حسابداری
1- شرکتی دو نوع ماشین حساب مدل y و z تولید و به فروش می رساند، قیمت فروش و قیمت تمام شده هر واحد از محصولات به شرح زیر است:
شروع دوره تولید تا هنگام دریافت وجه فروش ماشین حساب 3 ماه طول می کشد. ضمن آنکه 100 ریال از هزینه های تولید هر ماشین حساب هزینه غیرنقدی است. منابع مالی شرکت کلا 000ر200 واحد پولی است و در صورت نیاز به منابع مالی می توان از یک وام کوتاه مدت با نرخ سود تضمین شده سالانه 24% استفاده نمود. سقف وام دریافتی 000ر 300 واحد پولی است. تابع هدف برای حداکثر نمودن حاشیه فروش محصولات فوق کدامیک از گزینه های زیر است؟
1) MAX Z= 100y 1 + 200z 1 + 82y 2 + 158z 2
2) MAX Z= 100y + 200z
3) MAX Z= 100y 1 + 200z 1 + 76y 2 + 152z 2
4) MAX Z= 76y + 152z
2- کدامیک از عبارات زیر بهترین توصیف را از محصول فرعی بدست می دهد؟
1) در مقایسه با تولید محصول یا محصولات اصلی به مقدار نسبتا کم تولید میشود.
2) همراه با محصضول یا محصولات اصلی به شکل غیرقابل اجتناب تولید می شود امانقش آن در ایجاد درامد و سوداوری در مقایسه با محصول یا محصولات اصلی نسبتا کم است.
3) به شکلی اجتناب ناپذیر همراه با محصول یا محصولات اصلی تولید می شود و دور ریختن آن نیازمند صرف هزینه های اضافی است.
4) همراه با محصضول یا محصولات اصلی به شکل ناخواسته تولید می شود و پردازش بیشتر آن بعد از نقطه تفکیک توجیه اقتصادی ندارد.
3- در رویکرد هزینه یابی غیرمستقیم (یا متغیر) مجودی ها بر مبنای کدام یک از گزینه های زیر هزینه یابی می شود؟
1) تمام هزینه های متغیر
2) فقط بهای اولیه یعنی هزینه مواد مستقیم و هزینه دستمزد مستقیم
3) فقط هزینه های متغیر ساخت
4) تمام هزینه های متغیر به اضافه سربار ثابت ساخت
4- در سیستم هزینه یابی مرحله ای اگر ضایعات غیرعادی واقع شود حساب کنترل کالای در جریان ساخت مرتبط با دایره ای که این گونه ضایعات در آن دایره رخ می دهد معمولا:
1) به ارزش فروش واحدهایی که به طور غیرعادی ضایع می شوند بدهکار می گردد.
2) به بهای تمام شده واحدهایی که به شکل غیرعادی ضایع می شوند بدهکار می گردد.
3) به ارزش فروش واحدهایی که به طور غیرعادی ضایع می شوند بستانکار می گردد.
4) به بهای تمام شده ساخت واحدهایی که به شکل غیرعادی ضایع می شوند بستانکار می گردد.
5- در دایره ماشین کاری یک شرکت تولیدی انتظار می رود میزان ضایعات عادی 2% آحاد ورودی به این دایره باشد. کلیه واحدهای ضایع شده به قیمت هر واحد 300ر5 ریال به فروش میرود. طی یک دوره معین تعداد 5000 واحد محصول به بهای تمام شده هر واحد 000ر20 ریال از دایره قبل وارد فرایند تولید در دایره ماشین کاری شده است. واحدهای سالم تکمیل شده در این دایره طی دوره مورد نظر در مجموع بالغ بر 4750 واحد بوده است. در این دایره تولیدی ضایعات کلا در ابتدای عملیات ساخت و قبل از افزودن هزینه های این دایره به محصولات شناسایی می شوند و هزینه ای به ضایعات عادی تخصیص نمی یابد. اما ارزش فروش آن به عنوان بخشی از هزینه های ساخت بقیه محصولات قلمداد می گردد. زیان حاصل از ضایعات غیرعادی که باید به حساب سود و زیان انتقال یابد کدامیک از مبالغ زیر است؟
1) 000ر025ر2 ريال
2) 000ر045ر3 ريال
3) 000ر750ر3 ريال
4) 000ر250ر2 ریال
6- در یک سیستم هزینه یابی سفارش کار از نرخ از پیش تعیین شده سربار بر مبنای ظرفیت بودجه شده و هزینه های ثابت پیش بینی شده استفاده می شود. در پایان سال کسر جذب سربار در نتیجه وقوع کدام یک از حالات زیر ایجاد می شود؟
1) ظرفیت واقعی بیشتر از بودجه – هزینه های ثابت واقعی بیشتر از پیش بینی
2) ظرفیت واقعی کمتر از بودجه – هزینه های ثابت واقعی بیشتر از پیش بینی
3) ظرفیت واقعی کمتر از بودجه – هزینه های ثابت واقعی کمتر از پیش بینی
4) ظرفیت واقعی بیشتر از بودجه – هزینه های ثابت واقعی کمتر از پیش بینی
7- یک شرکت تولیدی در حال بررسی دو روش بسته بندب خودکار و نیمه خودکار است. هر دو روش باعث تولید محصول یکسانی می شود که از قرار هر بسته 600 ریال به فروش می رسد. اقلام بهای تمام شده هریک از روشهای فوق به شرح زیر است:
انواع نسبت های سودآوری و نحوه محاسبه آن ها
نسبت های سوداوری بخشی از نسبت های مالی است که توسط آن قدرت سوداوری یک شرکت سنجیده می شود.
