راههای یک شبه پولدار شدن


رویای یک شبه پولدار شدن در بازارهای مالی

با قدرت به شما می گویم که هر کسی به شما گفته در بازارهای مالی بویژه فارکس می توان یک شبه پولدارتان شد، به او شک کنید و بپرسید چرا خودش یک شبه پولدار نشده و گر هم شده چه دلیلی دارد آن را با دیگران تقسیم کند؟

بازارهای مالی نیز مانند هر کسب و کار دیگری نیاز به آموزش و تجربه دارند

مهارت پیدا کردن در بازارهای مالی کار یک شب و یک ماه و یک سال نیست،این بازار نیز مانند هر کسب و کار دیگری نیاز به آموزش و تجربه دارد.یک مهندس کامپیوتر را در نظر بگیرید که بعد از چهار سال دانشگاه و صرف هزینه های آموزش، فارغ التحصیل میشود،ولی تازه اول راه است برای او و باید یکی دوسالی در بیرون از دانشگاه به کسب تجربه بپردازد، یعنی مجموعا شش سال طول میکشه که یک مهندس کامپیوتر وارد پروسه ی کسب پول شود.

حال شما از بازارهای مالی بویژه بازارهای مالی جهانی به عنوان قوی ترین جریان مالی دنیا چه انتظاری دارید به نظر شما می توانید به سرعت در این بازار کسب سود کنید؟ نه هرگز شما باید مراتب لازم را طی کنید باید راههای سختی را بگذرانید تا در این مارکت ماندگار شوید و سود کسب کنید.

آیا این همه زحمت برای موفقیت در بازارهای مالی و رسیدن به کسب ثروت به نظر شما ارزش دارد؟ بله با قاطعیت بله زیرا شما چه کسب و کاری را سراغ دارید که با یک خط اینترنت یک لپ تاپ و حتی یک گوشی موبایل بتوانید معامله کنید، کارفرمایی ندارید و وابستگی به مکان و زمان وجود ندارد و حتی در حالی که بر روی کاناپه دراز کشیده اید و یا در حال اجابت مزاج هستید می توانید معامله کنید (نخندید این واقعیت این بازاره).

ولی بدست آوردن این همه راحتی در کسب و کار، آسان نیست باید در این راه دانش کسب کنید،مطالعه کنید،مربی بگیرید و ضرر دهید.برای رسیدن به درآمدی پایدار باید زحمت کشید،باید تحلیل تکنیکال یاد بگیرید باید بتوانید نمودار ها را توضیح دهید و درک کنید باید از لحاظ روانی ذهن خود را تمرین دهید و حتی نیاز به مدیتیشن دارید.

داستانی از زبان یک شهروند آمریکایی :

دروتی اوما (یک شهروند آمریکایی) معاملات ارز جهانی را پس از دیدن یک آگهی تجاری در تلویزیون شروع کرد. او فکر می کرد که فارکس راهی برای بدست آوردن پول زیاد است، همان چیزی که به عنوان یک مادر تنها، برای پرورش 3 فرزند خود نیاز داشت.
او گفت: تبلیغات باعث شد، من فکر کنم که معاملات فارکس یک راه آسان برای پولدار شدن می باشد. وی در طی چندین هفته با معاملات نا مناسب، 3000 دلاری را که قرض کرده بود از دست داده است. او اظهار می دارد حتی اگر شما مقدار کمی پول بدست آورید در نهایت تمام آن را از دست خواهید داد. در حدود 615/000 نفر آمریکایی به طور تفریحی معاملات ارز فارکس را انجام می دهند. این افراد توسط تبلیغات دو تا از بزرگترین بروکرها، FXCM و Gain Capital که هر دوی آنها در نیورک هستند به این معاملات تشویق شده اند. بر طبق افشاگریهای جدید CFTC (عالیترین نهاد قانونگذاری و نظارتی ایالات متحده در مورد بازارهای مالی ) در FXCM در سه ماهه سال گذشته بین 77% تا 75% مشتریان پول خود را از دست داده اند. در بروکر Gain که راههای یک شبه پولدار شدن از طریق سایت فارکس عمل می کند مشتریان بی سود تعدادشان بین 79% تا 72% در سه ماهه سال گذشته می باشد.

پروفسور لری هریس استاد دانشگاه کالیفرنیای جنوبی و اقتصاددان ارشد در” کمیسیون بورس و اوراق بهادار” می گوید مدل کسب و کار بازار فارکس این گونه است که، یک مشتری را آتش می زند و می سوزاند و به دنبال مشتری دیگری می گردد.

بله این هم قسمتی از واقعیت این بازار است برای کسانی که بدون دانش و بدون مهار خویشتن وارد این تجارت پر ریسک می شوند. ضریب اهرم در این بازار به شما اجازه می دهد روی پولی که ندارید ریسک کنید. یعنی کارگزارها به شما اجازه می دهند چندین برابر موجودی خود فشار و ریسک به معامله ی خود تحمیل کنید که این هم می تواند باعث چند برابر شدن سود شما شود هم به سرعت سرمایه اولیه شما را ببلعد،ولی برای اکثریت باعث ضرر می شوند چون می خواهند به سرعت پولدار شوند بدون اینکه مراحل تعالی آنرا طی کرده باشند.

معضل اشتغال و رویای یک شبه پولدار شدن جوانان

معضل اشتغال و رویای یک شبه پولدار شدن جوانان

در هر خانواده ایرانی معضل اشتغال جوان یا وجود داشته یا وجود دارد و یا در آینده ای نزدیک بوجود می آید. اما در این میان نبود کار یک مسئله و رویای یک شبه پولدار شدن مسئله ای دیگر است.

باشگاه خبرنگاران نوشت: نسل جوان ما این روزها با مشکل اشتغال دست و پنجه نرم می کنند و خانواده ها مدام از نبود کار گله می کنند اما آیا به راستی کار در جامعه ما کم است؟

زمانی تفکر جامعه، کار خوب و درست و حسابی را در کارمندی دولت می دید و همه رویای کارمندی دولت را در سر داشتند.

واژه استخدام رسمی از همان زمان بر زبان ها افتاد و همه به علت مزایا و حقوق ثابت ماهانه علاقه به فعالیت در ادارات دولتی داشتند.

خانواده ها دخترانشان را به کارمندان دولت می دادند و در میان فامیل به دامادشان افتخار می کردند.

کمی که زمانه تغییر کرد و دیگر از آن استخدام های رسمی نیز خبری نشد، کاسبی یاهمان بیزینس خودمان رونق گرفت و مانند بمب راههای یک شبه پولدار شدن در جامعه ترکید.

عده ای حتی معنای بیزینس را نمی دانستند و فکر می کردند خود بیزینس یک شغل است.

