اساسی و بنیادین دارد:
۱. همه چیز در قیمت بازار لحاظ شده است. این فرض، محل بیشترین انتقادات به تحلیل تکنیکال است. چرا که با استناد به این فرض، دیگر نیازی به تحلیل بنیادی نیست. تحلیل تکنیکال معتقد است که همه چیز (شامل روانشناسی معاملات، عوامل بازار و شاخصهای بنیادی شرکت، در قیمت بازار سهام (یا هر نماد معاملاتی دیگر) تاثیرگذار بودهاند.
۲. قیمت به صورت رونددار حرکت میکند. قیمت، در روندهای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت در حرکت است. این یعنی قیمت تمایل بیشتری به تداوم روند قبلی دارد تا تغییر آن. بخش عمده تحلیلهای تکنیکال نیز به شناسایی صحیح روند بستگی دارند.
۳. تاریخ، تمایل به تکرار خود دارد. طبیعت تکرارشونده حرکات قیمت معمولا به روانشناسی معاملات نسبت داده میشود. این موضوع با توجه به اینکه ریشه در ترس یا هیجان دارند، به میزان زیادی قابل پیشبینی هستند. به همین دلیل، تحلیلگران تکنیکال با بررسی الگوهای حرکتی قیمت تلاش میکنند این احساسات را شناسایی و به دنبال آن حرکات آتی قیمت را تخمین بزنند.
محدوده دید تحلیل تکنیکال
اساسا در هر بازاری که دادههای تاریخی معاملاتی آن موجود باشد میتوان از تحلیل تکنیکال بهره جست. این یعنی تحلیل تکنیکال میتواند در بازارهای سهام، آتی، کالا، درآمد ثابت، جفتارزها و موارد دیگر به مفید واقع شود. افزون بر این، تحلیل تکنیکال میتواند در هر قاب زمانیای (به شرط وجود دادههای کافی) مورد استفاده قرار بگیرد.
از بررسی حرکات ریز قیمت در قاب زمانی چند دقیقهای تا بررسی حرکات بلند مدت هفتگی و ماهانه، همگی در تحلیل تکنیکال ممکن هستند. همین مساله باعث میشود تحلیل تکنیکال کاربرد گستردهای در تمامی بازارها داشته باشد و متناسب با شخصیت و روحیات معاملهگران مختلف، از این روش تحلیلی بهره برد.
ابزارهای تحلیل تکنیکال
واقعیت آن است که تحلیل تکنیکال، دنیایی بسیار پویاست. نمیتوان آن را محدود به چند ابزار خاص کرد. با این وجود، ابزارهایی هستند که به دلیل کثرت و عمومیت استفاده، به نوعی تبدیل به ابزارهای کلاسیک و جدایی ناپذیر از این تحلیل شدهاند. در اینجا، برخی از مهمترین و پرکاربردترین این ابزارها را معرفی میکنیم.
روند در تحلیل تکنیکال
بخش عمدهای از تحلیلهای تکنیکال مبتنی بر شناسایی روند حرکتی قیمت است. شناسایی صحیح روند در بازار واقعی (و نه در بررسی گذشته بازار) کاری بسیار دشوار است. اما اگر این کار به درستی صورت بپذیرد، فرصتهای فوقالعادهای را در اختیار معاملهگران برای یافتن نقاط ورود و خروج قرار میدهد.
حمایت و مقاومت
شناسایی سطوح حمایت و مقاومت، بخش پرکاربرد دیگر در تحلیل تکنیکال است. این سطوح به طول کلی شامل دو نوع میشوند:ایستا (قیمت مشخص) و پویا (به مرور زمان تغییر میکنند). شناسایی این سطوح وابسته به شناسایی صحیح نقاط بازگشتی قوی بازار (پیووت) است. هر پیووت، یک سطح حمایت/مقاومت بالقوه است. با اتصال پیووتهایی که در یک راستا قرار دارند میتوان خطوط حمایت/مقاومت پویا (داینامیک) رسم کرد.
- انواع خطوط حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال
فیبوناچی در تحلیل تکنیکال
ابزار پر کاربرد دیگر در تحلیل تکنیکال، ابزارهای فیبوناچی است. بعد از شناسایی روند، به کمک فیبوناچی اصلاحی میتوان سطوح بازگشتی قیمت در مسیر اصلاح حرکت پرشتاب گذشته را تخمین زد.