به گزارش پایگاه خبری بااقتصاد، نسبت های مالی ابزاری هستند که توسط آن می توان ارزش یک شرکت و سهام آن را سنجید. یکی از بخش های مهم نسبت های مالی، نسبت های سوداوری است.سود یکی از مهمترین رکن های جذب یک سرمایه گذار است و همچنین تلاش شرکت ها برای بدست آوردن بیشترین سود است، نسبت های سودآوری یکی از نسبت های مالی است که معیاری برای سنجش قدرت سودآوری یک شرکت مورد استفاده قرار می گیرد.
انواع نسبت های سوداوری
نسبت های حاشیه سود ناخالص
نسبت حاشیه سود عملیاتی
نسبت حاشیه سود خالص
نسبت بازده سرمایه گذاری
نسبت بازده حقوق صاحبان سهام
نسبت حاشیه سود ناخالص
نسبت مالی حاشیه سود ناخالص یکی از نسبت های سودآوری است که درصد سود ناخالص یک شرکت از کل فروش محصولاتش را تعیین می کند.
فروش خالص / سود ناخالص = نسبت سود ناخالص
نسبت حاشیه سود خالص
نصبت حاشیه سود خالص یکی از مهترین نسبت های مالی مورد استفاده در سنجش ارزنده بودن یک شرکت بورسی است. و از تقسیم سودخالص(سود پس از کسر مالیات) بر فروش خالص بدست می آید.
فروش خالص / سود پس از کسر مالیات = نسبت سود خالص
نسبت حاشیه سود عملیاتی
نسبت مالی حاشیه سود عملیاتی بیان کننده درصد سود عملیاتی شرکت از کل فروش محصولاتش است.
فروش خالص / سود عملیاتی = فرمول محاسبه حاشیه فروش نسبت سود عملیاتی
نسبت بازده سرمایه گذاری
نسبت بازده سرمایه گذاری یکی از نسبت های مالی مورد استفاده در تعیین سوداوری شرکت است که میزان بازده دارایی شرکت را نشان می دهد.
کل داراییها / سود خالص = نسبت بازده سرمایه گذاری
بازده حقوق صاحبان سهام(بازده ویژه)
نسبت بازده حقوق صاحبان سهام که بازده ویژه هم نامیده می شود این نسبت از تقسیم سود خالص به جمع کل حقوق صاحبان سهام بدست می آید.
جمع حقوق صاحبان سهام / سود خالص = نسبت بازده حقوق صاحبان سهام
از تفاضل نسبت بازده سرمایه گذاری با بازده ویزه سوداوری بدهی ها بدست می آید
برای تعیین مفید بودن دریافت وام از تقسیم بازده سرمایه گذاری به بازده ویژه استفاده می شود که آن نسبت سودمندی وام و اعتبار می نامند و هرچه این نسبت بزرگتر از یک باشد دریافت وام را به نفع صاجحبان سهام شرکت می داند.
مدیریت صنعتی
هزینه های مشترك : كلیه هزینه های منظور شده به حساب تولید در یك مرحله تا نقطه تفكیك محصولات را هزینه های مشترك می نامند .
ضایعات : معمولاً بخشی از مواد اولیه است كه در فرآیند تولید ضایع و غیر قابل استفاده می شود این ضایعات فاقد ارزش بازار بوده .
قراضه : بخشی از مواد اولیه كه در فرآیند تولید به محصول كامل تبدیل نگردیده ولی به نوعی قابل استفاده می باشند و دارای ارزش بازار بوده .
قبل از تسهیم هزینه های مشترك به محصولات باید درآمد حاصل از فروش محصول فرعی و قراضه از هزینه های مشترك كسر گردد .