دخترشان را به "بیزینس من" می دادند و به انتخابشان افتخار می کردند.

همه این اتفاقات در دوره ای رخ داد که معضل کار اینچنین جدی نبود و کار برای همه پیدا می شد.

البته آن زمان هم جوانان کار را جوهره مرد می دانستند و برای کسب روزی حلال هر کاری می کردند.

زمانه که تغییر کرد و با گسترش دانشگاه های آزاد و علمی کاربردی و پیام نور و . تعداد لیسانسه ها که زمانی انگشت شمار بودند، به میلیون ها نفر رسید.

کمی قبل از این اتفاق عده ای از کارشناسان هشدار دادند که جامعه درکنار دکتر و مهندس، به کارگر و مکانیک و نانوا و . نیز نیاز دارد و این همه فارغ التحصیل در رشته های مختلف در مقطع کارشناسی و ارشد نیاز به بازار کار دارند.

البته به این هشدار ها توجهی نشد و شد آنچه نباید می شد. جوانی که چند سال در دانشگاه درس خوانده بود، با دنیایی از آرزو به بازار کار آمد اما یا شغل مرتبط یا رشته خود را پیدا نمی کرد، یا اینکه متقاضی این شغل با ظرفیت آن همخوانی نداشته و قبلا اشباح شده بود.

همه این مسائل سبب شد تا این جوان که حالا تحصیل کرده نام گرفته، سطح توقعاتش نیز افزایش پیدا کند و به دنبال کارهایی مانند کارگری، باغبانی، کشاورزی، نانوایی، مکانیکی و . نرود.

رویای میلیاردر شدن

همزمان با این اتفاق، جوانان تحصیل کرده در سینما و تلویزیون و اینترنت زندگی های رویایی می دیدند و در سر رسیدن به زندگی را می پروراندند. اما انها که شغلی نداشتند!

بنابر این به دنبال مشاغل کاذب رفتند، به دنبال شغل هایی که آینده ای جز تباهی و آسیب اجتماعی چیزی در پی نداشت.

عده ای فریب خورده و ناخواسته بخاطر میلیاردر شدن به دام گروه های خلاف کار و قاچاقچی افتادند.

عدهای نیز با قرض کردن از این و آن، سرمایه ای دست و پا کرده تا با شریک شدن با کسی که به آنها وعده زندگی رویایی می داد، به آرزوی خود برسند، اما چه سود که بعد متوجه شدند با کلاهبردار شریک شده اند.

در دوره زمانه فعلی نیز جوانان به فکر پول درآوردن از فضای مجازی افتاده اند. فضایی که جای کسب و کار بسیار دارد اما باید در آن قوانین و ضوابط را رعایت کرد.

تبلیغ کسب و کار از طریق فضای مجازی مشکل ندارد اما به شرطی که این کسب و کار قانونی باشد. اما متاسفانه بازهم همان رویای یک شبه میلیاردر شدن، دست از سر جوانان بر نداشته و کماکان آنها به هر دری می زنند که پول پارو کنند. اما در این میان از در درست وارد نمی شوند.

یکی از راههای کسب درآمد در ایران این روزها فروش فالوئر در اینستاگرام و اعضای کانال در تلگرام است.

این افراد برای بچه پولدارهایی که میخواهند معروف شوند یا برای افرادی که می خواهند کسب و کار راه بیندازند، در اینستاگرام فالوئر و در تلگرام برای کانالشان عضو می گیرند.

تکنیک آنها هنوز برای عموم مردم نامشخص است و کسی نمی داند چطور آنها یک کانال تلگرامی را با پولی که به ازای هر هزار نفر می گیرند، می توانند به عدد درخواستی مشتریان برسانند.

در تبلیغات آنها آمده است: « افزایش فالوئر از ۵k تا ۸۰k تنها در یک روز بدون پسورد شما. تضمینی»

تنها در یک روز شما میتونید صاحب پیج پر بازدید بشید! هر هزار فالوور فقط ۱۵ هزار تومن، ده هزار فالووور ۱۵۰ هزار تومن».

عده زیادی نیز تاکنون توانسته اند با پرداخت هزینه تعداد تعقیب کننده های خود را به چند هزار نفر افزایش دهند و حسابی مطرح شوند.

فعالیت این افراد حسابی مورد استقبال بچه پولدارها قرار گرفته و آنها برای بالا بردن تعداد تعقیب کننده ها و مطرح شدن هرچه بیشتر مبالغ هنگفتی را هزینه می کنند.

البته در اکثر موارد سر آنها کلاه می رود چرا که بعد از پرداخت پول هر روز از تعداد فالوئرهاواعضای کانال ها کاسته میشود.

جالب است که آنها که تجارت فالوئر می کنند، مسئولیتی در قبال حفظ تعداد فالوئر ها ندارند.

شغل هایی برای هیچ

باید به این نکته اشاره کنیم که پیدایش چنین مشاغلی که می توان به آنها شغل کاذب لقب داد، چیزی جز افزایش بزهکاری در جامعه نیست.

گاهی مشاغل کاذب به پوششی برای اعمال مجرمانه تبدیل می‌شوند. بسیاری از افرادی که در مشاغل پست مانند اسفند دود کردن، پاک کردن شیشه‌ ماشین یا فروختن سی‌دی‌های به ظاهر مجاز و انواع خدمات در فضای مجازی مشغول هستند، در حقیقت از این مشاغل به عنوان نقابی جهت مخفی کردن اعمال خلاف‌کارانه‌ خود استفاده می‌کنند و به راههای یک شبه پولدار شدن فعالیت‌های مجرمانه‌ای مانند قاچاق مواد مخدر، تحت نظر گرفتن شخص یا مکان خاص، سرقت، قتل و فروش سی‌دی‌های غیرمجاز و. می‌پردازند. در حقیقت این گونه مشاغل بستر مناسبی را برای جرایم مختلف پدید می‌آورند.

تعریف نیازهای جدید در جامعه یکی دیگر از آسیب‌های جدی مشاغل کاذب به شمار می‌آید. با بررسی تغییرات حاصل در نوع زندگی مردم در چند سال اخیر، به خوبی متوجه این مسئله می‌شویم که برخی مشاغل کاذب، با تعریف نیازهای جدید، سبب تغییراتی اساسی در سبک زندگی خانواده‌ها می‌شوند. به عنوان نمونه، شرکت‌های خدماتی با بر عهده گرفتن بسیاری از فعالیت‌هایی که قبلاً در منزل انجام می‌شد، نیازهای جدیدی را در خانواده‌ها تعریف می‌کنند.

