آموزش تحلیل تکنیکال: الگوی کانال و مستطیل
در ادامه آموزش تحلیل تکنیکال ،در این مطلب با آموزش الگوهای کانال و مستطیل در خدمتتان هستیم:
الگوی کانال
آموزش تحلیل تکنیکال آموزش تحلیل تکنیکال
بعضی اوقات روند قیمت بین دو خط موازی شکل می گیرد. ابتدا خط روند اصلی را می کشیم و سپس یک خط به موازات خط روند رسم می کنیم که تمام قیمت های بالا و پایین را در بر می گیرد.
نکته: برای رسم خط روند اصلی حداقل به دو نقطه نیاز داریم. برای رسم کانال صعودی کافیست دو کف را به یکدیگر متصل کرده و خط را ادامه دهیم. برای یک کانال نزولی نیز باید دو سقف در نمودار پیدا کرده و آن را با استفاده از خط روند به یکدیگر متصل کرده و ادامه دهیم.
نکته: خط روند بالایی سطح مقاومت کانال و خط روند پایینی به عنوان سطح حمایتی کانال در نظر گرفته می شود. ( که حرکت بین این خطوط حمایت و مقاومت باعث می شود که الگوی کانال ما همچنان مورد تایید باشد و ما طبق حرکت صعودی و نزولی نمودار وارد معامله می شویم و یا از آن خارج می شویم.)
آموزش تحلیل تکنیکال
همانطور که در شکل بالا مشاهده می کنید، در این روند صعودی ما توسط دو نقطه (که با پیکان سبز رنگ نشان داده شده اند) خط روند را رسم کرده و به کمک نقطه سوم (که در بالا با پیکان سبز رنگ نمایان است) خط موازی با خط روند را قرار دادیم و الگوی کانال ما تشکیل شد.
نکته: تا زمانی که قیمت در کانال حرکت میکند، معامله گران روند حرکتی قیمت را صعودی در نظر میگیرند. اما زمانی که قیمت سطح پایینی کانال را میشکند، احتمال تغییر روند را بیشتر می کند. اما در صورتی که قیمت خط بالای کانال را بشکند، نشان دهنده قدرت و شتاب زیاد روند است. برای کانال نزولی دقیقا عکس این مطلب صادق می باشد. (در شکل زیر یک کانال صعودی داشتیم که با شروع حرکت نزولی نمودار سطح حمایتی کانال را رد کرده و تبدیل به یک روند نزولی شده است.)
آموزش تحلیل تکنیکال
نکته: در صورتی که یک کانال شکسته شود، معمولا به اندازه ای موازی با عرض کانال در جهت مخالف حرکت خواهد کرد.
الگوی مستطیل:
آموزش تحلیل تکنیکال
الگوی مستطیل توسط یک خط حمایت و یک خط مقاومت که هردو با هم در یک نمودار قرار دارند رسم می شود. الگوی مستطیل بیشتر برای نوسان گیری مورد استفاده قرار می گیرد. نکته مهم در الگوی مستطیل این است که اگر حجم معاملات اطراف خط مقاومت (خط بالایی) زیاد باشد، معمولا از سمت خط حمایت شکسته می شود و بلعکس.
همانطور که در شکل پایین مشاهده می کنید، در این الگو با افزایش حجم معاملات اطراف خط مقاومت، نمودار از پایین شکسته شد.
آموزش تحلیل تکنیکال
حمایت و مقاومت استاتیک و داینامیک در تحلیل تکنیکال
توجه به خطوط حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال اهمیت بسیار زیادی در بورس دارد. این خطوط ارائه دهنده نقاط اتصال مهمی هستند که در آنها نیروهای عرضه و تقاضا به هم میرسند. حمایت ها و مقاومت ها به دو دسته داینامیک (Dynamics) و استاتیک (Static) تقسیم می شوند که در این مقاله به توضیح آن ها خواهیم پرداخت.
محتوی این مقاله توسط گروه آموزش کالج تی بورس تهیه گردیده است و برای علاقه مندان به آموزش ارز دیجیتال ، پروتیم آکادمی آینده آنرا بازنویسی و بازنشر نموده است .
تاثیر عرضه و تقاضا بر شکل گیری مقاومت و حمایت
فرق چندانی نمی کند که تحلیلگری تازه کار یا حرفه ای در بورس باشید. تعیین سطوح حمایت و مقاومت جزو ابتدایی ترین و در عین حال مهم ترین مباحث تحلیل تکنیکال .technical analysis در دوره آموزش ارز دیجیتال است. در بازارهای اقتصادی و مالی ، قیمت ها توسط عرضه و تقاضا هدایت می شوند . عرضه با کاهش قیمت ها، فروشندگان و فروش هم ردیف است؛ تقاضا، با افزایش قیمت ها، خریداران و خرید هم ردیف است. هرگاه تقاضا افزایش یابد قیمت ها بالا می روند و هر گاه عرضه افزایش یابد قیمت ها پائین می آیند.
محدوده حمایتی محدوده ای در نمودار قیمتی است که در آن خریدار به صورت پرقدرت ظاهر می شود و فروشنده نیز ضعیف می شود. در محدوده حمایت، تقاضا برای سهم افزایش می یابد و از کاهش بیشتر قیمت سهم جلوگیری می شود.
محدوده مقاومتی محدوده ای در نمودار قیمتی است که برعکس محدوده ی حمایتی فروشنده به صورت پرقدرت ظاهر می شود و همگام با آن ضعف خریدار در سهم وجود دارد. اعتقاد براین است که در این هنگام به دلیل افزایش عرضه ها و عدم تقاضای قوی در بازار قیمت سهم کاهش می یابد و روند افزایش قیمت متوقف می شود. به طور کلی سطوح حمایت و مقاومت در تحلیل تکنیکال دارای دو جنس استاتیک و داینامیک است.