برای تسهیم و تشخیص هزینه های مشترك به محصولات روشهای زیرموجود است :
1-روش ارزش نسبی فروش در نقطه تفكیك محصولات
2- روش ارزش خالص بازیافتنی
3-روش نسبت كلی حاشیه فروش ناخالص
4- روش مقداری
5- روش میانگین بهای تمام شده یك واحد
6-روش میانگین ضریب دار
1-روش ارزش نسبی فروش در نقطه تفكیك محصولات
طرفداران این روش استدلال می كنند كه كالاهای كه دارای ارزش بیشتری هستند باید از هزینه های مشترك نیز سهم بیشتری داشته باشند .
2- روش ارزش خالص بازیافتنی
در بسیاری از صنایع محصولات مشترك پس از خارج شدن از نقطه تفكیك قابل فروش نمی باشند و نیاز به پردازش و عملیات تولیدی بیشتری دارند .
3-روش نسبت كلی حاشیه فروش ناخالص
در این روش هزینه های مشترك به نسبت درصد كلی حاشیه فروش ناخالص بین محصولات تسهیم می گردد .
4- روش مقداری
این روش هنگامی مناسب خواهد بود كه محصولات تولید شده قابل تبدیل به یكی از واحد های اندازه گیری باشد و در غیر این صورت از روش های دیگر استفاده خواهد شد.
5-روش میانگین بهای تمام شده یك واحد
در این روش بهای تمام شده میانگین برای كلیه محصولات تولید شده محاسبه می شود.این روش هنگامی مناسب خواهد بود كه نتوانیم هزینه های مشترك را مستقیماً با محصولات به خصوصی ارتباط داد .
6-روش میانگین ضریب دار
در این روش با توجه به مقدار مواد مصرف شده و كار انجام شده برای هر یك از محصولات ضرایبی برای مواد اولیه دستمزدو سربار تعیین می گردد .
حسابداری محصولات فرعی
تفاوت اساسی بین محصولات اصلی و فرعی به ارزش فروش محصولات دارد.به طور كلی روشهای مورد قبول هزینه یابی محصولات فرعی كه در صنایع مختلف مورد استفاده قرار میگیرند می توان در دو دسته به شرح ذیل طبقه بندی نمود :
الف)در دسته اول هیچ گونه از هزینه های مشترك به حساب محصول فرعی منظور نمی گردد ودرآمد حاصل از فروش محصولات فرعی تحت یكی از عناوین زیر در صورتحساب سود وزیان منظور می گردد .
1- سایر درآمد
2-كاهش در هزینه های تولید
3-به عنوان فروش محصول فرعی
4- كاهش در بهای تمام شده كالای فروش رفته محصولات اصلی
توضیح 1 : چنانچه در فروش محصولات فرعی هزینه های اداری و توزیع و فروش مربوط به فروش محصولات فرعی(مانند هزینه آگهی ،انبارداری و هزینه حمل به خارج و ..)به وجود آید ، هزینه های مربوط به محصولات فرعی از درآمد حاصل از فروش محصول فرعی كسر و باقیمانده درآمد مانند یكی از چهار حالت فوق عمل خواهدشد .
توضیح 2 : در بعضی مواقع ممكن است محصولات فرعی به عنوان مواد اولیه در سایر دوایر تولیدی مصرف شود و باعث صرفه جویی در خرید بعضی مواد مستقیم و یا غیر مستقیم گردد.كه دراین صورت ارزش موادی كه محصولات فرعی جایگزین آنها شده اند ارزیابی می گرددو سپس به حساب دایره تولید كننده محصول فرعی بستانكار می گردد .
ب) در دسته دوم قسمتی از هزینه های مشترك فرمول محاسبه حاشیه فروش به حساب قیمت تمام شده محصول فرعی منظور خواهد شد و یك روش هزینه یابی داردو هزینه یابی معكوس است .
مثال: هزینه های بعد از نقطه تفكیك 42.000 و محصول فرعی جهت پردازش بیشتر به دایره بعد انتقال داده می شود.هزینه های اداری و توزیع و فروش محصول فرعی 4.000 سود مورد انتظار محصول فرعی 15% می باشد .
هزینه یابی محصولات مشترک
محصولات مشترک شامل موارد زیر می شوند :
1-محصولات اصلی
2-محصولات فرعی
3-محصولات زائد
محصولات اصلی : محصولاتی هستند که جزء اهداف اصلی تولید بوده و در مقیاس با سایر محصولات از ارزش اقتصادی بالا تری برخوردار می باشند .