یکی از مسائل قابل تأمل در بحث اشتغال کاذب، تأثیر مستقیم این مشاغل بر شخصیت افراد است. اکثر کسانی که بنا به دلایلی به مشاغل کاذب مشغول‌اند، به دلایل مختلف، از جمله پست بودن شغل، علاقه‌مند نبودن به شغل، درآمد ناپایدار و محدود، نبود امنیت شغلی و. از شغل خود رضایتی ندارند و گاهی اوقات احساس بی‌ارزشی ناشی از فعالیت در این گونه مشاغل، سبب بروز مشکلات روحی و افسردگی و عدم امنیت روانی در برخی از این افراد می‌گردد.

بهترین راهکارهای پولدار شدن در ایران چیست؟

ایران کشوری پر از منابع طبیعی و خدادادی است. در عین حال فرصت­های سرمایه ­گذاری فراوانی نیز برای افرادی که به دنبال کسب سرمایه هستند، وجود دارد. در این مقاله سعی کردیم تا چند راه نه چندان سخت را برای کسانی که دوست دارند از این فرصت­ها استفاده کرده تا درآمد بیشتری به دست بیاورند، ارائه کنیم. پس در ادامه همراه ما باشید تا به جواب سوال بهترین راه پولدار شدن در ایران چیست؟ برسید:

از استعداد و علاقه خود پول در بیاورید.

امروزه مخصوصا در شبکه ­های اجتماعی مانند اینستاگرام با افراد زیادی برخورد می کنید که از هنر و استعداد خود پول در می آورند. هنرهایی نظیر نقاشی، کار با رزین، هنر خطاطی، گل آرایی، حتی کار با شیشه و معرق طرفداران بسیار زیادی دارد. کارهای هنری همیشه خریدار خود را دارند. با ترکیب خلاقیت و استعداد خود می توانید از این راه درآمد زیادی کسب کنید و پولدار شوید.راههای یک شبه پولدار شدن

مهارت های آشپزی هم بسیار مورد توجه است. حتما کسب و کارهای خانگی زیادی دیده­اید که فعالیت های سنتی نظیر درست کردن ترشی و لواشک و حتی غذاهای خانگی را به عنوان فعالیت تجاری خود انتخاب کرده اند و سود خوبی هم به دست می آورند. در عین حال برخی از فعالیت های در حوزه آشپزی، مهارت های جدید و به روزی هستند که بخصوص میان افراد جوانتر طرفداران خود را دارد. مثل درست کردن انواع کوکی و کیک.

می توانید در بازارچه های محلی و یا نمایشگاه هایی که به همین منظور برگزار می شوند شرکت کنید و و محصولات خود را عرضه کنید، ارائه محصولات در فضای مجازی و فروش اینترنتی هم بسیار موثر است و رفته رفته دامنه مشتریان شما را چند برابر می کند.

دقت کنید لازم نیست همین امروز از شغل خود استعفا بدهید. به شغل دائمی خود بچسبید ولی کسب و کار خود را نیز راه بیندازید تا رفته رفته بتوانید برای همیشه مدیر خود باشید و برای خود کار کنید.

در بورس سرمایه گذاری کنید.

اگر فردی هستید که روحیه ریسک پذیری بالایی دارید.، این روش برای شما کاربردی است و می توانید با کسب مهارت های سرمایه گذاری مثلا سرمایه گذاری در بورس، به مرور ثروتمند شوید. این یکی از بهترین روش ها برای پولدار شدن است که بیشتر افراد پولدار دنیا مثل وارن بافت، آن را توصیه می کنند. اما بخاطر داشته باشید که نباید بی گدار به آب بزنید، این روش نیازمند آموزش و صرف زمان است . اگر فردی هستید که با یک شکست کوچک نا امید می شوید، دور این مدل پولدار شدن را خط بکشید. سرمایه گذاری در بورس و یا کسب و کارهای دیگر به ریسک پذیری بالایی نیاز دارد. شاید در ابتدای کار آنچنان که تصور می­کنید از این بازار سود قابل توجهی به دست نیاورید، ولی براساس اطلاعات و آمار، می توان گفت که سرمایه گذاری در بورس بین بازارهای دیگر مانند طلا، ارز، سکه، ملک و غیره در بلند مدت سود بیشتری را به ارمغان می آورد.

محصولات دیگران را بفروشید.

یکی از سودمندترین و پربازده ترین کسب و کارهای اینترنتی، بازاریابی اینترنتی است. بیشتر افراد تصور می کنند که برای راه اندازی یک کسب وکار نیاز به سرمایه اولیه و تولید محصول دارند، اما در روش بازاریابی اینترنتی نیاز نیست خودتان تولید کننده محصولات باشید، بلکه محصولات و خدمات دیگران را بفروشید و کارمزد بگیرید. اگر فردی هستید که ارتباطات بسیار خوب و زیادی دارید، این روش به کار شما می آید. مهارت های ارتباطی بالا و تعداد افراد زیادی که می شناسید باعث می شود شبکه سازی خوبی انجام دهید و افرادی که تولید کننده محصول یا ارائه دهنده خدمات هستند را به مشتریان برسانید. بسیاری از افراد سرمایه و توان تولید محصول را دارند اما راه فروش محصولات را نمی دانند. این روش سود بسیار خوبی دارد.

از همکاری در فروش یا Affiliate marketing استفاده کنید.

یکی از روش های بازاریابی اینترنتی گزینه همکاری در فروش است. این حالت مخصوصا اگر صاحب سایت و یا کسب و کار اینترنتی باشید، بسیار برایتان کاربردی خواهد بود. این نوع بازاریابی توسط افرادی خارج از کسب‌وکار انجام می‌شود. در افیلیت مارکتینگ یا بازاریابی پورسانتی پیشنهاد خرید یا معرفی محصول بر روی وب‌سایت و یا وبلاگ ناشر افیلیت قرار داده می‌شود و اگر این تبلیغات منجر به فروش محصول شود، مبلغی از طرف صاحب محصول به ناشر افیلیت که بازاریابی محصول را انجام داده، پرداخت می‌شود. در این حالت بدون آنکه نیاز به تولید، نگهداری محصول و انبارداری باشد می توانید از طریق فروش محصولات دیگران بر روی سایت یا وبلاگ خودتان، پورسانت دریافت کنید.

در بازار مسکن و ملک سرمایه گذاری کنید.

تجربه نشان داده است که در ایران سرمایه گذاری در مسکن و ملک همیشه سودمند بوده است، و معمولا به افراد جوانتر توصیه می شود که در این بازار سرمایه گذاری کنند. اگر توانایی خرید ملک یا مسکن را دارید، این بازار را از دست ندهید، هرچند اندک سرمایه گذاری می­کنید. ممکن است بگویید که با توجه به افزایش قیمت در این حوزه، امکان سرمایه گذاری وجود ندارد ولی پیشنهاد می کنیم به گزینه سرمایه گذاری مشترک فکر کنید و می توانید با افراد خانواده و یا کسانی که به آنها اعتماد دارید، ملک مشترکی را خریداری نمائید و به صورت جمعی از مزایای این سرمایه گذاری بهره مند شوید.