حمایت و مقاومت استاتیک
به سطوحی گفته می شود که در هر شرایطی مقدار ریالی آن ثابت بوده و وابسته به زمان نیست به بیان دیگر سطوح استاتیک سطوحی هستند که در زمان های گذشته اتفاق افتاده اند و دارای سابقه تاریخی هستند.
ساده ترین حالت حمایت و مقاومت استاتیک، همان حالت افقی آنهاست که خط مقاومت مماس بر بالاترین قیمت کندل پیوت سقف (نقطه ای که جهت حرکت قیمت از صعودی به نزولی تغییر می کند) و خط حمایت مماس بر پایین ترین قیمت کندل پیوت کف (نقطه ای که جهت حرکت قیمت از نزولی به صعودی تغیییر می کند) است. لازم به ذکر است در رسم حمایت و مقاومت سایه ها (shadow) را نیز لحاظ می کنیم.
حمایت و مقاومت داینامیک
به سطوحی گفته می شود که در زمان های مختلف تغییر می کند. به بیان دیگر سطوح داینامیک سطوحی هستند که در زمان های گذشته اتفاق نیفتاده اند و دارای سابقه تاریخی نیستند پس باتوجه به شرایط مختلف مقدار ریالی آنها متفاوت است. به عنوان مثال تصویر زیر یک روند صعودی را نشان می دهد. که مقاومت ها در قالب کانال صعودی نمایش داده شده اند. مشاهده می شود این اعداد فقط یک بار تکرار شده اند به همین دلیل به این سطوح داینامیک می گویند.
حمایت داینامیک را نشان می دهد که در قالب یک کانال صعودی مشخص گردیده است. و تفاوت های حمایت داینامیک و استاتیک را بیشتر ملموس می کند.
طریقهی رسم مقاومت داینامیک به این شکل است. که سقف های قیمتی را به هم وصل می کنیم و برای رسم آن همین عمل را با متصل کردن کف های قیمتی انجام می دهیم. لازم به ذکر است حمایت های روند صعودی و مقاومت های روند نزولی از اعتبار کمتری برخوردارند.
تفاوت حمایت و مقاومت استاتیک و داینامیک در تحلیل تکنیکال
مقوله زمان در این موضوع اهمیت بسیار زیادی دارد. حمایت و مقاومت استاتیک ثابت بوده و در طول زمان همواره مقدار ثابتی است. اما حالت داینامیک آن با توجه به زمان و شرایط مختلف مقادیر متفاوتی را نشان میدهد. حمایت و مقاومت تاریخی و افقی از مصادیق استاتیک هستند. حمایت و مقاومت خطوط روند از نوع داینامیک هستند.
نتیجه گیری
تشخیص سطوح کلیدی حمایت و مقاومت یک جزء اساسی موفقیت در بازار سرمایه است. اگرچه گاهی اوقات تعیین خطوط دقیق حمایت و مقاومت مشکل است. اما با استفاده از آنها توانایی تحلیل و پیشبینی به شدت بهبود مییابد. اگر قیمت یک ارز دیجیتال به یک سطح مهم نزدیک شود. باید آنرا به عنوان یک هشدار برای تغییر روند تلقی نمود. شکسته شدن یک سطح حمایت و مقاومت نشانهی تغییر رابطهی بین عرضه و تقاضا است.
یکی از قویترین استراتژی های معاملاتی خرید. خرید در سطوح بالایی است. روشی که مورد استفاده و تاکید بزرگان بازار سرمایه همچون نیکلاس دارواس، ویلیام اونیل و… است. طبق این استراتژی هنگامی که سهم از گذشتهی قیمتی خود عبور میکند. میتوان صعودهای خوبی را برای سهم مورد نظر پیش بینی کرد. به عبارت دیگر عبور از خط مقاومت و غلبهی تقاضا بر عرضه در این نقطهی مهم، نوید آیندهای روشن خواهد بود.
تحلیل تکنیکال چیست و چه کاربردی در بورس دارد؟
به طور معمول راههای متفاوتی به منظور سرمایهگذاری وجود دارد که در اصطلاح شامل بازارهای متفاوتی هستند که به آنها بازارهای سرمایهگذاری موازی نیز گفته میشود. در همین راستا بازار سرمایه به عنوان یکی از پرسودترین بازارهای سرمایهگذاری شناخته شده است و در دهههای اخیر افراد زیادی سرمایه خود را به منظور کسب سود در این بازار تزریق کردهاند. یکی از شروط مهم و پایهای در بازار بورس داشتن مهارت کافی و لازم در این حوزه است که افراد با کسب این مهارتها قادرند به بهترین شکل ممکن سرمایه خود را چند برابر کنند. البته در کنار مهارتهای موردنیاز آشنایی با بازار و اخبار مهم و در ارتباط بودن با اشخاص حرفهای و فعالین بازار نیز جزو ارکان این نوع از سرمایهگذاری نیز محسوب میشود. از قدیم از تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال بهعنوان دو بازوی قدرتمند تحلیل سهام و بارز بورس یاد میشده که در زمان حال نیز همین تعریف صادق است.
تحلیل تکنیکال چیست؟
همانطور که از اسم تکنیکال مشخص است، تحلیل تکنیکال با استفاده از دادههای نظیر نمودار، قیمت و حجم معاملات و ابزارهای مختلف به ارزیابی و تحلیل سهام و روند آن در روزهای آینده میپردازد. در اصل از تحلیل تکنیکال به عنوان یک نوع استراتژی معاملاتی به منظور ارزیابی سهم موردنظر و شناسایی فرصتهای خوب برای ورود و خروج به سهم یاد میشود. شما از تحلیل تکنیکال میتوانید بر روی تمام اوراق بهادری که دارای تاریخچه هستند و سوابق نوسانات و امور سرمایهگذاری آن قابلدسترس باشد استفاده نمایید. از تحلیل تکنیکال در اوراق سهم، بازار آتی و سایر اوراق استفاده میشود اما در نظر داشته باشید که عمده استفاده از این روش بیشتر در تحلیل سهام مورد معامله در بازار بورس کاربرد دارد.