محصولات فرعی : شامل محصولاتی می شود که جزء اهداف اصلی تولید نبوده بلکه تولید آنها همراه محصولات اصلی غیر قابل اجتناب بوده و در مقایسه به محصولات اصلی از ارزش ناچیزی برخودار می باشند .
محصولات زائد : موادی هسنتدکه به طور غیر قابل اجتناب در اثر تولید ایجاد می شوند و فاقد ارزش فروش می باشند،در نتیجه هیچ هزینه ای به آنها تخصیصی داده نمی شود .
نقطه تفکیک :
نقطه ای از فرایند تولید است که در آن نقطه محصولات مشترک قابل شناسایی و از یکدیگر جدا می شوند .
هزینه های مشترک :
هزینه مشترک ساخت(مواد،دستمزد،سربار) به تمام هزینه هایی گفته می شود که قبل از نقطه تفکیک محصولات مشترک واقع می شوند .
هزینه های بعد از نقطه تفکیک :
به کلیه هزینه های انجام شده بعد از نقطه تفکیک برای تکمیل محصولات و تبدیل آنها به وضعیت قابل فروش هزینه های بعد از نقطه تفکیک (هزینه پردازش اضافی ) گفته می شود .
هدف از هزینه یابی محصولات مشترک تعین بهخای تمام شده هر کدام از محصولات است .
بهای تمام شده محصولات =هزینه های قبل از نقطه تقکیک + هزینه های بعد از نقطه تفکیک
(هزینه های مشترک) (پردازش اضافی)
در واقع هزییه های مشترک هزینه های غیر مستقیم و هزینه های بعد از نقطه تفکیک،هزینه های مستقیم محصولات هستند، هزینه های بعد از نقطه تفکیک با استفاده از هزینه یابی مرحله ای انجام می شود وهزینه های مشترک با استفاده از روش های زیر به محصولات تخصیص داده می شود :
1-روش مقداری ( مقادیر فیزیکی)
2-روش ارزش نسبی فروش در مرحله نهائی
3-روش ارزش نسبی فروش در نقطه تفکیک
4-روش درصد سود ناخالص ثابت(هزینه یابی معکوس)
5-روش ارزش خالص بازیافتنی در نقطه تفکیک ( ارزش برآوردی فروش در نقطه تفکیک)
روش مقداری( مقادیر فیزیکی )
این روش زمانی کاربرد دارد که بتوان محصولات مختلف تولید شده را با یک مقیاس متر،کیلو، اندازه گیری نمود و همچنین نرخ فروش محصولات در نقطه تفکیک یکسان باشد.در این روش برای تسهیم هزینه های مشترک از نسبت مقدار تولید هر یک از محصولات به مقدار تولید کل استفاده می شود .
تعداد تولید کل محصولات مشترک ÷ (مقدار تولید هر یک از محصولات مشترک × هزینه های مشترک ) =سهم از هزینه های مشترک
هزینه های بعد از نقطه تفکیک + سهم از هزینه های مشترک =بهای تمام شده محصولات مشترک
تعداد تولید هر یک از محصولات ÷ بهای تمام شده محصولات مشترک = بهای تمام شده هر یک از محصولات مشترک
روش ارزش نسبی فروش در مرحله نهایی
این روش زمانی کاربرد دارد که محصولات مشترک در نقطه تفکیک قابل شناسایی
نمی باشند یا فروش آنها در نقطه تفکیک به صرفه نمی باشد و نیاز به پردازش اضافی دارند ،در این روش هزینه های مشترک بر اساس نسبت ارزش فروش نها ئی هر یک از محصولات به ارزش فروش نها ئی کل محصولات تسهیم می شود .
ارزش فروش نها یی کل محصولات مشترک ÷ (ارزش فروش نهایی هر یک از محصولات مشترک ×هزینه های مشترک ) = سهم از هزینه های مشترک
هزینه های بعد از نقطه تفکیک + سهم از هزینه های مشترک =بهای تمام شده محصولات مشترک
تعداد تولید هر یک از محصولات ÷ بهای تمام شده محصولات مشترک = بهای تمام شده هر یک از محصولات مشترک
روش ارزش نسبی فروش در نقطه تفکیک
این روش زمانی کاربرد دارد که محصولات مشترک در نقطه تفکیک قابل فروش می باشند ،در این روش هزینه های مشترک بر اساس نسبت فروش هر یک از محصولات به ارزش فروش کل محصولات در نقطه تفکیک تسهیم می گردد .