فیلم ویدیویی و پادکست تولید کنید.

امروزه با توجه به امکانات خوبی که بر روی اکثر گوشی ها وجود دارد تهیه فیلم ویدیویی خوب و یا پادکست کار سختی نیست. اگر مهارتی دارید که می توانید به صورت فیلم های ویدیویی و یا پادکست آنها را به دیگران آموزش دهید، از این روش می توانید استفاده کنید. خوبی این روش این است که یک بار فیلم یا پادکست را ضبط می کنید و چندین بار به فروش می فرسانید. می توانید فایل ها را از طریق وبسایت یا کانال های اجتماعی مانند تلگرام، فیس بوک و … عرضه کنید.

در کار خود بهترین باشید.

ممکن است در حال حاضر کارمند تمام وقت یک شرکت باشید و فکر کنید که امکان رها کردن کار و راه اندازی کسب و کار خود را ندارید. سعی کنید در کار فعلی خود بهترین باشید و در رشته خود متخصص شوید. این کار باعث می شود که به مرور شما شناخته شوید و افراد مختلف شما را به هم معرفی کنند. به این صورت می توانید به جای اینکه زمان خود را بفروشید در قبال مهارت و تخصص خود درامد کسب کنید. بهترین شدن در حرفه خود، یک شبه حاصل نمی شود و قدم به قدم اتفاق می افتد ولی سالها سودآوری به همراه خواهد داشت. همیشه در حال یادگیری باشید. افراد زیادی ممکن است در یک حرفه مشغول باشند ولی تعداد افرادی که در قله این مشاغل ایستاده اند بسیار کم است، تا جایی که میتوانید به قله نزدیک شوید و لذت ببرید.

با افراد موفق همنشین باشید.

اگر همه دوستان و اطرافیان راههای یک شبه پولدار شدن شما جز افرادی هستند که ساعت های با ارزش خود را بدون آنکه سود خاصی برایشان داشته باشد، در اینستاگرام و فیس بوک می گذرانند، چرا انتظار دارید که شما متفاوت عمل کنید؟

با افرادی که دوست دارید شبیه آنها شوید وقت بگذرانید. همنشینی با افراد موفق و ثروتمند باعث می شود در مدار فکری آنها قرار بگیرید و مثل آنها فکر کنید و فرصت های بیشماری را پیش روی شما قرار می دهد.

هزینه های خود را مدیریت کنید حتی کمترین آنها را!

اگر توانایی مدیریت هزینه های خود را ندارید، اگر نمی دانید همین پول کمی را که در اختیار دارید چطور و برای چه چیزهایی خرج می کنید، پول بیشتر را برای چه می خواهید؟ اگر از افرادی هستید که مدیریت هزینه ها برایشان دشوار است و ماه به نیمه نرسیده کل درآمد خود را خرج می کنند، سعی کنید همه هزینه های ریز و درشت خود را یادداشت کنید. این کار به شما کمک می کند که بدانید در چه زمینه ای بیشترین میزان درآمد خود را صرف می کنید. برای مدیریت درآمد و هزینه های خود می توانید وام دریافت کنید و قسط آن را بدهید. در این حالت همان اول که حقوق خود را دریافت می کنید پس انداز خود را کنار می گذارید.

سخن آخر

همه این راه هایی که برای ثروتمند شدن در ایران را در اینجا عنوان کردیم تنها بخش کوچکی از مسیر سرمایه گذاری در فرصت های بالقوه بازارهای مختلف در ایران است. هزاران راه دیگر وجود دارد که منتظر هستند تا کشف شده و در آن ها سرمایه گذاری شود. تنها کافی است دقیق تر و متفاوت تر از گذشته به فرصت ها نگاه کرد تا براساس شرایط و داشته های موجود از آنان کسب درآمد کرد.

تصور جامعه از دیدن یک پورشه‌سوار

آدم پول در‌می‌آورد که از آن لذت ببرد؛ چه لذتی بالاتر از خرید یک ماشین لوکس یا به قول پولدارها لاکچری. قطعاً ذات سوارشدن بر یک ماشین گران‌قیمت کار ناشایستی تلقی نمی‌شود، کسی نمی‌تواند برای فرد پولدار تعیین تکلیف کند که چرا 500 میلیون تومان برای خرید این ماشین پول صرف کردی.

تصور جامعه از دیدن یک پورشه‌سوار

آدم پول در‌می‌آورد که از آن لذت ببرد؛ چه لذتی بالاتر از خرید یک ماشین لوکس یا به قول پولدارها لاکچری. قطعاً ذات سوارشدن بر یک ماشین گران‌قیمت کار ناشایستی تلقی نمی‌شود، کسی نمی‌تواند برای فرد پولدار تعیین تکلیف کند که چرا 500 میلیون تومان برای خرید این ماشین پول صرف کردی. اما آنچه این رفتار اجتماعی را زیان‌آور می‌کند، تصور و سوالاتی است که در اذهان جامعه نامتوازن با دیدن یک لوکس‌سوار شکل می‌گیرد؛ این پول‌ها را از کجا آورده‌اند؟ چرا من برای پولدار شدن از این کارها نکنم؟ این تصورات جامعه را از دور تلاش و تحصیل برای رسیدن به موفقیت خارج می‌کند و در مسیر ثروت‌اندوزی‌های یک‌شبه قرار می‌دهد. با پویا علاالدینی استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران درباره همه آنچه به پدیده لوکس‌سواری و عوارض اجتماعی آن مربوط می‌شود صحبت کردیم که در ادامه می‌خوانید.