میتوان حدس زد که از زمان گذشته فرآیند تحلیل تکنیکال دستخوش تغییرات فراوانی بوده و اظهار نظرات بسیاری در این تکنیک پیادهسازی شده و در نهایت قالب اصلی آن در اختیار عموم گذاشته شد. تحلیلگران معمولاً از الگوهای متفاوتی در این پروسه از تحلیل سهام استفاده میکنند و به نتیجه دلخواه خود دست مییابند. در ادامه قصد داریم شما را با این الگوهای مهم در تحلیل تکنیکال بیشتر آشنا کنیم.
تاریخچه تحلیل تکنیکال
تاریخچه تحلیل تکنیکال برمیگردد به شخصی به نام چارلز داو که او به عنوان متخصص امور مالی در گذشته از جایگاه بالایی بهرهمند بود و جالب این است که از او بهعنوان روزنامهنگار و کارآفرین یاد میشده. آقای داو بنیانگذار نشریه معروف والاستریت ژورنال نیز بوده و همچنین درگذر زمان شاخص صنعتی داو جونز نیز توسط وی تأسیس شد. چارلز داو به دنبال موفقیتهای پیدرپی در صنعت سرمایهگذاری، جزو اولین اشخاصی بود که قدم به عرصه تحلیل تکنیکال نهاد او با تشخیص و تعیین قیمت متوسط روزانه و هفتگی و ماهانه و نظم و ترتیب دادن به برخی الگوها به جریانات بازار پرداخت. بعدها با حضور اشخاص برجسته در بازار سرمایه و ارائه نظرات علمی و دقیق، تحلیل تکنیکال به عنوان پایه و اساس شناخت سهم و روند آن در آینده مشخص شد.
چگونه تحلیل تکنیکال کنیم
معمولاً در این حوزه تحلیلگر تکنیکال با تمام حواس و دانستههای خود در تلاش است که روند حرکت سهم در آینده و تغییرات قیمتی سهم را پیشبینی کند. در کنار دادههای مختلف به منظور تحلیل، تحلیلگر میتواند از دو عامل قیمت و حجم معاملات سهم موردنظر ارزیابی خود را پیش ببرد. معمولاً برای انجام فرآیند تحلیل تکنیکال میتوان از نظریهها و الگوهای بیشماری استفاده کرد تا به نتیجه دلخواه رسید اما هر تحلیلگری با توجه به پشتوانه علمی و تجربیات خود در حوزه بازار بورس از این علم مهم در ارزیابیهای خود استفاده میکند. جالب است بدانید که از بین تمامی ابزارهای موجود و معرفیشده در حوزه تحلیل تکنیکال، برخی از آنها بر روند کنونی و در حال حاضر سهم تمرکز دارند و برخی از آنها مختص پیشبینی روند آینده سهم هستند.
بررسی فرضیات مهم در تحلیل تکنیکال
در قسمتهای قبلی مقاله با چارلز داو آشنا شدید در این قسمت یک نقل قولی از داو وجود دارد که بیان داشت، مهمترین فرض در تحلیل تکنیکال این است که قیمت، همه اطلاعات را مشخص میکند. در صورت آشنایی با بازار بورس و شناخت فنهای تحلیل تکنیکال متوجه خواهید شد که این نوع از تحلیل بیشتر بر تحلیل آماری نوسانات قیمت سهم تکیه دارد و در تلاش است که با بررسی الگوهای گذشته و روندهایی که طی کرده و وضعیت کنونی سهم، به پیشبینی قیمتی سهم بپردازد. شما به عنوان یک معاملهگر باید این نکته را همیشه در نظر داشته باشید که امکان دارد معادلات در نظر گرفته شده شما با انتشار یک خبر یا تزریق هیجانات در بازار جور درنیاید و روند سهم برخلاف پیشبینی شما حرکت کند.
نظریه بعدی در مورد تحلیل تکنیکال که توسط داو مطرح شد به این شکل است که نوسانات قیمتی بازار به صورت تصادفی نبوده و الگوها و روند آن در طی زمان تکرار خواهد شد. بر اساس این نظریه متوجه میشوید که این روندها ممکن است در بازه زمانی کوتاهمدت و یا بلندمدت خود را نشان دهند و در همین راستا شما با مجهز بودن به دانش تحلیل تکنیکال قادر هستید که در این بازههای زمانی از سرمایه خود در بازار بورس سود کسب کنید. در حال حاضر تحلیل تکنیکال مهم شناخته میشود که در ادامه به تشریح آنها میپردازیم.
- قیمت همهچیز را مشخص میکند: در دنیای تحلیل تکنیکال طبیعتاً عدهای هم منتقد وجود خواهند داشت که بر اساس اظهارنظر آنها این موضوع که تنها در نظر گرفتن نوسانات قیمتی یک سهم برای پیشبینی روند آن سهم کافی است را قبول ندارند. اصل تحلیل تکنیکال بر این معتقد است که همه موارد از جمله فرآیند اصول بنیادی نیز در قیمت یک سهم مشخص بوده، در ادامه تنها چیزی که بسیار مهم واقع میشود تحرکات قیمتی سهم است که با استفاده از آن میتوان میزان عرضه و تقاضای بازار را سنجید.
- قیمت در روند نمودار حرکت میکند: تحلیلگران تکنیکالی بر این اصل معتقد هستند که قیمتها در روندهای زمانی کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت در حال حرکتاند و روال گذشته را تکرار میکنند.
- گذشته تمایل به تکرار دارد: معمولاً با فعالیت در بازار بورس و بررسی اجمالی نمودارهای سهمهای متفاوت متوجه خواهید شد که روند قیمت از گذشته تاکنون تکرار میشود. در اصل مواردی نظیر برخورد احساسی و تزریق هیجانات منفی و مثبت در بازار بورس منجر به ایجاد این تکرار میشوند.