ارزش فروش کل محصولات در نقطه تفکیک ÷ ( ارزش فروش هر یک از محصولات در نقطه تفکیک × هزینه های مشترک ) = سهم از هزینه های مشترک
هزینه های بعد از نقطه تفکیک + سهم از هزینه های مشترک =بهای تمام شده محصولات مشترک
تعداد تولید هر یک از محصولات ÷ بهای تمام شده محصولات مشترک = بهای تمام شده هر یک از محصولات مشترک
روش در صد سود نا خالص ثابت ( هزینه یابی معکوس )
این روش زمانی کاربرد دارد مه محصول یا محصولات تحت تأثیر اوضاع اقتصادی جامعه یا سیاست مالی مدیریت از درصد سو ناخالص ثابتی برخوردار هستند.همچنین این روش زمانی کاربرد دارد که محصولات مشترک برای قابل فروش شدن نیاز به پردازش اضافی داشته باشند،در این روش فرآیند هزینه یابی به صورت زیر انجام می شود .
فروش ÷ سود نا خالص = در صد سود ناخالص
یا فروش ÷ <(هزینه های مشترک +هزینه های بعد از نقطه تفکیک) – فروش>=در صد سود ناخالص
در صد سود نا خالص – 1 =در صد بهای تمام شده
درصد بهای تمام شده × قیمت فروش نهایی هر محصول = بهای تمام شده هر محصول
هزینه های بعد از نقطه تفکیک – بهای تمام شده هر محصول = سهم از هزینه های مشترک تعداد تولید هر یک از محصولات ÷ بهای تمام شده محصولات مشترک = بهای تمام شده هر یک از محصولات مشترک
نکته : در این روش درصد سود ناخالص برای هر یک از محصولات یکس ا ن به دست خواهد آمد .
روش ارزش نسبی خالص بازیافتنی در نقطه تفکیک ( ارزش برآوردی فروش در نقطه تفکیک)
این روش زمانی کاربرد دارد که محصولات مشترک برای قابل فروش شدن نیاز به پردازش اضافی داشته و بخش قابل توجهی از بهای فروش به خاطر هزینه های بعد از نقطه تفکیک باشد .
هزینه های بعد از نقطه تفکیک – قیمت فروش نهایی هر محصول = ارزش خالص بازیافتنی هر محصول مشترک در نقطه تفکیک
ارزش خالص بازیافتنی کل – ( ارزش خالص بازیافتنی در محصول × هزینه های مشترک ) =سهم از هزینه های مشترک
هزینه های بعد از نقطه تفکیک + سهم از هزینه های مشترک =بهای تمام شده محصولات مشترک
تعداد تولید هر یک از محصولات ÷ بهای تمام شده محصولات مشترک = بهای تمام شده هر یک از محصولات مشترک
فرمول محاسبه حاشیه فروش
سربار جذب نشده در تولید فقط مربوط به سربار ثابت می باشد و سربار متغیر جزو آن نمی باشد .
توضیح دیگر اینکه سربار جذب نشده در تولید مربوط به مقدار ظرفیت استفاده نشده شرکت می باشد،یعنی :
× = ظرفیت نرمال ÷ مقدار تولید واقعی
در اینجا ×،بر حسب درصد می باشد و بر اساس این درصد، سربار جذب نشده درتولید محاسبه می شود.
ظرفیت نرمال نیز = 75% الی 85% ظرفیت اسمی
در عمل شرکتها با به دست آوردن این درصد (×)،کل هزینه های سربار را در این درصد ضرب نموده (هزینه های ثابت ومتغیر سربار را تفکیک نمی کنند) آن را به عنوان سربار جذب نشده درتولید قلمداد می کنند .
ظرفیت نرمال (معمول یا عملی) در واقع ظرفیت اسمی پس از در نظر گرفتن محدودیتهایی که ممکن است در تولید به وجود ببایید،مثل خرابی ماشین آلات وغیره. است .
معمولا" شرکتها ظرفیت نرمال را عددی بین 75% تا 85% ظرفیت اسمی می دانند.این رقم با توجه به استاندارد حسابداری به شرح زیر تعیین می شود :
جهت تعیین سطح معمول فعالیت واحد تجاری عوامل زیر را باید درنظر داشت :
الف .میزان تولید مورد نظر طراحان دستگاههای تولیدی و مدیریت واحد تجاری، تحت شرایط كار حاكم در طول سال (مثلاً یك نوبتكاری یا دونوبتكاری ) ،
ب.بودجه سطح فعالیت سال تحت بررسی و سال بعد از آن، و
ج.سطحی از تولید كه واحد تجاری در سال تحت بررسی و نیز در سالهای گذشته عملاً به آن دست یافته است
دانلود مقاله تجزیه و تحلیل نقطه سر به سر در مدیریت مالی
شرکت مگ ایرانز ضمانت می کند تا 48 ساعت ،اگر به هر دلیلی از خرید خود ناراضی بودید ، مبلغ آن به صورت کامل و بدون چون و چرا، برگشت داده شود .جهت درخواست برگشت وجه ، با پشتیبانی تماس بگیرید .
