عقد معلق و عقد منجز چیست
قرارداد اشکال مختلفی دارد. تقسیم بندی مختلف قرارداد با در نظر گرفتن راه های مختلف انجام می شود. مثلا قراردادی که فوراً بعد از انعقاد باید به اجرا در بیاید، قرارداد منجز است. قرارداد منجز تا انعقاد یافت، باید اجرا شود و تعهد به دو طرف قرارداد اعمال خواهد شد. در برابر عقد منجز عقد معلق واقع میشود. عقد معلق عقدی می باشد که اجرای آن به کار دیگری منوط است. اما آن چه که همواره چالش برانگیز است، شباهت مفهوم عقد معلق با عقد مشروط می باشد. در حالی که عقد مشروط و معلق با هم متفاوت است.
تعریف عقد معلق
عقد معلق عقدی می باشد که در متن آن منوط به انجام امر دیگری شده است. مثلاً در یک قرارداد اجاره چنین قید شده است که در در شرایطی خانه را به یک نفر اجاره می دهد که آن شخص مجوز آرایشگری را دریافت کند. در این صورت تا زمانی که مستاجر هنوز مجوز آرایشگری و پروانه آن را کسب ننموده است، اصل موضوع قرارداد که اجاره خانه می باشد و انجام نمی پذیرد. به این شکل از قرارداد، قرارداد معلق اطلاق می شود.
عقد مشروط
منظور از عقد مشروط عقدی میباشد که در ضمن آن شرطی برای انجام قرارداد قید شده است. مثلاً در قرارداد اجاره شرط می شود که مستاجر خانه حق ندارد آن را به شخص دیگری اجاره دهد یا در قرارداد خرید و فروش شرط گذاشته میشود که به این شرط کالا فروش میرود که شیوه کاربرد آن را به دانشجویان فلان دانشگاه آموزش داده شود.
در حقیقت در قرارداد مشروط شخصی که شرط راجع به او قید شده است قبول میکند که شرط را انجام بدهد. البته نکته ای که باید در نظر داشت آن است که قید دسته ای از شروط در قرارداد میسر نیست و آن ها شروط باطل هستند و بخش دیگری از شروط نیز وجود دارد که مضاف بر این که خودشان باطل هستند عقد را نیز باطل می کنند که به آن ها شروط مبطل عقد گفته می شود.
تفاوت عقد معلق و مشروط
با عنایت به آن چه در بالا ذکر شد تفاوت عقد معلق و مشروط را در زیر شرح دادهایم. نخستین فرق بین عقد معلق و مشروط در اجرای عقد می باشد. عقد معلق هنگامی قابل اجرا خواهد بود که کاری که قرارداد به آن تعلیق شده است، انجام گیرد و تا هنگامی که این موضوع انجام نشود، قرارداد اجرایی نمیشود. اما در قرارداد مشروط عقد همین که انعقاد یا اعمال خواهد شد، فقط در مفاد قرارداد شروطی گنجانده شده است که در زمان اجرای قرارداد باید به آن توجه نمود.
دومین تفاوت قرارداد مشروط و معلق در شیوه ی تعیین آن می باشد. در شکل عقد معلق چیست؟ کلی تشخیص این که یک قرارداد مشروط است یا معلق با عنایت به مفاد قرارداد از تکالیف قاضی می باشد. اما معمولاً قرارداد معلق با عنوان” اگر” آغاز میشود اما قرارداد مشروط با عبارت به” شرط این که” نگارش می شود.
عقد منجز
در حقوق اراده ی اشخاص در انعقاد قرارداد نقش اساسی ایفا میکند. این حاکمیت اراده سبب میشود که آن ها قادر باشند به هر شکلی که تمایل دارند قرارداد را منعقد کنند. اما باید در نظر داشت این عقود نباید با نظم عمومی و اخلاق حسنه در جامعه در تضاد باشد و حتماً باید دارای شرایط اساسی معامله باشد.
به همین جهت چنان چه اشخاص شرایط اساسی معامله را مورد رعایت قرار دهند، این امکان را دارند که عقد را مشروط و معلق کنند یا آن را به شکلی انعقاد نمایند که اجرای آن منوط به انجام موضوع دیگری نباشد. این مسئله بر طبق سلیقه و اراده دو طرف به منظور انعقاد قرارداد می باشد و در قانون دارای محدودیت نیست. اما باید در نظر داشت که انعقاد قرارداد به این شکل هم دارای شرایط خاص خود می باشد که آن را باید مد نظر قرار داد.
بر اساس ماده ۱۸۹ قانون مدنی عقد منجز تعریف شده است. بر اساس این تعریف عقد منجز در واقع عقدی می باشد که همین که انعقادی آن قطعی تلقی میشود ، متعاملین باید نسبت به آن موضوع را عملی کنند. در حقیقت نمونه ی رایج و معمول در انعقاد قرارداد نیز چنین است که همین که منعقد شد، دو طرف ضرورت داشته باشند آن چه را که در مورد آن به تراضی رسیدهاند عملی کنند.