معرفی سطوح مختلف تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال سطوح مختلفی دارد که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم:
سطح اول: بررسی انواع نمودارها
نمودار یک جدول است که بر روی آن خطوط گرافیکیای درج میشوند تا بتوان تاریخچهی قیمتها را مشاهده کرد، نمودارها پایه و اساس تحلیل را شکل میدهند که قبل از هرچیزی لازم است ابتدا به آنها توجه شود.
در تحلیل تکنیکال 3 نوع نمودار معروف وجود دارند که در ادامه برای هرکدام مثالهایی خواهیم آورد:
1. خطی
نمودار خطی، یک خط زیگزاگی است که نقاط بسته شدن معاملات سهام شرکت را در بازهی زمانی نشان میدهد.
وقتی این نقاط به هم متصل شوند، چنین تصویری ایجاد میشود که وضعیت کلی را به ما نشان میدهد.
2. میلهای
هر میله در این نمودار به معنای یک بازهی زمانی است، مثلا نیم ساعت، یک ساعت یا یک روز، میلهها قیمت معاملات در آن بازهی زمانی را نشان میدهند که تا سقف و کف آن چه بوده.
3. شمعی
نمودار شمعی تقریباً مانند میلهای است اما زیباتر بوده و اطلاعات بیشتری برای درک قیمت به ما میدهد.
هر شمع به معنای یک بازهی زمانی است و رنگ هر شمع که معمولاً در دو نوع قرمز و سبز رسم میشوند، بیانگر صعود یا نزول قیمتها است. اندازهی شمع نیز تعداد معاملات در آن زمان را نشان میدهد که هر شکلی یک معنی بهخصوص دارد.
جالب است بدانید پر استفادهترین نوع نمودار شمعی است که میان معاملهگران و تحلیلگران بورس، از جایگاه ویژهای برخوردار است، چون؛ در یک نگاه، تقریباً تمام اطلاعات به چشم آمده و درک وضعیت را آسان میکند.
سطح دوم: حمایت و مقاومت
این سطح یکی از با ارزشترین سطوحی است که بعد از شناخت نمودارها، لازم است آن را فرا بگیرید، حمایت به معنای نزول قیمت بوده و مقاومت به معنای صعود قیمت است که حال جمع بندیشان نیز یک روند حمایتی یا مقاومتی را بیان میکند.
در تصویر فوق، کلیت نمودار مقاومتی است اما سطوح حمایتی نیز در آن دیده میشوند که پیشبینی این سطوح اجمالاً به همین درس مربوط است و اساس کلی آن در این سطح بررسی میشوند تا شخص بتواند اصول اولیه پیشبینی را بیاموزد.
سطح سوم: خطوط روند و رسم کانال
رسم خطوط روند باعث ایجاد کانالهایی میشوند که میتوان با استفاده از آنها بازار را بهتر روانشناسی کرد.
هر نمودار میتواند در برگیرندهی سه نوع کانال باشد:
یک نوع؛ صعودیِ آبی «رو به بالا» است.
نوع دیگر؛ نزولیِ قرمز «رو به پایین» است.
و نوع آخر: مستطیل مشکیِ ثابت است.
این کانالها با توجه به سطوح مقاومتی و حمایتی روند رسم میشوند و تا زمانی که روند تغییر جهت نداده ادامه داده میشوند.
به طور کلی کف کانال به معنای محدوده خرید بوده و سقف کانال محدوده فروش.
در حقیقت چیزی که این کانالها به معاملهگران میگویند: بیان الگوهای تکرار شونده مثل «امواج الیوت» هستند که درکشان را تسهیل بخشیده و پیشبینی روند یک نمودار را ساده میکنند.
سطح چهارم: علوم فیبوناچی
بحثی که برای استفادهی حرفهای از دانستههای مربوط به نمودارها لازم است، آموزش اندیکاتور فیبوناچی میباشد.
شما بعد از شناخت کلی نمودارها، سطوح نموداری و کانالها، لازم است اصول و نسبتهایی که برای تحلیل لازم هستند را بیاموزید که متعارفاً سرفصلهای آن به فیبوناچی باز میگردد.
فیبوناچی، سطوحی هستند که برای شناخت فرصتهای ورود و خروج از سهام را نشان میدهند که به نسبتهای ریاضی مربوط میشود.
سطح پنجم: خواندن شاخصها
«شاخص» در حقیقت به معنای رقمی است که در یک بازهی زمانی به عنوان سود یا ضرر میانگین چند مشترک تعیین میشود. این مساله در بورس نیز همین معنی را میدهد.
بهطور کلی در بازار بورس ایران تعدادی زیادی شاخص اصلی و فرعی مختلف داریم که هر کدام طبق دستهبندی خود وضعیت مجموعهای از شرکتها را نشان میدهند. این سطح به بررسی این شاخصها و شناختشان میپردازد.
سطح ششم: مرور تخصصی یا استفاده پیشرفته
همانطور که میدانید، هر علمی یا دانشی در سطوح مقدماتی، متوسطه و پیشرفته تدریس میشود و یادگیری هر علم به همین شکل صورت میپذیرد. یعنی؛ نکات پیشرفته را لازم است بعد از طی کرن سطوح نامبرده انجام داد، اما چرا؟
اگر به کارکرد یادگیری انسان نگاهی بیاندازیم، متوجه خواهیم شد که مغز، ابتدا موارد ساده را از میان اطلاعات بررسی کرده، ذخیره میکند و سپس به سراغ موارد پیشرفته میرود. اگر در سطوح آموزشیِ تحلیلِ تکنیکال، در هر سطح به موضوعات پیشرفته یا پیچیده نیز پرداخته شود، مغز در یادگیری آن اطلاعات و طبقهبندی آنها دچار اشکال شده و همان موضوعات پایه را نیز فراموش میکند.
به همین سبب سطوح پیشرفته اغلب برای انتهای هر آموزش استفاده میشوند تا شخص بتواند ساختار یافتهتر آن علم را آموخته و استفاده موثرتری از آن داشته باشد.