بخشی از مقاله
تجزیه و تحلیل نقطه سر به سر در مدیریت مالی
تجزیه و تحلیل نقطه سربسر :
تجزیه. تحلیل نقطه سربسر تکنیکی است که از آن طریق روابط بین هزینه های ثلبت، هزینه های متغیر و سود مورد مطالعه قرار می گیرد. اساس این روش بر روابط مشخص بین هزینه ها و درآمدها استوار است.
بعبارت دیگر هرگاه درآمد کل یک مؤسسه برابر با هزینه کل باشد در چنین حالت سود عاید مؤسسه نشده و زیانی هم نداشته است بنابراین می توان نتیجه گرفت که مؤسسه به میزان تولید در نقطه سربسر رسیده است.
اگر شرکت بخواهد از زیان اجتناب نماید فروشش باید حداقل مساوی کل هزینه ها باشد، یعنی مساوی کل هزینه های متغیر که با سطح تولید می کند، بعلاوه هزینه های ثابت که ارتباطی با سطح تولید ندارد.
مفاهیم و نحوه دسته بندی هزینه ها :
هزینه های مؤسسات را می توان بطرق مختلف دسته بندی نمود یکی از متداول ترین انواع تقسیم بندیهای هزینه ها بصورت هزینه های ثابت، متغیر و نیمه متغیر می باشد.
هزینه های ثابت :
آن دسته از هزینه های شرکت که ثابت هستند و ارتباطی با حجم فروش ندارند مانند هزینه استهلاک هزینه اجاره، بهره و حقوق کارکنان ارشد، هزینه هایی را که جمع مبلغشان با تغییر میزان فعالیت تولیدی تغییر نمی کنند هزینه ثابت نامیده می شود.
هزینه های ثابت اقلامی که بیشتر برحسب زمان پیش می روند نه برحسب حجم تولید، هزینه های ثابت را بصورت مجموع هزینه ها و یا حروف (fc) نمایش می دهند که نمودار آن در شماره (1) آمده است :
هزینه ثابت از نظر مجموع ثابت ولی از نظر هر واحد متغیر است. بخاطر این منظور شرکتها برای افزایش سودآوری سعی می کند که میزان تولید خود را بالا ببرند که در اینصورت با افزایش میزان تولید هزینه ثابت هر واحد کاهش پیدا می کند.
هزینه ثابت واحد را مانند نمودار شماره (2) رسم نمود :
هزینه های متغیر :
هزینه متغیر تولید که مقدار آن مستقیماً با میزان تولید تغییر می کند. مانند مواد خام، دستمزد مستقیم معمولاً هزینه های متغیر را بصورت هزینه هر واحد که در نمودار شماره (3) آمده است.
هزینه متغیر = vc
هزینه متغیر هر واحد = v
میزان تولید (فعالیت) = x
هزینه های نیمه متغیر :
هزینه ای که مقدار آنها تا میزان معینی به تولید بستگی ندارد ولی از آن به بعد به تولید بستگی پیدا می کندو هزینه ترکیبی از هزینه های ثابت و هزینه های متغیراند سهولت محاسبه آنها را برحسب اینکه عامل ثابت یا متغیرشان بیشتر اهمیت داشته باشد به ترتیب جزء هزینه های ثابت را در رقم هزینه های ثابت و جزء هزینه های متغیر را در رقم هزینه های مذکور در صورت حساب سود و زیان گزارش می کنند.
هزینه کل :
هزینه های ثابت و متغیر که بصورت زیر آن را نمایش می دهند.
هزینه کل = tc، هزینه ثابت = fc، هزینه متغیر تولید = vc و مقدار محصول تولید شده = x می باشند.
درآمد کل :
از نقطه نظر تجزیه و تحلیل نقطه سربسر مبالغ کسب شده از فروش هر واحد کالا یا خدمات درآمد گفته می شود. در صورتیکه تعداد محصولی را که انتظار فروشش را داریم در قیمت فروش هر واحد ضرب نمائیم درآمد کل (فروش کل) بدست می آید.