‌ آیا لوکس‌سواری برای جامعه مضر است؟

‌ از نظر شما لوکس‌سواری چه اثرات زیان‌آوری برای جامعه خواهد داشت؟

وقتی یک نفر با خودرویی لوکس ساعت یک بامداد جمعه در خیابان‌های شهر ویراژ می‌دهد، مردم او را می‌بینند و از خود می‌پرسند این افراد چه کسانی هستند؟ کسانی که کار و زندگی درستی داشته باشند که آن ساعت در خیابان ویراژ نمی‌دهند. پس معلوم است که کار خاصی ندارند. البته ممکن است بگویید این افراد جوان هستند. اما بالاخره یک جوان 25‌ساله نباید کار و زندگی داشته باشد؟ یا از چه خانواده‌ای هستند که اجازه می‌دهند فرزندشان تا این ساعت در خیابان‌ها باشد. سوالاتی که به ذهن مردم می‌رسد طبیعتاً نوعی جدایی بین اقشار مختلف جامعه انداخته است. ایران همیشه جامعه قطبی بوده، از نظر اقتصادی که قطبی بود اما از نظر فرهنگی هم هست. باز هم امکان دارد بگویید همه کشورهای دنیا قطبی هستند. مثلاً ژاپن را که یک کشور سرمایه‌داری است در نظر بگیرید، کشوری که این همه شهروند پولدار دارد، اما مثلاً اگر در روستای دورافتاده‌ای در ژاپن برویم، قطعاً فرهنگ مردم آنجا را چندان متفاوت از پایتخت ژاپن نخواهیم دید. در حالی ‌که ایران همیشه این مشکل قطبی بودن را داشته است. یکی از فاکتورهایی که در انقلاب تاثیر داشت، همین قطبی شدن جامعه بود، توزیع ثروت در آن دوران هم غلط صورت می‌گرفت و چون بیشتر جامعه را روستاییان تشکیل می‌دادند، این احساس در آنها بیشتر بروز می‌کرد. جلال آل‌احمد اسم این پدیده را غرب‌زدگی گذاشت. این موضوعات مردم را ناراحت می‌کرد و آنها حدس می‌زدند که این پول‌ها بادآورده است. با خود می‌گفتند چرا من نداشته باشم. این در حالی ‌است که در بخش‌های مختلف دنیا ممکن است مردم در چنین شرایطی بگویند اگر فلانی پولدار است حتماً خوب درس‌خوانده، کارآفرین خوبی بوده، شرکت خوبی تاسیس کرده و امروز پول خوبی به دست می‌آورد و نتیجه تلاشش را می‌بیند. در حالی که افراد پولدار در کشورهای دیگر قطعاً از این عادات ندارند که ساعت یک بامداد در خیابان ویراژ دهند، اگر هم بدهند همچنان مردم آنجا فکر می‌کنند او شایسته این ماشین بوده، حتماً اگر من هم زحمت بکشم می‌توانم به این جایگاه برسم. نکته‌ای که در این نوع تصور و سوالات مردم وجود دارد این است که جامعه‌ای که مردم آن احساس کنند بدون زحمت کشیدن می‌توان پولدار شد، جامعه پرتنشی خواهد بود. در چنین شرایطی همه می‌خواهند از روش‌های ناسالم و یک‌شبه پولدار شوند. خود را محق می‌دانند که هر کاری برای کسب درآمد انجام دهند، هر کاری که آنها را به پورشه می‌رساند. مردم به این فکر می‌کنند چرا فلانی ثروت دارد و من ندارم. قطعاً این تصورات تبعات خوبی برای جامعه ندارد. اخلاق جامعه را کاملاً پایین می‌آورد، کسی دل به کار نمی‌دهد. در یک جامعه سالم شهروندان این پیام را از جامعه می‌گیرند که اگر زحمت بکشی و صادقانه کار کنی دستاوردش را خواهی دید. اما دیدن یک پورشه‌سوار ساعت یک بامداد پیامی که به جامعه می‌دهد این است که نیازی نیست کار خاصی انجام دهی، کافی است زد و بند بلد باشی. پیام‌هایی از این قبیل برای جامعه خیلی خطرناک است، باعث نزول و سقوط اخلاق در جامعه می‌شود و فساد را ترویج می‌دهد. پورشه سوارشدن به تنهایی کار نامربوطی محسوب نمی‌شود، اما تصوراتی که از دیدن این افراد به گوش جامعه می‌رسد، نظم اجتماع را بر هم می‌زند (پورشه‌سوار در اینجا تمثیلی از لوکس‌سوار است).

‌ فکر می‌کنید از چه زمانی لوکس‌سواری در تهران و شهرهای بزرگ ایران تبدیل به نوعی نمایش شد و مردم احساس کردند با این کار می‌توانند خودنمایی کنند؟

از زمانی که ماشین لوکس برای مردم قابل خرید شد و به تهران آمد. سال‌های اول انقلاب افراد ثروتمند جامعه چندان جرات نمایش دادن مال خود را نداشتند. کم‌کم نسل تغییر کرد، گروه‌های جدیدی وارد طبقه ثروتمند جامعه شدند و از قضا علاقه این گروه‌ها این است که ثروت خود را برای دیگران به نمایش بگذارند. این طبقه که با عنوان نوکیسگان جامعه شناخته می‌شوند. تلاش می‌کنند به دیگران نشان دهند خیلی زود به طبقه بالای جامعه پیوسته‌اند. این اتفاق با صدور مجوز ورود گسترده خودروهای خارجی همزمان شد، به این ترتیب ابزار نمایش‌دادن ثروت برای این طبقه جامعه فراهم شد. البته نباید این تصور را داشت که صاحبان تمام خودروهای لوکس شهر از طبقه نوکیسه جامعه هستند اما متاسفانه شواهد امر نشان می‌دهد نوکیسه‌ها اغلب این لوکس‌سوارها را تشکیل می‌دهند.

‌ اگر بخواهیم وضعیت «خودنمایی» و «به نمایش گذاشتن برتری» افراد را در کشورهای دیگر بررسی کنیم، آیا مصداق‌هایی مثل روش‌هایی که در ایران کاربرد دارد، در آنجا هم دیده می‌شود؟

مردم دنیا هم از طریق راه‌های مختلف خود را در جامعه به رخ می‌کشند، این نوع خودنمایی در ذات انسان اجتماعی نهفته است. راه‌هایی مثل فعالیت‌های اجتماعی، فرهنگی، تحصیلات عالی و کارآفرینی ابزارهایی هستند که افراد به واسطه آنها هویت خود را در جامعه معرفی و احساس مفید و موثر بودن می‌کنند. این در حالی است که این راه‌ها در جامعه ایرانی مسدود است. از طرفی راه برای کسب ثروت‌های عجیب و غریب خیلی خوب باز است. به همین دلیل، افرادی که به نظر می‌رسد اولین ثروتمند فامیل و خانواده خود هستند، در مدت 10 سال به این ثروت بادآورده رسیده‌اند و قطعاً فرهنگ استفاده صحیح از ثروت برای آنها مفهوم درستی ندارد.

‌ اشاره کردید نحوه برخورد با پول در ثروتمندان یک‌شبه و افرادی که برای کسب ثروت تلاش کرده‌اند متفاوت است، دراین‌باره توضیح دهید.