به کمک فیبوناچی حرکت قیمتها در روندها بسطیافته نیز میتوان تخمین زد پس از پایان یک اصلاح، قیمت به چه میزان میتواند در جهت روند به حرکت خود ادامه دهد.
- خطوط و اعداد فیبوناچی و کاربرد آن در تحلیل تکنیکال
الگوهای قیمتی
مجموعه الگوهای قیمتی که شامل الگوهای ادامه دهنده و بازگشتی میشوند نیز به شدت پر کاربرد هستند. الگوهای بازگشتی نظیر سر و شانه، کف یا سقف دوقلو (یا سهقلو) و… میتواند به شناسایی پایان (ولو مقطعی) یک روند کمک کند.
ابزارهای ادامه دهنده مانند پرچم، مثلث و… نیز میتواند به معاملهگر، در شناسایی زمان و قیمت مناسب جهت همراه شدن با روند یاری رساند.
اندیکاتور و اسیلاتور
اندیکاتورها و اسیلاتورها به شدت در میان فعالان بازارهای مالی پرکاربرد هستند. این ابزارها، در حقیقت چیزی بیش از یک سری محاسبات روی قیمت و حجم معاملات نیستند. با این حال، بسیاری از تحلیلگران از این ابزارها برای گرفتن تایید سیگنال معاملاتی استفاده میکنند.
معروفترین اندیکاتور و اسیلاتورها شامل شاخص قدرت نسبی (RSI) میانگین متحرک، MACD، شاخص جریان نقدینگی، ایچیموکو و… هستند.
الگوهای شمعی در تحلیل تکنیکال
سبک خاص دیگری که بین بسیاری از معاملهگران مرسوم است، استفاده از الگوهای شمعی است.در این روش، بر اساس حرکات قیمت در شمعها، تصمیمات معاملاتی گرفته میشود. برخی معاملهگران از الگوهای شمعی در کنار دیگر ابزارها (مثلا برای تایید واکنش بازار به سطوح فیبوناچی) استفاده میکنند.
اما برخی دیگر از معاملهگران که به شدت با اندیکاتورها مخالف هستند، الگوهای شمعی را حداکثر در ترکیب با سطوح حمایت/مقاومت، بهترین ابزار برای معاملات میدانند. معروفترن الگوهای شمعی عبارتاند از پوشا، چکش، ستاره صبحگاهی، فرفره، سهتفنگدار و…
معایب تحلیل تکنیکال
بزرگترین تردید در اعتبار تحلیل تکنیکال به اصل اقتصادی نظریه بازارهای کارا باز میگردد. بر اساس این نظریه، قیمت بازار بازتابی است از اطلاعات گذشته و حال حاضر و در نتیجه راه دیگری برای بهرهگیری از الگوها برای کسب سود بیشتر از بازار نیست.
اقتصاددانان و تحلیلگران بنیادی نه تنها معتقدند هیچ اطلاعات اضافی سودمند و قابل استفادهای در دادههای قیمتی و حجمی وجود ندارد بلکه اساسا فرض تکرار تاریخ در تحلیل تکنیکال را به چالش میکشند. به اعتقاد این گروه، قیمت نه در مسیر تکرار گذشته بلکه به صورت تصادفی حرکت میکند.
نقد دیگری که به تحلیل تکنیکال وارد میشود، توانایی این روش در تحلیل بازار را به چالش میکشد. بسیاری معتقدند که اگر فلان روش تکنیکال در بازار جواب میدهد، به دلیل حقانیت تحلیل تکنیکال نیست بلکه به دلیل آن است که بسیاری معاملهگران از آن روش خاص استفاده میکنند.
طبیعی است که اگر تعداد زیادی از معاملهگران روی قیمت میانگین ۱۰۰ روزه به دنبال خرید باشند، سفارشات زیادی آنجا گذاشته میشود و قیمت به آن سطح واکنش نشان میدهد. این واکنش، نه به خاطر تحلیل درست تحلیلگران بلکه به خاطر کثرت کسانی است که به تصور تحلیل درست رفتار بازار، در آن قیمت اقدام به ثبت سفارش کردهاند.