درآمد کل
هر واحد کالا p و x تعداد کالای فروخته شده
نقطه سربه سر یک واحد انتفاعی را به شکل
فرمولهای مورد استفاده در تجزیخ و تحلیل نقطه سر به سر :
1 ) تولید در نقطه سر به سر
Q = تولید در نقطه سر به سر؛
Fc = هزینه ثابت؛
P = قیمت هر واحد؛
Vc = هزینه متغیر هر واحد؛
2 ) فروش در نقطه سر به سر
مثال : شرکت تولیدی ایران خاور تولید کننده وسایل لوازم یدکی موتور می باشد در حال حاضر مضغول بررسی تولید و عرضه نوعی شمع جدید است که قیمت فروش هر واحد از این لوازم به مبلغ 15000 ریال اقلام متغیر هر واحد آن 9000 ریال و اقلام ثابت کلاً بالغ بر 000/6000 ریال برآورد شده است. مطلوبست تعیین نقطه سربسر و محاسبه تولید در نقطه مذکور.
5000x = 6000000 + 9000X
15000x – 9000x = 6000000
6000x = 6000000
واحد x = 1000
درآمد کل
شناسایی نقطه سربسر از طریق حاشیه فروش :
نقطه سریسر این است که ابتدا تفاوت قیمت فروش و اقلام متغیر یک واحد از محصول محاسبه می گردد که این تفاوت اصطلاحاً حاشیه فروش (cm) نامیده می شود. معرف سهمی است که فروش یک واحد از محصول در بازیافت اقلام ثابت و سپس ایجاد سود دارد سطحی از فعالیت که در آن اقلام ثابت کلاً بوسیله حاشیه فروشی تأمین می شود، نقطه سربسر است و تولید و فروش بعد از این سود خواهد بود.
اقلام متغیر یک واحد – قیمت فروش یک واحد = حاشیه فروش
حاشیه فروش ÷ اقلام ثابت = نقطه سربسر
دستیابی به سود خالص معین :
هدف از انجام فعالیتهای اقتصادی و تجاری دستیابی به نقطه سربسر نیست و مؤسسات و مدیران تمایل دارند بازده مطلوبی از سرمایه گذاریهای خود انتظار داشته و آن را کسب کنند. طرحهای سرمایه گذاری خود درصدی متعارف سود را در نظر می گیرند سرمایه گذار گفته می شود این سود می تواند به دو شکل مطرح شود :
1 ) سود مورد انتظار زیر مبنای مبلغی ثابت؛
2 ) سود مورد انتظار بر مبنای درصدی از فروش؛
در حالت اول مبلغ سود مورد انتظار بر مبنای مبلغ ثابتی باشد به اقلام ثابت در فرمول سربسر اضافه نمود. سود مورد انتظار بر حسب یک رقم ثابت نباشد بلکه برمبنای درصدی از درآمد فروش تعیین شود. مثلاً 10% درآمد فروش باشد در فرمول اصلی منظور می گردد که در مثال ذیل مطرح می شود.
مثال : اطلاعات زیر در مورد شرکت تولیدی (آلفا) در رابطه با یکی از محصولات تولید گردآوری شده است.
اقلام ثابت بهای تمام شده 240000 ریال؛
قیمت فروش یک واحد از محصول 4800 ریال؛
اقلام متغیر بهای تمام شده یک واحد 2400 ریال؛
مطلوبست :
الف ) مقدار تولید در نقطه سربسر؛ ب ) مقدار فروش در نقطه سربسر؛
مثال : در صورتیکه اطلاعات زیر از شرکت گاما استخراج شده باشد مطلوبست تعیین مبلغ فروش در نقطه سربسر.
هزینه ثابت 30000 ریال؛
هزینه متغیر 40% فروش شرکت؛
جواب : حل مسئله مذکور را می توان از دو طریق محاسبه کرد.
روش اول :
tR 40% + 30000 = tR هزینه کل = درآمد کل
30000 = tR 40% - tR tR = fc + vc
30000 = tR 60% tR 4% = vc
50000 = tR
نقطه سربسر نقدی :
چنانچه مدیریت شرکت تمایل داشته باشد که حجم فروشی که تنها کلیه هزینه های نقدی یکدوره مالی بوسیله آن مقدار فروش جبران می شود را بداند لازم است نقطه سربسر نقدی را محاسبه نماید. برای محاسبه نقطه سربسر محاسبه نقطه سربسر نقدی باید ابتدا هزینه های غیر نقدی (استهلاک) را از مجموع هزینه های ثابت عملیاتی کسر کرده به این ترتیب نقطه سربسر نقدی، از نقطه سربسر معمولی پایین تر خواهد بود و فرمول آن بقرار زیر است :
مثال : مجتمع تولیدی ایران کار که سازنده درب چوبی می باشد اطلاعات زیر را ارائه داده است :
فروش هر یک از درب چوبی 100000 ریال؛
هزینه متغیر هر درب 90000؛
مجموع هزینه های ثابت عملیاتی 000/5000 5 که مبلغ 000/5000 ریال هزینه استهلاک می باشد نقطه سربسر عملیاتی و نقطه سربسر نقدی بقرار زیر است :
حاشیه ایمنی :
معیاری از تفاوت بین فروش واقعی و فروش در نقطه سربسر را بصورت درصدی از فروش ارائه می کند. نسبت حاشیه ایمنی را در مراحل طرح زیری می توان بعنوان معیاری از سنجش فرمول محاسبه حاشیه فروش احتمال خطر بکار برد. این معیار یکی از ضوابط مدل تصمی گیری در انتخاب یک راه از بین راه حلهای موجود محسوب می شود. معینی را بتوان یک حاشیه ایمنی مناسب تعیین کرد ولی بطور کلی می توان گفت که هر چه این نسبت بالاتر باشد، احتمال خطر راه حل در دست بررسی از نظر تحمل زیان کمتر است.