به شکل کلی در عقد منجز اجرای متن قرارداد منوط و وابسته به این که اتفاق دیگری بیفتد یا عمل دیگری صورت پذیرد، نمی باشد و به محض این که قرارداد منعقد شد، خریدار بر اساس آن قرار داد باید مبلغ را بپردازد و فروشنده نیز طی قرارداد مثلاً باید خودرو را تحویل دهد.
موارد عقد معلق
عقد معلق در ازای عقد منجز واقع می شود. مثلاً فرض کنید خرید و فروش خودرو انجام شده است. فروشنده به خریدار بگوید در شرایطی این خودرو را به تو می فروشند که در آزمون ورودی دانشگاه پذیرفته شوید. چنان چه خریدار این امر را قبول کند، اجرای قرارداد فروش وابسته به پذیرش شخص در آزمون دانشگاه میباشد. بنابراین عقد معلق آن است که متعاملین قرارداد اثر آن را منوط به موضوع دیگری مینمایند و وقتی قرارداد اجرا می شود که آن موضوع اتفاق افتاده باشد.
مثلاً در مورد بالا تا وقتی که خریدار در آزمون دانشگاه قبول نشود، قرارداد فروش اتومبیل بی اثر است و نمیتوان آن را اجرا نمود. البته باید این موضوع را در نظر داشت که در عقد نکاح و ضمان، امکان تعلیق وجود ندارد. مثلاً نمی توان عقد ازدواج را منوط به قبولی در آزمون استخدامی کرد و شخصی نمیتواند ضمانت را تعلیق به کاری نماید.
قبول ناقص و ایجاب ناقص در تعلیق
اگر شخصی قراردادی را با تعلیق منعقد کند به شکلی که در صورت تحقق، شرط عقد صورت پذیرد بعد از به دست آمدن شرط عقد یا قرارداد به شکل کامل محقق میشود و اگر بعد از آن که شرط محقق شد، ضرورت بروز آثار قرارداد و انجام کارهایی از روی طرف دیگر قرارداد باشد او ضرورت دارد که آن کار را انجام دهد و این قرارداد از نظر عرفی و قانون مدنی درست است.
حال اگر عاقد اراده یعنی ایجاب و قبول خودش را معلق بر احراز شرطی در خارج کند و در حقیقت انشای عقد معلق شود، بنابراین قصد ناقص و انشا محقق نشده است و این قصد امکان ندارد عقدی را محرز نماید. به بیان دیگر انشایی که به شکل معلق انجام میشود، عقدی را محقق نمی کند تا اثرات حقوقی آن به بار بیاید. چون تعلیق سبب میشود تا اثر عقد به محض وقوع آن به وجود بیاید. بنابراین تعلیق با قصد انشا قابل تجمیع نیست.
شرایط اعتبار تعلیق و نفوذ عمل حقوقی
-به شکل کلی وقوع اثر عقد معلق نباید منوط به اراده و خواست متعهد باشد. اگر در قراردادی احراز ماهیت عقد وابسته به در خواست متعهد شود، در حقیقت تعهدی در کار نمی باشد. زیرا تکلیف و الزام ذات تعهد است. مثلاً در قراردادی که یک تعمیرکار چنین مطرح کند که خودروی تو را در برابر این قیمت تعمیر می کنم. در حقیقت این شکل از تعلیق عقد را هم باطل می نماید. زیرا در آن متعهد اراده اصلی برای انعقاد عقد را دارا نبوده است و این با قصد انشا در تضاد است و باعث بطلان عقد و سقوط تعهد شخص مقابل می شود.
-شرط تعلیق نباید نامشروع و ناممکن باشد. تعهدی که بر موضوع ناممکن تعلیق شود، باطل خواهد بود. فرقی نمیکند که آن موضوع از نظر طبیعی امکان ناپذیر باشد یا از نظر حقوقی. مثلاً شخصی بگوید خانه خود را به تو می بخشم اگر خورشید را به زمین بیاورید یا فرزند خود را از ارث محروم کنید. امکان دارد این انتقاد وارد شود که قانون مدنی در ماده ۲۳۲ شروطی بیان داشته است که از آن جمله ناممکن بودن و نامشروع بودن شرط است. در صورتی که این شروط عقد را فاسد نمی کند.
پس سوال است که چرا شرط تعلیق باعث فساد عقد می شود؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت در عقد معلق اراده مشترک این موضوع را تمنا کرده است که اصلا اگر معلق علیه احراز نشد، عقد ایجاد نشده است. به عبارت دیگر در این موضوعات ادامه عقد با اراده مشترک دو طرف در تضاد است. بنابراین در این موضوع بحث فساد شرط به قرارداد هم سرایت خواهد کرد و اگر فقط بگوییم که شرط فاسد است و قرارداد سالم، از اراده تابعیت نکرده است و این با اصول صحت عقد در تضاد قرار میگیرد .