جمعبندی
جدا از انتقاداتی که به تحلیل تکنیکال میشود، این روش تحلیلی به خصوص زمانی که از عینیت برخوردار باشد، ابزاری فوقالعاده برای ارزیابی کمی گذشته بازار است. این امر، به شدت میتواند به دقت در طراحی، تست و پیادهسازی استراتژیهای معاملاتی کمک کند.
با این حال، بسیاری از معاملهگران به دلیل داشتن درک و تصورات نادرست در مورد تحلیل تکنیکال، استفاده نادرست و نابهجایی از آن میکنند. پرداختن به باورهای نادرست درباره تحلیل تکنیکال، نیازمند مقالهای جداگانه و مفصل است.
خط روند صعودی و نزولی در تحلیل تکنیکال
مفهوم روند به طور قطع یکی از اصول تحلیل تکنیکی می باشد.تمام ابزار های تکنیکی از قبیل الگو هابازگشتی٬الگو های ادامه دهنده٬ میانگین های متحرک٬حمایت و مقاومت ها٬ تنها با هدف کمک به اندازه گیری روند قیمت به منظور شرکت در روندها به وجود آمده اند.
به طور ساده روند جهت حرکت قیمت در بازار را نشان می دهد. نمودار قیمت یک سهم هیچ وقت در یک خط راست و یا در یک جهت خاص حرکت نمی کند.تغییرات قیمت سهم به صورت یک سری حرکات زیگزاگ مشخص می شود.این زیگزاگ ها همانند یکسری موج های پی در پی می باشند که شامل موج های صعودی و نزولی می باشند.
بهتر است بخوانید : مفهوم حد ضرر یا stop loss در سرمایهگذاری
برآیند حرکات این موج های صعودی و نزولی روند حرکتی قیمت سهم را نشان می دهد که شامل روند های صعودی و نزولی و خنثی می باشد.
روند صعودی یکسری از موج ها و حفره های بالا رونده تعریف می شود و روند نزولی بر خلاف آن از موج ها و حفره های پایین رونده تشکیل شده و روند حنثی شامل موج ها و حفره هایی است که جهت مستقیم دارند.
روند ها از لحاظ زمانی به سه دسته کوتاه مدت بلند مدت و میان مدت تقسیم می شوند. هرچه روند بلند مدتی تر در نظر گرفته شود از اعتبار بالاتری برخوردار است.
خط روند
خط روند یک مفهوم تکنیکال برای تشخیص جهت حرکت بازار و کمک به تحلیل آن است که برای رسم این خط به حداقل ۲ نقطه نیاز داریم.خط روند را با وصل کردن قله ها و یا دره های پیاپی رسم میکنند.خطوط روند به سه دسته صعودی ٬ نزولی و خنثی تقسیم می شود. در تصویر زیر یک نمونه از حالت صعودی را مشاهده می نمایید.
خط روند صعودی
همانطور که در تصویر بالا مشاهده میکنید با وصل کردن نقاط کمینه قیمتی به یکدیگر به یک خط با شیب مثبت می رسیم که به این خط ٬ خط روند صعودی میگویند. این خط نمایانگر حساس بودن قیمت سهم به این سطح از قیمت است. یعنی هر بار قیمت سهم به این خط نزدیک می شود به آن واکنش نشان داده و ممکن است دو باره در فاز صعودی قرار بگیرد.
اعتبار این خط به عواملی مانند شیب خط ٬ حجم معاملات در زمان برخورد به خط روند ٬ بازه زمانی (بلند مدت بودن بررسی خط روند در تحلیل ها) و تعداد برخورد ها بستگی دارد.
خط روند نزولی
برای رسم این خط به جای وصل کردن کمینه قیمتی باید بیشینه قیمتی را به هم وصل کنید. بعد از وصل کردن این نقاط با استفاده از یک خط به یکدیگر به خطی با شیب منفی خواهیم رسید که بیانگر خط روند نزولی می باشد.
در این خط نیز همانند خط روند صعودی عواملی مانند تعداد برخورد٬ شیب خط٬ بررسی خط روند در بلند مدت و حجم معاملات در اعتبار آن اثر گذار است.
در تصویر زیر یک نمونه از خط روند نزولی را مشاهده می کنید.