تفاوت تحلیل بنیادی و تکنیکال در چیست؟
همانطور که در قسمتهای ابتدایی به این اصل اشاره کردیم، تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال از بهترین و پرکاربردترین روشهای معاملاتی در بازار بورس هستند. از هر کدام از این روشها به منظور تحلیل، بررسی دادهها، ارزیابی موقعیت فعلی و پیشبینی قیمتی آینده سهم استفاده میشود که همانند عرصههای مختلف در حوزه مالی و سرمایهگذاری دارای حامیان و منتقدان خاص خود است.
در تحلیل بنیادی به طور معمول به ارزش ذاتی سهم پرداخته شده و مورد ارزیابی قرار میگیرد. این ارزیابی از دادههای اقتصادی، صنایع و شرایط مالی شرکتها و … استفاده میکند تا به تحلیل بنیادی سهم بپردازد. تحلیل تکنیکال از این جهت با تحلیل بنیادی متفاوت است که عامل قیمت و حجم سهم موردنظر، بهعنوان تنها ورودیهای ارزیابی یا تحلیل به شمار میآیند. در تحلیل تکنیکال به ارزش ذاتی سهم پرداخته نمیشود اما در عوض از نمودار سهام استفاده میشود که با تعیین الگوهای آن، رفتار سهم را در آینده نمایش داده شود.
سخن آخر
با توجه به مطالب ارائه شده در مقاله تحلیل تکنیکال چیست؟ متوجه شدیم که تحلیل تکنیکال به تنهایی پتانسیل بسیار بالایی برای ارزیابی بازار و روند قیمتی سهم داشته و میتوان با تکیه بر آن تصمیمگیریهای معقولتری بهمنظور سرمایهگذاری در این بازار اتخاذ کرد. یکی از مزیتهای تحلیل تکنیکال وجود الگوها و ابزارهای متنوع در آن است که هر فردی با تکیه بر دانش و تخصص خود در آن حوزه یا الگوی به خصوص قادر به انجام ارزیابی یا تحلیل سهمها خواهد بود. پیشنهاد میکنیم به منظور شروع سرمایهگذاری موفق در بازار بورس و کسب سود عالی از فنهای تحلیل تکنیکال بهرهمند شوید.
استراتژی معامله با خط روند به زبان ساده
استفاده از استراتژی معامله با خط روند به شما عزیزان کمک می کند تا بتوانند معاملات خود را به بهترین شکل بهینه کنند. این که خط روند در تحلیل تکنیکال چیست و چطور باید آن را رسم کرد را اشاره هایی کرده ایم و در ادامه به بررسی استراتژی معامله با خط روند پرداخته ایم و چند استراتژی موثر و مختلف را مورد بررسی قرار داده ایم که از هر کدام از این استراتژی های می توانید در بازارهای مالی مختلف مثل بازار ارز دیجیتال، بورس، فارکس، طلا و سکه، دلار و … استفاده نمایید. بنابراین اگر شما هم دوست دارید این استراتژی های معامله با خط روند را یاد بگیرید، همین الان این مطلب آموزشی و رایگان را تا انتها مطالعه کنید.
استراتژی معامله با خط روند
خط روند یا همان Trendline بهترین و مرسوم ترین ابزار تحلیل تکنیکال به حساب می آید و چنانچه اصولی استفاده شود، می تواند عملکرد تریدر را تا حدود زیادی بهبود بخشد. در این مطلب قصد داریم با چهار استراتژی قدرتمند معامله با خطوط روندی آشنا شویم، ولی پیش از این که معرفی استراتژی ها را آغاز کنیم، در نظر داشته باشید که خطوط روندی دو قابلیت مهم دارند؛ یک این که حداقل بازار سه بار به آن ها برخورد کرده و واکنش نشان داده، ثانیاً خط روندی هیچ وقت از بدنه کندل عبور نخواهد کرد.
خط روند می تواند از روی دنباله کندل عبور کند، ولی نباید از روی بدنه کندل عبور کرده باشد. پیش از این که استراتژی های کاربردی استفاده از خط روند برای انجام معاملات را بررسی کنیم، بهتر است به این که خط روند دقیقا به چه صورت رسم می شود و اصول ترسیم آن چگونه است پرداخته ایم تا دید مناسبی نسبت به این موضوع پیدا کنید و استراتژی های خط روند را بهتر درک نمایید.
اصول ترسیم خط روند در تحلیل تکنیکال
خط روند یکی از ابتدایی ترین مواردی است که در آموزش تکنیکال با آن مواجه می شوید. به صورت کلی رسم خط روند صعودی از اتصال نقاط پایین های بالاتر و خط روند نزولی نیز با اتصال نقاط بالاهای پایین تر در نمودار قیمتی قابل ترسیم است. پایین های بالاتر یعنی اتصال دره هایی که یکی پس از دیگری بالاتر می روند. بالاهای پایین تر یعنی اتصال قله هایی که با گذر زمان، پایین تر می آیند. در نظر داشته باشید که خط روند صعودی در پایین نمودار قیمتی با شیب مثبت و خط روند نزولی در بالای نمودار قیمتی با شیب منفی رسم می شود.
درصورتی که تمایل دارید تا از خدمات ۲۵ درصد تخفیف کارمزد در بورس، سرمایه گذاری بر روی حق تقدم و یا فروش آن و … بهره مند شوید میتوانید از طریق لینک زیر اقدام به ثبت نام نمایید.
دو نوع تفکر در رسم خط روند داریم؛ گروه نخست بر این باور است که برای ترسیم خط روند باید از سایه های بالایی و پایینی کندل ها کمک بگیرد. در روش گروه اول، هیچ بخشی از کندل ها بر روی خط روند قرار نخواهند گرفت. گروه دوم نیز بر این باورند که باید از انتهای بدنه کندل ها به منظور رسم خط روند نیز بهره برد. نکته حائز اهمیت اینجاست که هیچکدام از این دو روش را نمی توان اشتباه دانست، ولی توصیه ما بر این است که هر روشی را که انتخاب کردید، به هیچ عنوان آن را تغییر ندهید و همواره از همان روش بهره بگیرید.