-از سوی دیگر در موردی که عقد به شرطی معلق شود که با نظم عمومی و اخلاق حسنه در تضاد باشد و شرط بر خلاف ذات عقد می باشد و باعث جهل به عوضین خواهد شد. مثلاً فروشنده ی خانه بگوید خانه را به تو می فروشم اگر بعد از فروش آن یک بخشی از آن را مالک شوم. در این صورت چون مقدار و اندازه حقیقی موضوع معامله مشخص نیست. جهل در شرط، سبب جهل به دو از هم خواهد شد. بنابراین هنگامی که شرط تعلیقی قرار بگیرد عقد را هم باطل می نماید. چون شرطی که ذات عقد بر آن استوار شده است، سبب اصلی قرارداد تلقی می شود.
عقد معلق چیست؟
شرط معلق
محل دفاع کتابخانه دانشکده حقوق و علوم سیاسی شماره ثبت: LP2847;کتابخانه مرکزی -تالار اطلاع رسانی عقد معلق چیست؟ شماره ثبت: 49806
شرط معلق از جمله شروطی است که روزبروز بر تعداد و میزان کاربرد آن در قراردادها اضا فه میشود . اگر چه فقه شیعه و به تبع آن حقوق ایران مبتکر نظریه عمومی شروط است ، ولی در خصوص وضعیت این شرط و تاثیر آن در قرارداد ،کار قابل ملاحظه ای صورت نگرفته است . در این تحقیق کوشش شده است تا به این شرط ،از زوایای مختلف نظر گردد . برای این منظور ، ابتدا در بخش اول به شناخت مفهوم شرط و مفهوم تعلیق به صورت جداگانه پرداخته شده است . سپس برای جلوگیری از خلط مباحث شرط معلق با موارد مشابه مقایسه گردیده است . در نهایت گفته شده است که «شرط معلق ، یک شرط ضمن عقد است که وجودش یا تاثیرش وابسته و منوط به وقوع یک حادثه محتمل الوقوع اعم از ارادی و طبیعی در آینده است که در صورت وقوع معلق علیه می تواند یک حق فرعی را ایجاد یا موجب انحلال عقد و یا در سایر شرایط مندرج در عقد تغییر حاصل نماید .» . در بخش دوم تحقیق، به بررسی دلایل بطلان و صحت شرط معلق پرداخته شده واین نتیجه حاصل شده است که صرف تعلیق در شرط ، نمی تواند موجبی برای بطلان یا صحت شرط یا عقد حاوی آن باشد ؛ بلکه گاهی اوقات ، آنچه موثر در صحت و بطلان شرط معلق است امکان و یا عدم امکان تعلیق پذیری آن شرطی است که معلق شده است. به دیگر سخن بعضی از شروط به واسطه ذات خود نمی توانند معلق گردند . مثال بارز آن شرط صفتی است که موصوف آن عین معین است ؛ یعنی شرط صفت در موردی که موضوع معامله عین معین است ، قابل تعلیق نیست . در بعضی موارد ، بطلان شرط معلق نه به خاطر معلق شدن بلکه به این دلیل است که شرط بطور کلی ، حتی در هر صورت منجز بودن آن باطل خواهد بود ؛ یعنی بعضی از شروط اعم از منجز و معلق باطل هستند . برای مثال، شرط مجهولی که جهل به آن موجب جهل به عوضین شود و یا در عقد نکاح برای طرفین یا شخص ثالث شرط فسخ قرارداده شود . در بعضی موارد هم موضوع به عکس قابل تصور است ، به این مفهوم که ممکن است شرطی منجز آن باطل و موجب بطلان معامله حاوی آن شرط شود ؛ اما چنانچه همان شرط بصورت معلق در عقد قید شود نه تنها آن شرط باطل نیست بلکه تاثیری در صحت عقد حاوی آن نیز نخواهد داشت . مثال بارز آن شرط انفساخ معامله است . که اگر این شرط بصورت منجز در معامله قید شود بدلیل تعارض شرط با عقد باطل است و عقد را هم باطل می کند . اما، اگر این شرط به صورت معلق در معامله قید شود ، نه تنها شرط عقد معلق چیست؟ صحیح است ؛ بلکه هیچ تاثیری در صحت معامله حاوی آن شرط نیز نخواهد داشت . مثال بارز آن شرط انفساخ معامله است که در صورت منجز بودن به دلیل مخالفت شرط با مقتضای ذات عقد باطل است و عقد را هم باطل می کند . اما اگر این شرط به صورت معلق در عقد قید شود نه تنها شرط صحیح است ، بلکه بنا بر این چنانچه در عقد بیع بصورت منجز قید شود « بشرط اینکه معامله منفسخ گردد » ، در این صورت هم شرط و هم بیع باطل هستند ؛ ولی ، چنانچه در معامله مذکور قید شود « اگر فلان حادثه در مدت خاص به وقوع بپیوندد ، معامله منفسخ شود » ، این شرط صحیح بوده و تاثیری در صحت عقد هم نخواهد داشت . مگر اینکه آن شرط به واسطه ی دیگری باطل باشد ؛ مثل شرط انفساخ عقد نکاح که هم محدودیت عنوان دارد و هم شارع و قانون گذار منجز و معلق آنرا باطل اعلام کرده ، فرقی بین منجز و معلق آن در بطلان قائل نیستند . در نتیجه چون بطلان و صحت شرط معلق بستگی تام به نوع شرط و نوع عقد و وضعیت خاص آن ها دارد ، بنابر این حکم کلی دادن در مورد بطلان و صحت شرط معلق نه تنها صحیح نیست ، بلکه نشان از عدم شناخت کافی از شرط معلق دارد . در بخش سوم کوشش شده است تا با تکیه بر نوع عقد و شرط و قصد طرفین عقد و شرط حاوی آن و عرف و عادت و قانون ، آثار واحکام شرط معلق در مراحل مختلف ( قبل از وقوع معلق علیه و بعد از وقوع معلق علیه ) مورد بررسی قرارگیرد و ثابت شود که در تعیین آثار و احکام شرط معلق نوع عقد و شرط حرف اول را می زند . پس از آن نوبت قصد و اراده متعاملین است که آثار و احکام آن را تعیین نمایند و در نهایت چنانچه هیچ یک از آن دو مشخص کننده نباشد نوبت به عرف و عادت و قانون به معنی عام آن ( حقوق موضوعه و شرع ) واصول حقوقی و منطق تفسیر برای کشف اراده متاملین می رسد . بنابراین پیشنهاد شده است که ، در مورد شناخت شرط معلق و آثار و احکام آن لازم است به امور مذکور توجه شود و هرکدام از شروط معلق را به صورت مستقل و در قرارداد خاص مورد ملاحظه قرار گیرد و از دادن حکم کلی پرهیز شود .