بله، قطعاً شیوه برخورد با ثروت در ثروتمندان یک‌شبه با افرادی که برای کسب مال تلاش کرده‌اند، متفاوت است. ثروتمندانی که برای پول تلاش کرده باشند ترجیح می‌دهند وقتی پول بیشتر درمی‌آورند، آن را به جای خرید کالای لوکس مثل ماشین در موقعیت‌های دیگر سرمایه‌گذاری کنند، امور فرهنگی انجام دهند و از این راه‌ها ابراز وجود کنند. قطعاً از ثروت خود لذت هم می‌برند اما بعید می‌دانم این لذت به شکل خرید ماشین 500‌میلیونی برای پسر جوان خانواده باشد. ثروتمندان یک‌شبه با سابقه‌ای که دارند و زمان کوتاهی که برای کسب ثروت آنها صرف شده، بدیهی است خودنمایی را با خرید ماشین لوکس به هر تصمیم دیگر ترجیح دهند. طبیعتاً یکی از راه‌های دیگر برای آنها خرید خانه گران‌قیمت در فلان منطقه عیان‌نشین تهران و شهرهای بزرگ است. البته این کار نوعی سرمایه‌گذاری هم محسوب می‌شود اما درباره خودرو لوکس نمی‌توان اسم سرمایه‌گذاری را روی آن گذاشت. هرچند در جامعه ایرانی خرید و فروش ماشین هم نوعی سرمایه‌گذاری شده است، اما نمی‌توان این تصور را داشت که کسی که خودرو لوکس برای خود و خانواده‌اش می‌خرد صرفاً سرمایه‌گذاری را مد نظر قرار داده باشد. صرف‌نظر از این موضوعات نشان دادن ثروت در جامعه ایران راهی جز خرید ماشین و دوردور کردن باقی نمی‌گذارد. این پول‌ها به دلیل اقتصاد سیاسی بیمار ایران به وجود آمده، کسانی که به این پول‌ها رسیده‌اند از طبقه مرفه جامعه نبوده‌اند و نحوه برخورد با آن را بلد نیستند. دوست دارند کالای تجملی بخرند و ثروت خود را به نمایش بگذارند. من وقتی می‌بینم پسر 18‌ساله‌ای پشت فرمان یک پورشه نشسته است، قطعاً می‌گویم این پسر چه پدر و مادری داشته که این ماشین را برای او خریده‌اند و اجازه داده‌اند پسر با این سن چنین ماشینی زیر پایش باشد؟ قطعاً باید نتیجه گرفت این افراد از طریق کارآفرینی به این جایگاه نرسیده‌اند.

‌ چرا ثروتمندان کارآفرین را در رده لوکس‌سواران قرار نمی‌دهید؟

چون پدری که کارآفرین باشد، قطعاً به‌جای خرید ماشینی لوکس برای فرزندش، روش‌های دیگری را برای هدیه دادن به او انتخاب می‌کند، مثلاً برای آینده‌اش سرمایه‌گذاری شغلی می‌کند، یا اساساً به این فکر می‌کند فرزندانش باید در این سن درس بخوانند و او را در این زمینه حمایت مالی می‌کند، نه اینکه با در اختیار گذاشتن یک ماشین گران‌قیمت او را در مسیری قرار دهد که از راههای یک شبه پولدار شدن درس و آینده‌اش بیفتد و مثلاً ساعت یک بامداد با پورشه در خیابان‌ها پرسه بزند، بعضاً به راه‌های دیگر کشیده شود و از درس خواندن بماند. بنابراین رفتارهای مشابه، نوکیسگی این طبقه را نشان می‌دهد. شواهد امر نشان می‌دهد کسانی که ثروت زیاد خود را صرف این کارها می‌کنند نوکیسه هستند نه کارآفرین. در اینجا به همان ابتدای صحبتم برمی‌گردم که نوکیسه‌های امروزی چه کسانی هستند؛ افرادی که به سرعت پولدار شده‌اند، برای این پول زحمت زیادی نکشیده‌اند، بر اساس روابط یا حضور در موقعیت‌های خاص این پول را به دست آورده‌اند. به همین دلیل طبیعتاً نوع خرج کردن آنها هم متفاوت از افرادی است که برای کسب ثروت‌شان تلاش کرده‌اند. این افراد برای نشان دادن جایگاه اجتماعی خود به تجملات روی می‌آورند. اگر این ثروت‌ها از طریق کارآفرینی نصیب افراد شده بود، طبیعتاً کمتر این نوع خودنمایی‌ها را از آنها می‌دیدیم. چون یک کارآفرین واقعی می‌خواهد از رشد و توسعه کارش لذت ببرد، اگرچه از ثروت داشتن هم لذت می‌برد، اما موفقیت در کارش برای او خیلی مهم است. از طرفی کارآفرینان معمولاً مواظب نسل بعدی هستند، چون حفظ آبرو برای آنها مهم است. در حالی که ثروتمندان امروزی معلوم نیست از چه طبقه و تفکری آمده‌اند، به حفظ آبرو و تربیت نسل بعد توجهی ندارند. به درستی نمی‌دانند باید چه چیزی به فرزند خود ببخشند، وقت کافی هم ندارند که برای فرزند و خانواده خود بگذارند، گاهی حتی با این کار به نوعی می‌خواهند سر خانواده خود را گرم کنند. شاید هم نمی‌دانند این قبیل اقدامات رفتارهای درستی نیست.

‌ پیش از انقلاب و حتی سال‌های ابتدای انقلاب که کشور درگیر جنگ و جیره‌بندی و تبعات اقتصادی آن بود هم این پدیده وجود داشت، حتی مرتب از واژگانی مثل مرفهان بی‌درد برای آنها استفاده می‌شد اما به نظر می‌رسد رفتار آنها آسیبی به جامعه وارد نمی‌کرد. چرا در چند سال اخیر رفتار ثروتمندان در جامعه تا این حد مساله‌ساز شده است؟

آن سال‌ها هم اقشار ثروتمند در جامعه وجود داشت اما لابه‌لای گروه‌های دیگر پنهان شده بودند. تصور رایج آن دوران این بود که تجمل‌گرایی سبک جالبی از زندگی نیست، این رفتارها مشابه دوران طاغوت است و از نظر اجتماعی رفتاری منفی و ناخوشایند محسوب می‌شد. از طرفی ثروت خیلی از این افراد درهمان دوران مصادره شده بود. هرچند همان دوران هم خیلی‌ها پول‌های خوبی کسب می‌کردند، بازار سیاه و انحصارات خیلی‌ها را پولدار کرده بود که آن هم به نوع خود فساد مالی محسوب می‌شد. با این ‌حال اما آنها این فرصت را نداشتند که با رفتارهای مشابه ثروتمندان امروزی، ثروت خود را به دیگران نشان دهند، این تصور وجود داشت که ثروت داشتن کار بدی است و این رفتارها در جامعه پنهان مانده بود. پس از چند سال با تغییر نسل و روی کار آمدن نسل جدید، قبح این رفتارها در جامعه ریخت و این تمایل در افراد ثروتمند ایجاد شد که مال و ثروت خود را به نمایش بگذارند. البته همان‌طور که گفتم این یک رفتار طبیعی در انسان است. هر انسانی به ذات دوست دارد توانایی خود را به دیگران نشان دهد. اما در جوامع پیشرفته ممکن است یک فرد ثروتمند باشد اما با دانشمند بودن خودنمایی کند و پورشه سوارشدن برای او ارزش محسوب نشود. اما در جوامعی که خصلت‌های فرهنگی در آن کافی نباشد، افراد ثروتمند اگر نوکیسه باشند تنها راهی که برای نمایش توانمندی خود متصور هستند، خرید کالاهای لوکس است. اگر بخواهم جواب این سوال شما را دقیق‌تر بدهم، باید بگویم، اوایل انقلاب در نمایش ثروت وقفه ایجاد شده بود. گروه‌های قبلی که ثروت‌های زیادی داشتند و اشراف محسوب می‌شدند، یا ثروت آنها مصادره شد، یا به خارج از کشور رفتند. به هر حال از دور اجتماع خارج شدند و جای این افراد نوکیسگان آمدند. اولین فرصتی که به تدریج برای نوکیسگان به دست آمد و قبح نمایش ثروت برای آنها ریخت، طبیعتاً به سمت خرید ماشین‌های لوکس رفتند.