تغییر روش امکان دارد موجب برداشت اشتباه از تحلیل شود. به صورت معمول روش دوم، سیگنال ها را سریع تر خواهد داد، ولی ریسک بالاتری را نیز به دنبال خواهد داشت. نکته حائز اهمیت اینجاست که خط روندی که به صورت کامل منطبق بر نقاط بالا و پایین یا باز و بسته شدن شمع های قیمتی باشد، در مواقع نادر ایجاد خواهد شد. لذا به صورت کلی قاعده خاص و تثبیت شده ای در این خصوص وجود ندارد و هر شخص قادر است بر اساس دیدگاه و تجربه های فردی خود یکی از دو روش را مورد استفاده قرار دهد.
۱) استراتژی خط روند پرچم – Trendline Flag
استراتژی خط روند پرچم برای معاملات پیرو روندی بهترین گزینه محسوب می شود. در این استراتژی شما می بایست برای اصلاح بازار خط روندی کوتاه ترسیم نمایید و در ادامه مانند الگوی پرچم در جهت روند غالب بر بازار وارد معامله شوید. در اینجا باید توجه داشته باشید که خط روند رسم شده، همان خطی است که برای الگوی پرچم رسم می شود و منظور از روند غالب هم روند بازار پیش از تشکیل الگوی پرچم به می باشد.
در تصویر بالا بازار ابتدا در یک روند نزولی قرار داشت و در ادامه بازار وارد فاز اصلاحی شده و الگویی شبیه به پرچم را تشکیل داد. در اینجا هدف ما رسم خط روندی برای این الگوی شبیه به پرچم است و چنانچه الگوی پرچم هم نباشد، اشکالی نخواهد داشت، لذا این نکته حائز اهمیت است که خط روند کوتاهی را برای این حرکت اصلاحی ترسیم نماییم. شکست این خط روندی کوتاه مثل الگوی پرچم یا Flag عمل خواهد کرد و این بدین معنی است که با شکست آن، بازار در راستای روند غالب حرکت می کند.
شما می توانید در استفاده از این استراتژی از میانگین متحرک ۵۰ نیز برای تشخیص روند غالب بر بازار بهره بگیرید. در این استراتژی شما فقط در راستای روند غالب بر بازار می بایست معاملات خود را تنظیم کنید. یعنی چنانچه روند بازار نزولی بوده و در ادامه حرکت اصلاحی آغاز شده، خط روندی برای این حرکت اصلاحی ترسیم نمایید و با شکست خط روندی وارد معامله فروش شوید.
۲) استراتژی معامله با جهش از خط روندی – Trendline Bounce
این استراتژی نیز در راستای روند غالب بازار مورد استفاده قرار می گیرد، ولی با این وجود در این استراتژی از خود خطوط روند برای ورود به معامله استفاده نمی شود، بلکه خط روند در قالب حمایت یا مقاومت عمل می کند. در تصویر زیر قیمت از خط روندی برای سومین بار متوالی جهش کرده و قدرت خط روند تایید خواهد شد. در ادامه تریدر می بایست به دنبال دیگر الگوی های تکنیکال در اطراف این جهش باشد. در این تصویر یک خط مقاومت افقی بعد از جهش بازار از خط نحوه رسم کانال های قیمت روندی نشان داده شده است.
شکست این خط روند برای ورود به بازار کفایت می کند. در این استراتژی تریدران محافظه کار قادرند حد ضرر یا استاپ لاس را در زیر خط روند قرار دهند و یا حد ضرر را به زیر خط مقاومتی ببرند. همچنین می توان از استراتژی جهش از خط روند در تایم فریم های گوناگون استفاده کرد که این موضوع می تواند برای معامله گران مختلف بسیار جذاب باشد. زمانی که خط روند بلندمدت تائید شده، معامله گر می تواند به تایم فریم پایین تر نگاه کرده و از دیگر سطوح تکنیکال مانند حمایت برای زمان بندی ورود به معامله فروش بهره بگیرد.
این بدین معنی است که در نمودار روزانه خط روندی را تشخیص داده و در نمودار ۱ ساعته با شکست الگو نحوه رسم کانال های قیمت یا خط حمایتی وارد بازار شده است. در نمودار ۶۰ دقیقه یا ۱ ساعته نخستین جهش از خط روند نزولی و روزانه در AUDUSD مشاهده خواهد شد.
در اینجا نوسانات بازار شدید بودند، از همین روی شاید ورود به معامله کار خیلی ساده ای نباشد، ولی در نمودار سمت راستی، الگوی سر و شانه ایجاد شده است و به کمک این الگوی تکنیکال می توان زمان ورود به معامله را به سادگی مشخص نمود.
۳) استراتژی شکست و برخورد دوباره – Retest
استراتژی شکست و برخورد مجدد یکی از استراتژی های پرطرفدار و مرسوم بین تریدران بازارهای فارکس و سهام به حساب می آید ولی با این وجود از این استراتژی می توان برای دیگر بازارها مانند بازار رمزارز و معاملات بیت کوین نیز بهره گرفت. گفتنی است که در این استراتژی پس از این که خط روند فعال بازار را مشخص کردید، باید برای شکست خط روند منتظر بمانید. بعضی مواقع شاید بازار پس از شکست خط روندی دیگر هیچ وقت با آن برخورد نداشته باشد ولی در بیشتر اواقت بازار پس از شکست خط روندی مجددا با آن برخورد خواهد داشت.
اما هنگامی که بازار برخورد مجدد به خط روندی را انجام داد، بهترین وقت برای ورود به معامله خواهد بود و باید در تایم فریم های پایین تر به دنبال سیگنال بود. خط روند می تواند سیگنالی برای ورود به معامله باشد و هم محلی برای تعیین حد ضرر. به صورت معمول حد ضرر را در سمت دیگر خط روندی قرار می دهیم و خط روند نیز به عنوان مانعی عمل خواهد کرد که نمی گذارد حد ضرر فعال شود. هر اندازه تعداد برخوردها به یک خط روندی بیشتر باشد، استراتژی شکست و برخورد مجدد نیز عملکرد بهتری از خود نشان خواهد داد.