عقد معلق در قوانین ایران – قاسم نجفی بابادی
یکی از انواع عقودی که قانونگذار در قانون مدنی به آن اشارهای گذرا کرده، عقد معلق یا عقد تعلیقی است. قانونگذار فقط عنوان عقد معلق را به رسمیت شناخته است ولی توضیح روشنی دربارۀ تعلیق در ضمن اجرای قرارداد نداده است. در این مقاله، نخست با تعریف و انواع عقد معلق آشنا میشویم؛ سپس به این پرسش پاسخ میدهیم که آیا طبق قانون، تعلیق قرارداد پذیرفتنی است یا نه.
عقد معلق چیست؟
در تعریف عقد معلق باید گفت عقد یا قراردادی است که به وقوع امری احتمالی وابسته باشد و به حالت تعلیق درمیآید. آن امر احتمالی که عقد را معلق میکند، معلقٌعلیه نامیده میشود.
در عقد تعلیقی، طرفین بهصراحت ارادۀ خود را بیان میکنند و قرارداد بهطور قطعی شکل می گیرد؛ باوجوداین، تنها پس از وقوع امر احتمالی، تعهد ناشی از قرارداد ایجاد میشود.
انواع تعلیق
تعلیق انواعی دارد. برای روشنشدن موضوع، لازم است با آنها آشنا شویم.
۱. اگر تشکیل قرارداد یا عقد به امری احتمالی معلق شود، مثل این است که اصلا عقدی انجام نشده است. این نوع تعلیق باطل است. مثلا اگر الف به ب بگوید اتومبیل تو را یک میلیون تومان «میخرم» اگر ظرف ۱۰ روز تایرهای آن را تعویض کنی و ب بگوید «قبول است»، این عقد از اساس مشکل دارد و بهطور کلی هیچ عقد و تعهدی شکل نگرفته است.
۲. گاهی تعلیق در اثرگذاری عقد است، به این معنا که الف به ب بگوید اتومبیل تو را یک میلیون تومان «خریدم» اگر ظرف ۱۰ روز تایرهای آن را تعویض کنی و ب بگوید «قبول است». اصل این قرارداد صحیح است و طرفین فقط اثر عقد را به امری محتمل وابسته کردهاند. این عقد به این صورت است که تا زمانی که تایرهای اتومبیل تعویض نشود، اتومبیل به مالکیت شخص الف درنمیآید.
شرط فاسخ چیست؟
در بالا توضیح داده شد که گاهی تعلیق عقد در شکلگیری و در همان ابتدای پیمانبستن با دیگری اتفاق میافتد؛ اما گاهی ممکن است انحلال قرارداد به امری احتمالی معلق شود که اصطلاحا به آن «شرط فاسخ» میگویند؛ به این معنا که عقد معلق چیست؟ بهمحض وقوع شرط یا همان امر احتمالی، عقد بهخودیخود منحل میشود و نیازی به اعلام اراده طرفین ندارد.
آیا تعلیق قرارداد پذیرفتنی است؟
گاهی ممکن است اجرای قرارداد به حالت تعلیق درآید. هرچند در قانون مدنی عقد معلق پذیرفته شده است، تعلیق در مرحله اجرای قرارداد یا «تعلیق قرارداد» بهصراحت در هیچ مادهای پیشبینی نشده است و تنها بهطور ضمنی در مواردی به آن اشاره میشود.