‌ برهم‌خوردگی توازن میان دهک‌های اقتصادی دولت گذشته، چقدر در رواج سرمایه‌داران یک‌شبه تاثیر داشت؟

ما فقط خبرها را می‌خوانیم، کسی مطالعات عمیقی در این زمینه انجام نداده است، بنابراین نمی‌توانم در این موارد قاطعانه نظر دهم. پول نفت در دولت گذشته نسبت به باقی ادوار بی‌سابقه بود، به‌ هر حال برابر یا بیشتر از ادوار قبلی بود و این پول به دو شکل خرج شد. اگرچه دولت احمدی‌نژاد با مشکلاتی مثل تحریم‌های بین‌المللی هم مواجه بود اما اگر این مشکلات را کنار بگذاریم، بالاخره پول زیادی به دست دولت نهم و دهم رسید که این دولت به طرق مختلف سعی کرد، پول را بین مردم توزیع کند. یکی از این راه‌ها توزیع یارانه‌ها بود که احتمالاً کمی در کاهش نابرابری تاثیر داشت. از طرف دیگر از آنجا که نظم اقتصادی در آن دوران وجود نداشت، درهای کشور برای واردات باز شد، چون می‌خواستند از این طریق تحریم‌ها را دور بزنند. به این ترتیب امکان ثروت‌اندوزی از راه‌های فسادآمیز برای عده‌ای فراهم شد. اکنون هم مسوولان فعلی در این زمینه زیاد صحبت می‌کنند و شواهد امر نشان می‌دهد فساد اقتصادی از همان دوران گسترش پیدا کرد. پولی که از این روش‌ها به دست می‌آمد، زیاد بود و خرج کردن آن سخت. از طرفی راههای یک شبه پولدار شدن می‌خواستند بخشی از این پول را به مردم بدهند که آنها هم ناراحت نباشند و نابرابری زیاد نباشد، از طرف دیگر در این زمینه نظم نداشتند. همچنین می‌خواستند طرفداران خود را حفظ کنند، در نتیجه امکان کسب درآمد و ثروت‌های یک‌شبه را برای خیلی از نزدیکان خود فراهم آوردند. این امکان به اشکال مختلفی به وجود آمد. مثلاً واردات و انحصاری‌بودن برخی کالاها که خیلی از این افراد در رده‌های مختلف با این کارها ثروتمند شدند. ثروت زیادی هم از طریق مستغلات ایجاد شد، قیمت مستغلات افزایش پیدا کرد و کسانی که درباره گسترش شهر اطلاعات داشتند، ثروت‌های کلانی به دست آوردند. بعضی هم از طریق زمین‌فروشی در تهران و شهرهای دیگر ثروت به دست آوردند. رقم این ثروت‌ها کم نیست، کمترین آن 15 میلیارد تومان است. فردی که صاحب این مبلغ می‌شود به راحتی می‌رود برای خود یا پسرش یک ماشین 500 میلیون‌تومانی می‌خرد. کسانی که یک‌شبه و از طریق رانت اطلاعاتی و ارتباطی چنین ثروتی به دست می‌آورند، به شکل عجیبی هم خرج می‌کنند.

‌ واردات خودرو هم می‌تواند در این زمینه تاثیرگذار باشد؟

واردکردن خودرو قسمت مهمی از این مشکل است. کسانی که این خودروها را وارد می‌کنند اگر به شکل رانتی باشد که یعنی بر اساس روابط فسادآمیز شکل گرفته است. این در حالی است که ما نیازی به این میزان خودرو گران‌قیمت در کشور نداریم، به هر حال ارز از کشور به‌راحتی خارج می‌شود و در ازای آن کالای مورد نیاز به کشور وارد نمی‌شود. کشور می‌تواند ممنوعیت زیادی روی واردات این کالاها بگذارد لزومی ندارد در کشور را باز بگذارند و این کالاها وارد شود.

معضل اشتغال و رویای یک شبه پولدار شدن جوانان

معضل اشتغال و رویای یک شبه پولدار شدن جوانان

در هر خانواده ایرانی معضل اشتغال جوان یا وجود داشته یا وجود دارد و یا در آینده ای نزدیک بوجود می آید. اما در این میان نبود کار یک مسئله و رویای یک شبه پولدار شدن مسئله ای دیگر است.

باشگاه خبرنگاران نوشت: نسل جوان ما این روزها با مشکل اشتغال دست و پنجه نرم می کنند و خانواده ها مدام از نبود کار گله می کنند اما آیا به راستی کار در جامعه ما کم است؟

زمانی تفکر جامعه، کار خوب و درست و حسابی را در کارمندی دولت می دید و همه رویای کارمندی دولت را در سر داشتند.

واژه استخدام رسمی از همان زمان بر زبان ها افتاد و همه به علت مزایا و حقوق ثابت ماهانه علاقه به فعالیت در ادارات دولتی داشتند.

خانواده ها دخترانشان را به کارمندان دولت می دادند و در میان فامیل به دامادشان افتخار می کردند.

کمی که زمانه تغییر کرد و دیگر از آن استخدام های رسمی نیز خبری نشد، کاسبی یاهمان بیزینس خودمان رونق گرفت و مانند بمب در جامعه ترکید.

عده ای حتی معنای بیزینس را نمی دانستند و فکر می کردند خود بیزینس یک شغل است.

دخترشان را به "بیزینس من" می دادند و به انتخابشان افتخار می کردند.

همه این اتفاقات در دوره ای رخ داد که معضل کار اینچنین جدی نبود و کار برای همه پیدا می شد.