در تصویر بالا بازار حداقل سه تا چهار بار با خط روند برخورد داشته است. در زمان شکست خط روند، نوسانات زیادی را در بازار مشاهده کردیم و قیمت در اطراف خط روند نوساناتی را تجربه کرده است. شدت نوسانات بازار در اطراف خط روند می تواند بیانگر این باشد که چقدر زودتر باید وارد بازار شد. چنانچه نوسانات زیاد باشد، تریدران ریسک پذیر قادرند با نخستین برخورد مجدد به خط روند شکسته شده وارد بازار شوند، ولی معامله گرانی که جوانب احتیاط را بیشتر رعایت می کنند، بهتر است که صبر کنند تا تایید سیگنال صادر شود. برای مثال زمانی که خط روند مقاومتی یا نزولی شکسته می شود، بهتر است که قبل از ورود به موقعیت خرید، صبر کنید و منتظر شکست نخستین مقاومت جزئی و نزدیک بمانید.
۴) استراتژی معامله بر اساس روند خنثی
استراتژی شماره ۴ استراتژی معاملاتی در روند خنثی است که باید در کف سهم را خرید و در سقف آن را به فروش رساند. البته به منظور خرید سهم در کف قیمتی در روند خنثی می بایست عواملی مثل حجم معاملاتی را مد نطر قرار داد. برای مثال این طور فرض کنید که میانگین حجم معاملات سهمی به صورت روزانه ۵۰۰ هزار سهم باشد؛ از آنجا که انتظار این است که در حمایت ها حجم معاملات سهم افزایش پیدا کند، بنابراین می توان گفت که حجم معاملات در حمایت ها باید بالاتر از میانگین باشد تا بتوان به رشد قیمتی در حمایت تکنیکالی فکر کرد. از طرف دیگر در حمایت ها یا بایستی تعدل قدرت خریدار به فروشنده داشته باشیم و یا این که قدرت خریدار به فروشنده بیشتر باشد.
در مورد هر یک از روند ها در تحلیل تکنیکال باید گفت که هر معامله گری به سبک خاصی از فرصت های معاملاتی می تواند استفاده کند ولی نکته حائز اهمیت، ورود به یک فرصت معاملاتی جذاب به قصد کسب سود می باشد. اصطلاح رایج در بازارهای مالی این است که با روند دوست باشید و بر خلاف روند معامله را انجام ندهیم و این بدین معنی است که وقتی که روند میان مدت سهم نزولی است، در جهت خرید وارد معامله نشده و انجام معامله را به شرط تغییر روند نزولی و آغاز روند جدید در سهم انجام دهیم.
البته این را هم باید گفت که در بسیاری از روندهای نزولی میان مدت و بلندمدت، نوسانات قیمتی رو به بالا داریم و این به این معنی است که امکان دارد شاهد روند صعودی کوتاه مدت در نمودار باشیم و تریدر نیز قادر به استفاده از این فرصت در بازار باشد، ولی نکته بسیار مهم اینجاست که معامله با قصد نوسان گیری و به دست آوردن بازده های چند درصدی در روندهای نزولی با ریسک همراه است.
در مورد اعتبار روند هم باید گفت که هر اندازه نموداری از روند طولانی تری برخوردار باشد، اعتبار تحلیل به مراتب بیشتر خواهد بود. برای مثال تحلیل روند یک ساله در مقابل روند یک ماهه از اعتبار معاملاتی بیشتری برخوردار است و با اطمینان بیشتری می توانیم به تحلیل ها و روند های بلندمدت اعتماد کنیم و بر اساس آن ها معامله نماییم.
نکات مهم در مورد خطوط روند
- اعتبار خط روند به بازه زمانی مورد بررسی سهم وابسته است. برای مثال امکان دارد سهم شرکت الف در بازه زمانی دو ماه اخیر از خط روند نزولی برخوردار باشد و این در حالی است که در بازه زمانی ۱ ساله، خط روند صعودی داشته باشد و نزولی که در دو ماه اخیر داشته، صرفا یک اصلاح میان مدتی باشد. هر اندازه دوره زمانی بلندمدت تری را به منظور رسم خط روند انتخاب کنیم، اعتبار آن افزایش خواهد یافت.
- شیب زیاد خط روند موجب خواهد شد که تغییرات قیمتی سریع تر اتفاق افتد. این شیب زیاد، حاصل یک جهش یا افت ناگهانی در یک بازه زمانی کوتاه مدت می باشد. به صورت کلی در نظر داشته باشید که هر اندازه شیب خط روند بیشتر باشد، خط روند نامعتبرتر خواهد بود و احتمال شکست آن افزایش خواهد یافت. شیب ۴۵ درجه در تحلیل خط روند، شیبی مناسب و معتبر به شمار می رود.
- به منظور ترسیم خط روند به حداقل ۲ نقطه احتیاج نحوه رسم کانال های قیمت خواهیم داشت. با وجود دو نقطه نمی توان انتظار اعتبار بالایی از خط روند ترسیم شده داشت. هر اندازه تعداد نقاط برخورد با خط روند بیشتر باشد، خط روند اعتبار و ارزش به مراتب بالاتری خواهد داشت.
همان طور که در ابتدای مطلب قول دادیم، ۴ استراتژی معامله با خط روند را به شما عزیزان آموزش داده ایم.
همچنین اگر دوست دارید آموزش پرایس اکشن به زبان ساده و عامیانه را نیز مطالعه کنید، از این مطلب کمک بگیرید.
به نظر شما استفاده از خط روند میتواند سیگنال خرید به ما بدهد؟
آشنایی با الگوی کانال + ویدئو آموزشی
کانال قیمت الگویی ادامه دهنده می باشد که دارای شیبی به سمت بالا یا پایین است. کانال ها با استفاده از دو خط روند بوجود می آیند که قیمت را در داخل خود محصور کرده اند. خط روند بالایی سطح مقاومت کانال و خط روند پایینی به عنوان سطح حمایتی کانال در نظر گرفته می شود.