مثلا در عقد اجاره، بهنظر قانونگذار، اگر در مالالاجاره عیبی به وجود بیاید که قابلرفع نباشد، عقد از همان تاریخ منحل میشود. از این مطلب میتوان اینگونه استنباط کرد که اگر عیب مذکور قابلرفع باشد، تا زمان رفع آن توسط موجر، عقد به حالت تعلیق درمیآید و عقد معلق چیست؟ مستأجر موظف به پرداخت اجارهبها نیست. قانونگذار در عقد مزارعه نیز مانند عقد اجاره متذکر میشود: «هرگاه زمین بهواسطۀ فقدان آب یا علل دیگر از این قبیل از قابلیت انتفاع خارج شود و رفع مانع ممکن نباشد، عقد مزارعه منفسخ می شود.» در این صورت، قانونگذار مدتزمان بین خارجشدن از قابلیت انتفاع تا رفع مانع را حالتی تعلیقی در نظر گرفته است.
بررسی تعلیق قرارداد در شرایط عمومی پیمان و قانون کار
باوجوداین، قانونگذار در شرایط عمومی پیمان و قانون کار، در موادی شرایط تعلیق در اجرای قرارداد را بیان کرده است. ماده ۴۹ شرایط عمومی پیمان بهصراحت بیان میکند که کارفرما بهصورت اختیاری میتواند در مدت پیمان، اجرای کار را یک بار و حداکثر سه ماه معلق کند. هرچند طی دوران تعلیق، تعهدات طرفین دربرابر یکدیگر متوقف میشود، این به این معنا نیست که مسئولیت آنان در مقابل کار انجام شده است و از بین میرود؛ مثلا در این مدت پیمانکار وظایفی از جمله حفاظت از تجهیزات، مصالح و تأسیسات را بر عهده دارد یا کارفرما موظف است برخی از هزینهها را به پیمانکار بپردازد. همچنین ماده ۴۳ همان قانون علت تعلیق قرارداد را بروز حوادث قهری ازجمله سیل و زلزله میداند. در این شرایط، تا زمان رفع حوادث، قرارداد به حالت تعلیق درمیآید.
در مواد ۱۴ تا ۲۰ قانون کار نیز تعلیق قرارداد از ناحیه کارگر و کارفرما پیشبینی شده است. این تعلیق یا نتیجۀ حوادثی خارج از ارادۀ طرفین است ازجمله بروز حوادث قهریه و یا نتیجۀ اراده و خواست آنان است؛ مانند اینکه کارگری که مشمول قانون کار است، برای انجام خدمت وظیفۀ عمومی کار خود را ترک کند و یا کارفرما از پذیرش کارگری که به دلایلی سر کار نبوده امتناع کند. در چنین شرایطی، تا تعیین تکلیف نهایی کارگر، تعهدات وی معلق میماند و پس از رفع مانع، مدت تعلیق در سابقه وی احتساب میشود.
نتیجه
در پایان نتیجه میگیریم که نهاد تعلیق در قرارداد را قانونگذار پذیرفته است. همچنین، ازآنجاکه قانون کار و شرایط عمومی پیمان واجد وصف ویژهای نیستند که اساس آنها با سایر قراردادها متفاوت باشد، نباید نهاد تعلیق را تنها ویژۀ آنها دانست و بهتر است با تفسیر موسع از این قوانین، تعلیق در دیگر قراردادها را نیز به رسمیت بشناسیم و در قراردادهای تنظیمی، موارد تعلیق را پیشبینی کنیم.
برگرفته از سایت چطور
این مقاله بر گرفته از کتب و سایت های مختلف حقوقی می باشد.
کلینیک حقوقی استیناف گر با سال ها تجربه در خصوص عقد معلق چیست؟ مسائل مختلف حقوقی آماده ارائه هرگونه مشاوره رایگان به شما هم میهنان عزیز می باشد.
عقد معلق و عقد منجز چیست؟
عقد منجز، عبارت است از عقدی که اثر آن، مشروط و منوط به وقوع امر دیگری نیست و مفهوم عقد معلق در حقوق، عبارت است از عقدی که اثر آن، منوط بر وقوع امر دیگری است. در ادامه به بررسی شرایط و تفاوت های عقد معلق و عقد منجز می پردازیم.
در حقوق، اصل، بر حاکمیت اراده افراد، در بستن قرادادها است. این حاکمیت اراده، باعث می شود که آن ها، بتوانند به هر صورتی که مایل هستند، قرارداد ببندند. البته، بر اساس ماده 10 قانون مدنی، این قراردادها تا جایی معتبر هستند که خلاف قواعد آمره، نظم عمومی و اخلاق حسنه نبوده و شرایط اساسی صحت معامله را داشته باشند. در قانون مدنی، عقود، بر اساس موارد مختلفی، نظیر جایز یا لازم بودن، معلق یا منجز بودن، معوض یا غیر معوض بودن، دارای تقسیم بندی های متفاوتی می باشند و بر اساس همین تقسیم بندی ها، هر عقد، دارای آثار مخصوص به خود است. یکی از تقسیم بندی های عقود، تقسیم بندی آن، از حیث معلق بودن یا نبودن اثر عقد، بر وقوع امر دیگر و به تبع، ایجاد عقود معلق و منجز است. از این رو، در این محتوا، قصد داریم، بررسی کنیم که تعریف عقد منجز چیست و مفهوم عقد معلق در حقوق چه می باشد و تفاوت آن ها با یکدیگر، در چه مواردی است. چنانچه، پیرامون این موضوع، سوالاتی دارید، با ما همراه باشید.