اعتبار خط روند چگونه سنجیده می شود؟
اعتبار خط روند به عوامل متعددی ارتباط دارد حرکت قیمتها در روندها که در ادامه بخشی از این عوامل را برایتان معرفی میکنیم:
۱- شیب خط روند: هرچقدر شیب این خط بیشتر باشد اعتبار آن روند در پایداری کمتر است و احتمال شکست آن وجود دارد. شیب ۴۵ درجه در تحلیل ها شیبی مناسب و معتبر تلقی می شود.
۲- تعداد برخورد نمودار قیمت با خط روند: هرچه تعداد برخورد به خط روند بیشتر باشد آن خط دارای اعتبار بیشتری است.
۳- شدت کاهش (افزایش) قیمت سهم: در این ارتباط هم هرچه کندل های بلند تری در نزول (صعود) ثبت شود احتمال شکست خط روند بالاتر می رود. برای مثال سهم برای چند روز متوال صف فروش(صف خرید) شود و با درصد های منفی چهار یا منفی پنج بسته شود از پتانسیل بالایی برای شکست خط روند برخوردار است.
بهتر است بخوانید : چرا بورس در هفته گذشته ریخت؟ مصاحبه با تحلیل گر بازارهای مالی
۴- بازه زمانی بررسی سهم: شما باید این نکته مهم را در نظر بگیرید که روند به بازه زمانی بررسی سهم بستگی دارد.برای مثال سهم X ممکن است در بازه زمانی سه ماه اخیر نزولی باشد در حالی که در بازه زمانی یک ساله صعودی باشد و نزولی که در سه ماه اخیر داشته صرفا یک اصلاح بوده باشد.به همین دلیل خط روند های بلند مدت اعتبار بیشتری دارند.
نکته مهم : این چهار مورد فقط بخشی از عوامل اثر گذار بر اعتبار خط روند می باشند و ممکن است موارد دیگری هم وجود داشته باشد.
شرایط شکست خط روند
شرایط شکست خط روند به عوامل متعددی بستگی دارد به عبارت دیگر هر شکستی در خط روند یک شکست معتبر و یا مهم محسوب نمی شود بلکه شکست زمانی معتبر است که موارد زیر را داشته باشد:
۱- حجم معاملات در زمان شکست:
حجم معاملات در زمان شکست باید بالاتر از میانگین روز های دیگر سهم باشد. اگر در زمان شکست حجم معاملات پایین باشد احتمال دارد قیمت دو باره به روند حرکت قبلی خود بازگردد و این شکست از نوع فیک (شکست دروغین) باشد.
اگر شکست با حجم بالایی رخ بدهد نشان دهنده این است که افراد زیادی این خط را به عنوان حمایت یا مقاومت قوی قبول دارند و حالا که شکسته شده این افراد در این ناحیه معاملات زیادی را انجام میدهند.
۲- کندل بزرگ و یا شکاف قیمتی :
یکی دیگر از موارد بسیار مهم میزان تغییر قیمت در زمان شکست می باشد. هرچقدر درصد تغییر قیمت بیشتر باشد آن شکست معتبر تر محسوب می شود. البته اگر این شکست با شکاف قیمتی (گپ GAP ) همراه باشد اعتبارش بسیار بالاتر است.
۳- همراه بودن شکست با یک الگو:
اگر شکست با یک الگو همراه باشد آن شکست اعتبار بالاتری دارد و باید بیشتر مورد توجه قرار بگیرد. برای مثال وقتی نمودار سهم در انتهایی یک الگوی بازگشتی از نوع سروشانه سقف می باشد اگر نمودار قیمت خط گردن را با قدرت بالایی بشکند آن شکست اعتبار بالاتری دارد.
۴- اعتبار خط روند شکسته شده بالاست یا پایین:
هرچقدر اعتبار خط روند بالاتر باشد شکست آن نیز اعتبار بالایی دارد. یعنی اگر یک خط روند که اعتبار بالایی دارد شکسته شود ٬ آن شکست از نو فیک نیست و یک شکست واقعی می باشد و نشان دهنده تغییر روند در حرکت قیمت سهم است.
در تصویر زیر که مربوط به سهم خساپا می باشد می توانید یک شکست معتبر را مشاهده کنید
دیدگاه شما