مثال : مؤسسه آلفا دو روش B , A را در دست بررسی دارد :
شرح روش A روش B
هزینه ثابت 1200000 ریال 3600000 ریال
هزینه متغیر هر واحد 350 ریال 200 ریال
قیمت هر واحد 500 ریال 500 ریال
مطلوبست : الف ) محاسبه نقطه سربه سر از نظر تعداد و مبلغ برای هر دو سطح تولید 13000 واحد
ب ) حاشیه ایمنی برای هر دو روش
ج ) سود یا زیان برای هر دو روش
مبلغ فروش در نقطه سربه سر
و یا
مبلغ فروش در نقطه سربه سر
tR = P.Q – (FC+Q.VC) = سود
750000 = (350 × 13000 + 1200000 ) – 13000 × 500 =
300000 = (200 × 13000 + 3600000 ) – 13000 × 500 =
نقطه سربسر تولید و فروش در مؤسسات چند محصولی :
محاسبه نقطه سربسر فقط برای یک محصول محاسبه گردیده است. ولی در اکثر واحدهای تولیدی بیش از یک محصول تولید می گردد، اگر بتوان در چنین مواردی هزینه ثابت بهای تمام شده محصولات را شناسایی نمود می توان نقطه سربسر را برای هر یک از محصولات بطور جداگانه محاسبه نمود ولی در اکثر موارد امکان پذیر نیست بدین ترتیب از روش نقطه سربسر برای چند محصول استفاده می شود.
نحوه کار بدین ترتیب است که در ابتدا حاشیه فروش (CM) را برای هر یک از محصولات شناسایی می نمائیم که این موضوع از تفاضل بین قیمت فروش هر واحد محصول با اقلام متغیر بهای تمام شده هر واحد بدست می آید که تفاوت حاصل شده سهم پرداخت هزینه های ثابت از قیمت فروش هر واحد می باشد سپس میانگین موزون فروش را بدست آورده محاسبه و برای تعیین نقطه سربسر هزینه ثابت مؤسسه را بر میانگین موزون حاشیه فروش تقسیم و بدین ترتیب تعداد نقطه سربسر در مؤسسات چند محصولی حاصل می شود و بطور کلی در ارتباط با محاسبه تولید و فروش و سود در مؤسسات چند محصولی از فرمولهای زیر استفاده می شود :
فرمول های محاسبه سود و زیان چند محصول :
S = سود کل مؤسه، K = سود هر محصول، FC = هزینه ثابت، Si = درصد فروش هر محصول، C1 = حاشیه فروش، P = قیمت فروش؛
درصد ظرفیت در نقطه سر به سر :
حجم فروش را می توان بر حسب درصد ظرفیت نیز نشان داد. در این صورت به منظور محاسبه درصد ظرفیت در نقطه سر به سر می توان از فرمول زیر استفاده کرد.
مثال : در کارخانه مهتاب هزینه های ثابت مبلغ 000/000 / 90 ریال و نسبت جمع هزینه های متغیر به کل فروش 40% و ظرفیت کارخانه 000/000 / 10 ریال مبلغ فروش در نقطه سر به سر و درصد ظرفیت در نقطه مذکور به قرار زیر محاسبه می شود.
مبلغ فروش در نقطه سربه سر
درصد ظرفیت در نقطه سربه سر
نقطه سر به سر مالی :
منظور از نقطه سر به سر مالی سطحی از سود قبل از بهره و مالیات است که سود هر سهم در آن سطح صفر شود. به بیان دیگر سود قبل از بهره و مالیات شرکت، در حدی است که می تواند هزینه های ثابت تأمین مالی و مالیاتها را پوشش داده ولی به صاحبان سهام عادی شرکت چیزی تعلق نمی گیرد.
دیدگاه شما