عقد منجز چیست ؟
برای پاسخ به این سوال که تعریف عقد منجز چیست و مفهوم عقد معلق در حقوق چه می باشد، باید، به قانون مدنی مراجعه کنیم. ماده 189 قانون مدنی، در پاسخ به این پرسش که تعریف عقد منجز چیست؟ مقرر می دارد: "عقد منجز، آن است که تاثیر آن، بر حسب انشا، موقوف به امر دیگری نباشد و الا، معلق خواهد بود." مطابق تعریف عقد منجز، این دسته از عقود، به محض انعقاد عقد، قطعی و دارای اثر هستند. در واقع، حالت رایج و عادی، در بستن قراردادها، همین است که به محض منعقد شدن عقد، بر اساس شرایط صحت معامله، عقد، دارای اثر است، حتی اگر طرفیت، توافق کنند، اجرای تعهد را به زمان دیگری، موکول کنند. در واقع، در عقد منجز، اثر عقد، وابسته و موکول به اینکه اتفاق دیگری بیفتد یا کار دیگری انجام شود نیست. مثلا، در عقد بیع قطعی اتومبیل ( یا خرید و فروش )، تا قرارداد بسته می شود، خریدار، مالک مبیع قرارداد، و فروشنده، مالک ثمن قرارداد، خواهند شد. در قسمت بعد، به بررسی مفهوم عقد معلق در حقوق، خواهیم پرداخت و پس از تعریف عقدمنجز و عقد معلق، تفاوت آن ها را خواهیم گفت.
عقد معلق چیست ؟
همانطور که در قسمت قبل گفتیم، برای پاسخ به این پرسش که تعریف عقد منجز چیست و مفهوم عقد معلق در حقوق چه می باشد؟ باید، به قانون مدنی، رجوع کرد. در قسمت قبل، عقد منجز را تعریف کردیم. در این قسمت، قصد داریم به بررسی مفهوم عقد معلق در حقوق بپردازیم. عقد معلق، در مقابل عقد منجز قرار دارد. مفهوم عقد معلق در حقوق را باید در ماده 189 قانون مدنی، جست و جو کرد. بر اساس ماده 189 قانون مدنی، مفهوم عقد معلق در حقوق، عبارت است از اینکه اثر عقد، منوط بر وقوع امر دیگری شود. فرض کنید، در قرارداد خرید و فروش اتومبیل که در قسمت قبل، مثال زدیم، فروشنده به خریدار بگوید؛ اتومبیل را به تو فروختم اگر که آزمون وکالت قبول شوی. اگر خریدار این موضوع را بپذیرد، ایجاد اثر قرارداد فروش، منوط و موکول به قبول شدن در آزمون وکالت است و تا قبل از وقوع امری که عقد، معلق بر آن است، اثر عقد، محقق نخواهد شد. پس مفهوم عقد معلق در حقوق، آن است که دو طرف قرارداد، اثر عقد را موقوف به امر دیگری می کنند و زمانی قرارداد ایجاد و دارای اثر می شود که آن امر، رخ داده باشد. البته، باید دانست که دو عقد نکاح و ضمان، قابل تعلیق نیستند. برای مثال، نمی توان عقد ازدواج را موکول به قبولی در آزمون وکالت کرد یا کسی نمی تواند ضمانت خود را تعلیق به امری کند.
- تحقق شرط باید در آینده باشد: بطورمثال بهروز با شهروز مبایعه نامه ای تنظیم می کنند که در آن شرط شده است که اگر شهروز به منصب ریاست شورای شهر رسید، مالکیت منتقل می شود.
- تحقق شرط باید احتمالی باشد یعنی ممکن باشد که در آینده اتفاق بیافتد یا نیافتد: اگر تحقق شرط حتمی بود، دیگر این عقد منجز است یعنی به محض انعقاد آثارش به بار آمده ولی اجرای آن به تأخیر افتاده است. مثلاً فروشنده به خریدار در فصل بهار بگوید که در فصل تابستان(تحقق حتمی) خانه به ملکیت شما در خواهد آمد.
تفاوت عقد معلق و عقد منجز
پس از تعریف عقد منجز و بررسی مفهوم عقد معلق در حقوق، حال می توانیم، در خصوص تفاوت عقد معلق و عقد منجز صحبت کنیم. بر اساس تعریف عقد منجز و عقد معلق و با توجه به ماده 189 قانون مدنی که به تعریف عقد منجز و عقد معلق پرداخته است، تفاوت عقد منجز و عقد معلق، شامل موارد زیر می باشد: وقوع اثر عقد، در عقد منجز، به محض وقوع عقد بوده: یعنی، به محض اینکه طرفین قرارداد، اقدام به ایجاد آن کنند، عقد به صورت قطعی، به وقوع می پیوندد و دارای اثر خواهد بود. وقوع اثر عقد، در عقد معلق، پس از رخ دادن امری است که عقد، عقد معلق چیست؟ معلق بر آن شده: بر خلاف عقد منجز، اثر عقد معلق، پس از رخ دادن امر یا اتفاقی است که عقد را بر آن معلق کرده اند و تا پیش از آن، عقد معلق، فاقد اثر خواهد بود.