در صورتی که شیب کانال به سمت پایین باشد کانال مورد نظر نزولی می باشد. اما اگر شیب کانال به سمت بالا باشد، صعودی خواهد بود.
در ادامه به بررسی اجزای تشکیل دهنده کانال خواهیم پرداخت. با طلاچارت همراه باشید…
۱- خط روند اصلی
برای رسم خط روند اصلی حداقل به دو نقطه نیاز داریم. این خط در واقع روند و شیب آن را برای ما مشخص می کند. برای رسم کانال صعودی کافیست دو کف را به یکدیگر متصل کرده و خط را ادامه دهیم. برای یک کانال نزولی نیز باید دو سقف در نمودار پیدا کرده و آن را با استفاده از خط روند به یکدیگر متصل کرده و ادامه دهیم.
۲- خط کانال
وقتی که خط روند صعودی یا نزولی مورد نظر خود را رسم کردیم، اکنون میتوانیم یک خط روند موازی با آن را رسم کنیم تا کانال ما شکل بگیرد. اما خط کانال کجا قرار خواهد گرفت؟ این خط روی نقطه ای که مابین دو کف یا دو سقف ما شکل گرفته بوجود آمده قرار خواهد گرفت.
در تصویر بالا ما دو کف (A و B) داریم و با یک خط روند صعودی آنها را به هم متصل کرده ایم. در بین این دو نقطه یک سقف وجود دارد (نطقه C) که میتوانیم خط موازی نقاط AB را روی آن قرار دهیم تا کانال ما شکل بگیرد.
یک کانال نزولی نیز دقیقا برعکس کانال صعودی است. مثال زیر را مشاهده کنید.
۳- کانال صعودی
تا زمانی که قیمت در این کانال حرکت میکند، معامله گران روند حرکتی قیمت را صعودی در نظر میگیرند. اما زمانی که قیمت سطح پایینی کانال را میشکند، احتمال تغییر روند را بیشتر می کند. اما در صورتی که قیمت خط بالای کانال را بشکند، نشان دهنده قدرت و شتاب زیاد روند است.
۴- کانال نزولی
تا زمانی که قیمت در این کانال حرکت میکند، روند کلی قیمت نزولی در نظر گرفته می شود. اولین نشانه ای که از تغییر روند قیمت خبر میدهد، شکسته شدن سطح بالای کانال می باشد. در صورتی که قیمت موفق به شکست سطح پایینی کانال شود، نشان می دهد که قیمت برای افت بیشتر شتاب و قدرت بیشتری دارد.
معامله در کانال ها
معامله در کانال صعودی: هنگامی که کانال صعودی شکل میگیرد، راحت ترین کار این است که به هنگام رسیدن قیمت به سطح پایینی کانال، وارد پوزیشن خرید شویم. البته نباید خیلی بی ملاحظه نیز اقدام کنیم. بهتر از ابزارهای دیگر نیز کمک بگیریم تا سیگنال خرید ما تایید شود. میتوانیم از روش های مثل پرایس اکشن، میانگین های متحرک، سطوح فیبوناچی، واگرایی ها و … به منظور تایید سیگنال خرید خود استفاده کنیم.
معامله در کانال نزولی: دقیقا برعکس روش معامله در کانال صعودی است. در این کانال ها باید به دنبال موقعیت های فروش به هنگام رسیدن قیمت به سطح بالایی کانال باشیم. اما باز هم روش هایی که در بالا گفته شد را لحاظ کنید تا سیگنال فروش تان اعتبار بیشتری داشته باشد.
شکست کانال ها
در صورتی که یک کانال شکسته شود، معمولا به اندازه ای موازی با عرض کانال در جهت مخالف حرکت خواهد کرد. اما وقتی قیمت کانال را شکست و تا نیمی از عرض کانال را در جهت شکست حرکت کرد، شما می توانید پوزیشن خود را ریسک فری کنید (به این معنا که حدضرر پوزیشن خود را روی نقطه ورود قرار دهید).
تمامی موارد به صورت معکوس برای کانال نزولی نیز صدق می کند.
نکاتی که باید در مورد کانال ها بدانید!
- در صورتی که قیمت با شتاب زیادی به کف کانال صعودی رسید، از گرفتن پوزیشن خرید خودداری کنید. چون احتمال شکست کف کانال زیاد است. همچنین اگر قیمت با قدرت زیادی به سقف کانال نزولی برسد نیز نباید پوزیشن فروش بگیرید. چون احتمال شکست رو به بالای کانال وجود دارد.
- از گرفتن پوزیشن در خلاف جهت کانال خودداری کنید. این کار ریسک بسیار بالایی خواهد داشت. به عنوان مثال در یک کانال نزولی نباید به دنبال موقعیت های خرید باشید یا برعکس.
- بیشتر شکست هایی که در جهت موافق کانال رخ می دهد دروغین هستند و مجددا قیمت به درون کانال باز میگردد. مثل زمانی که قیمت سقف کانال صعودی یا کف کانال نزولی را میشکند. معمولا قیمت علاقه دارد کانال را در جهت مخالف بشکند.
- در صورتی که قیمت در داخل یک کانال در حرکت بود اما توانایی در رسیدن به سمت دیگر کانال را نداشت، احتمال شکست شدن کانال وجود خواهد داشت. به عنوان مثال فرض کنید که قیمت در داخل یک کانال صعودی در حرکت است اما قیمت توانی برای رسیدن به خط بالای کانال ندارد. در این حالت باید این احتمال را در نظر داشته باشیم که احتمالا کانال شکسته خواهد شد. چون قدرتی در جهت افزایش قیمت وجود ندارد. تمامی موارد به صورت معکوس برای کانال نزولی نیز کاربرد دارد.
چنانچه از دیدن فیلم به صورت آنلاین با مشکل روبرو شده اید از لینک زیر فیلم ویدئوی را دانلود کنید.
دیدگاه شما