امیدوارم از محتوای مسائل حقوقی نهایت استفاده را برده باشید و برای کسانی که دچار مشکل حقوقی هستند، میتوانید ارسال نمایید. همچنین برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش آموزش ساعدنیوز مراجعه نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم .
عقد معلق چیست؟
قانون مدني در مقام بيان اقسام عقود در ماده ۱۸۹ تعريفي از عقود منجز ارائه كرده است كه از مفهوم مخالف آن مي توان به تعريف عقود معلق دست يافت. تعليق عقد معلق چیست؟ نقطه مقابل تنجيز است. عقد منجز طبق تصريح قانونگذار آن است كه تاثير آن بر حسب انشا موقوف به امر ديگري نباشد والا معلق خواهد بود. پس از اين تعريف برمي آيد كه عقد منجز عقدي است كه در آن ايجاد اثر حقوقي مثلاً در عقد بيع انتقال مالكيت منوط به امري نشده است، درحالي كه عقد معلق برعكس آن است يعني تحقق ماهيت عقد (اثر حقوقي) موقوف بر وقوع امري شده است و در واقع قصد مشترك بدون تحقق آن امر عقد را ايجاد نمي كند.
نكته حائز اهميت اين است كه نبايد عقد معلق را با عقد مشروط اشتباه گرفت. در عقد مشروط طرفين در ضمن تعهدات اصلي كه دارند يكسري تعهدات ضمني و فرعي را هم برعهده مي گيرند كه اين شرط يا شروط بايد صريح و روشن بوده و مشروط عليه ملزم به انجام شرط است والا از طريق دادگاه الزام مي شود و در صورت عدم امكان اجراي شرط هم حق فسخ براي مشروط له (كسي كه شرط به نفع او است) به وجود مي آيد. در حالي كه در عقد معلق شرط تعليقي همان طور كه ذيلاً بحث خواهد شد امري ممكن الحصول است كه وقوع آن براي طرفين محل ترديد است. در ضمن طرفين بدون وقوع شرط اصلاً عقدي را اراده نمي كنند و در صورت عدم وقوع شرط نمي توان متعهد را ملزم به انجام شرط كرد. نتيجه اينكه تعليق موكول كردن عقد به امر ديگري است به طوري كه پيش از تحقق امر معلق عليه عقدي به وجود نمي آيد در صورتي كه شرط امر فرعي متصل به عقد است كه تشكيل عقد متوقف بر آن امر فرعي نيست. عقد در زمان انشا محقق مي شود و شرط يا آثار آن را عقد معلق چیست؟ با خود به وجود مي آورد.
حال كه اهميت تحقق امري كه عقد بر آن معلق مي شود را دانستيم، به نظر خالي از فايده نيست. در اين مجال به بررسي اوصاف و شرايطي كه اين امر (معلق عليه) بايد داشته باشد، بپردازيم. همان طور كه در تعريف عقد معلق مي گوييم عقدي است كه در آن ايجاد و انحلال اثر حقوقي منوط به وقوع حادثه خارجي احتمالي مي شود. پس بررسي مواردي كه بايد در لحاظ كردن امري با عنوان معلق عليه رعايت كرد، مفيد است. معلق عليه يا شرط تعليق يكسري اوصاف را بايد داشته باشد تا تعليق واقعي باشد و يكسري شرايطي كه اگر رعايت نشوند، عقد اساساً باطل خواهد بود. ابتدا به بحث درباره شرايط دسته اول مي پردازيم؛
۱- شرط تعليق مربوط به وقوع حادثه يي در آينده باشد چرا كه اگر شرط به زمان حاضر يا گذشته باشد عقد را معلق نمي كند همين طور اگر در زمان تراضي طرفين رخ داده باشد. حتي اگر طرفين نسبت به وقوع آن جاهل باشند باز هم بايد عقد و تعهد را منجز شمرد. اگر طرفين عقد را بر امر واقع شده معلق كنند تعليق صوري و ظاهري است. همين طور اگر طرفين يقين داشته باشند كه شرط تحقق نيافته است تعهد ايجاد نمي شود چرا كه طرفين قصد و اراده جدي نداشته اند.
۲- وقوع امر معلق عليه در آينده مشكوك الحصول باشد يعني طرفين ندانند آيا واقع خواهد شد يا خير مثل اينكه فروشنده بگويد خانه ام را به تو فروختم اگر در فلان مسابقه( در آينده) برنده شوي. اگر وقوع شرط مورد يقين باشد مثل فرا رسيدن يك روز مشخص در تقويم مثل عيد قربان در واقع اين يك تعهد موجل است نه معلق. اگر هم شرط در آينده محال باشد تعهد اصلاً از آغاز موجود نمي شود. تعليق به محال در حكم عدم است.
۳- معلق عليه از شرايط صحت و درستي عقد نباشد؛ قانونگذار براي اينكه عقود به درستي واقع شوند يكسري شرايط را قائل شده است كه از جمله اركان اصلي و داخلي عقود است. در واقع مقنن شكل گيري و ايجاد عقود را منوط به اين شرايط اساسي كرده است كه اگر يكي از اين شروط نباشد اصلاً عقدي ايجاد نمي شود.
مثلاً طبق ماده ۱۹۰ قانون مدني كه در مقام بيان شرايط اساسي براي صحت معامله است قصد طرفين و رضاي آنها، اهليت طرفين، موضوع معين كه مورد معامله باشد و مشروعيت معامله را ذكر كرده است. حال فرض كنيم تحقق اثر حقوقي معلق شود بر اينكه طرف بالغ و رشيد باشد. همان طور كه ذكر شد اهليت طرفين(بلوغ- رشد و عقل) از جمله شروطي است كه قانون خود براي صحت معامله ذكر كرده است. بايد گفت اين نوع تعليق تنها تاكيد بي فايده يي است در باب اجراي قانون و تحصيل حاصل است ولي به هر حال تصريح به آن در لفظ مانعي ندارد اگرچه تعليق واقعي نيست. عده يي از حقوقدانان كه معتقد بر صحت چنين تعليقي هستند ماده ۷۰۰ قانون مدني را دليلي بر تاييد نظر خود ذكر مي كنند كه متن آن بدين شرح است؛ تعليق ضمان به شرايط صحت آن مثل اينكه ضامن قيد كند اگر مضمون عنه مديون باشد، من ضامنم موجب بطلان آن نمي شود.
البته دكتر كاتوزيان معتقدند كه اين نوع تعليق مصرح در قانون تعليق واقعي نيست و در واقع رابطه حقوقي بايد قابليت وقوع بدون شرط را هم دارا باشد و تنها در اين صورت است كه تعليق واقعي است.
حال به شرايطي كه براي اعتبار تعليق و نفوذ عمل حقوقي منبع تعهد بايد رعايت شود، مي پردازيم؛
۱- تحقق اثر عقد نبايد موقوف بر اراده و خواست مديون شود. هرگاه در قراردادي تحقق ماهيت عقد منوط به خواست متعهد شود در واقع تعهدي در كار نيست چرا كه تكليف و الزام جوهره تعهد است. براي مثال در عقد معلق چیست؟ قراردادي كه تعميركار بگويد خانه تو را در ازاي فلان مبلغ تعمير مي كنم اگر بخواهم. در واقع اين نوع تعليق، عقد را هم باطل مي كند چرا كه در آن متعهد اراده جدي به بستن عقد نداشته و اين با قصد انشا منافي است و سبب بطلان عقد و سقوط تعهد طرف ديگر مي شود.
۲- شرط تعليقي نبايد نامقدور و نامشروع باشد. عهدي كه بر امري ناممكن معلق شود، باطل است. خواه آن امر از لحاظ طبيعي ناممكن باشد يا از لحاظ حقوقي مثلاً خانه ام را به تو بخشيدم اگر ماه را به زمين نزديك كني يا فرزندت را از ارث آشكارا محروم كني. ممكن است ايراد شود كه قانون مدني در ماده ۲۳۲ شروط فاسدي را ذكر كرده از جمله آن ناممكن بودن و نامشروع بودن شرط است. در حالي كه عقد را فاسد نمي كنند پس چرا در مورد شرط تعليقي فساد شرط موجب عقد هم مي شود. در پاسخ بايد گفت در عقد معلق قصد مشترك خواسته است كه اصلاً اگر معلق عليه محقق نگشت عقدي به وجود نيايد به بياني ديگر در اين موارد بقاي عقد با قصد مشترك طرفين ناسازگار است. پس در اين مورد فساد شرط به عقد هم سرايت مي كند و اگر قائل به اين شويم كه تنها شرط فاسد است اما عقد سالم مي ماند عقد از قصد پيروي نكرده و اين مغاير با اصول است. همين طور است در موردي كه عقد به شرطي معلق شود كه خلاف نظم عمومي و اخلاق است و در موردي كه شرط خلاف مقتضاي عقد است يا سبب جهل به عوضين شود براي مثال فروشنده زميني مي گويد زمينم را فروختم به تو اگر بعد از ساخت و ساز در آن يكي از خانه ها را به انتخاب خودم مالك گردم. در اين مورد چون مقدار واقعي مورد معامله معلوم نيست جهل در شرط موجب جهل به عوضين هم مي شود پس به طريق اولي موقعي كه به عنوان شرط تعلقي لحاظ شود عقد را باطل مي كند چرا كه شرطي كه ماهيت عقد بر آن منوط شده است جهت عمده عقد است.
با سلام
تفکر از ایجاد این پایگاه آموزش و اشاعه مطالب حقوقی به علاقه مندن به این رشته است
در صورتی که در صفحه ی اصلی قرار ندارید لطفا از آن بازدید کنید در صورت تمایل به همکاری دربخش ایمیل یا بخش نظرات پیغام بگذارید لحظات خوبی را برای شما آرزو مندیم
دیدگاه شما