البته آن زمان هم جوانان کار را جوهره مرد می دانستند و برای کسب روزی حلال هر کاری می کردند.

زمانه که تغییر کرد و با گسترش دانشگاه های آزاد و علمی کاربردی و پیام نور و . تعداد لیسانسه ها که زمانی انگشت شمار بودند، به میلیون ها نفر رسید.

کمی قبل از این اتفاق عده ای از کارشناسان هشدار دادند که جامعه درکنار دکتر و مهندس، به کارگر و مکانیک و نانوا و . نیز نیاز دارد و این همه فارغ التحصیل در رشته های مختلف در مقطع کارشناسی و ارشد نیاز به بازار کار دارند.

البته به این هشدار ها توجهی نشد و شد آنچه نباید می شد. جوانی که چند سال در دانشگاه درس خوانده بود، با دنیایی از آرزو به بازار کار آمد اما یا شغل مرتبط یا رشته خود را پیدا نمی کرد، یا اینکه متقاضی این شغل با ظرفیت آن همخوانی نداشته و قبلا اشباح شده بود.

همه این مسائل سبب شد تا این جوان که حالا تحصیل کرده نام گرفته، سطح توقعاتش نیز افزایش پیدا کند و به دنبال کارهایی مانند کارگری، باغبانی، کشاورزی، نانوایی، مکانیکی و . نرود.

رویای میلیاردر شدن

همزمان با این اتفاق، جوانان تحصیل کرده در سینما و تلویزیون و اینترنت زندگی های رویایی می دیدند و در سر رسیدن به زندگی را می پروراندند. اما انها که شغلی نداشتند!

بنابر این به دنبال مشاغل کاذب رفتند، به دنبال شغل هایی که آینده ای جز تباهی و آسیب اجتماعی چیزی در پی نداشت.

عده ای فریب خورده و ناخواسته بخاطر میلیاردر شدن به دام گروه های خلاف کار و قاچاقچی افتادند.

عدهای نیز با قرض کردن از این و آن، سرمایه ای دست و پا کرده تا با شریک شدن با کسی که به آنها وعده زندگی رویایی می داد، به آرزوی خود برسند، اما چه سود که بعد متوجه شدند با کلاهبردار شریک شده اند.

در دوره زمانه فعلی نیز جوانان به فکر پول درآوردن از فضای مجازی افتاده اند. فضایی که جای کسب و کار بسیار دارد اما باید در آن قوانین و ضوابط را رعایت کرد.

تبلیغ کسب و کار از طریق فضای مجازی مشکل ندارد اما به شرطی که این کسب و کار قانونی باشد. اما متاسفانه بازهم همان رویای یک شبه میلیاردر شدن، دست از سر جوانان بر نداشته و کماکان آنها به هر دری می زنند که پول پارو کنند. اما در این میان از در درست وارد نمی شوند.

یکی از راههای کسب درآمد در ایران این روزها فروش فالوئر در اینستاگرام و اعضای کانال در تلگرام است.

این افراد برای بچه پولدارهایی که میخواهند معروف شوند یا برای افرادی که می خواهند کسب و کار راه بیندازند، در اینستاگرام فالوئر و در تلگرام برای کانالشان عضو می گیرند.

تکنیک آنها هنوز برای عموم مردم نامشخص است و کسی نمی داند چطور آنها یک کانال تلگرامی را با پولی که به ازای هر هزار نفر می گیرند، می توانند به عدد درخواستی مشتریان راههای یک شبه پولدار شدن برسانند.

در تبلیغات آنها آمده است: « افزایش فالوئر از ۵k تا ۸۰k تنها در یک روز بدون پسورد شما. تضمینی»

تنها در یک روز شما میتونید صاحب پیج پر بازدید بشید! هر هزار فالوور فقط ۱۵ هزار تومن، ده هزار فالووور ۱۵۰ هزار تومن».

عده زیادی نیز تاکنون توانسته اند با پرداخت هزینه تعداد تعقیب کننده های خود را به چند هزار نفر افزایش دهند و حسابی مطرح شوند.

فعالیت این افراد حسابی مورد استقبال بچه پولدارها قرار گرفته و آنها برای بالا بردن تعداد تعقیب کننده ها و مطرح شدن هرچه بیشتر مبالغ هنگفتی را هزینه می کنند.

البته در اکثر موارد سر آنها کلاه می رود چرا که بعد از پرداخت پول هر روز از تعداد فالوئرهاواعضای کانال ها کاسته میشود.

جالب است که آنها که تجارت فالوئر می کنند، مسئولیتی در قبال حفظ تعداد فالوئر ها ندارند.

شغل هایی برای هیچ

باید به این نکته اشاره کنیم که پیدایش چنین مشاغلی که می توان به آنها شغل کاذب لقب داد، چیزی جز افزایش بزهکاری در جامعه نیست.

گاهی مشاغل کاذب به پوششی برای اعمال مجرمانه تبدیل می‌شوند. بسیاری از افرادی که در مشاغل پست مانند اسفند دود کردن، پاک کردن شیشه‌ ماشین یا فروختن سی‌دی‌های به ظاهر مجاز و انواع خدمات در فضای مجازی مشغول هستند، در حقیقت از این مشاغل به عنوان نقابی جهت مخفی کردن اعمال خلاف‌کارانه‌ خود استفاده می‌کنند و به فعالیت‌های مجرمانه‌ای مانند قاچاق مواد مخدر، تحت نظر گرفتن شخص یا مکان خاص، سرقت، قتل و فروش سی‌دی‌های غیرمجاز و. می‌پردازند. در حقیقت این گونه مشاغل بستر مناسبی را برای جرایم مختلف پدید می‌آورند.

تعریف نیازهای جدید در جامعه یکی دیگر از آسیب‌های جدی مشاغل کاذب به شمار می‌آید. با بررسی تغییرات حاصل در نوع زندگی مردم در چند سال اخیر، به خوبی متوجه این مسئله می‌شویم که برخی مشاغل کاذب، با تعریف نیازهای جدید، سبب تغییراتی اساسی در سبک زندگی خانواده‌ها می‌شوند. به عنوان نمونه، شرکت‌های خدماتی با بر عهده گرفتن بسیاری از فعالیت‌هایی که قبلاً در منزل انجام می‌شد، نیازهای جدیدی را در خانواده‌ها تعریف می‌کنند.

یکی از مسائل قابل تأمل در بحث اشتغال کاذب، تأثیر مستقیم این مشاغل بر شخصیت افراد است. اکثر کسانی که بنا به دلایلی به مشاغل کاذب مشغول‌اند، به دلایل مختلف، از جمله پست بودن شغل، علاقه‌مند نبودن به شغل، درآمد ناپایدار و محدود، نبود امنیت شغلی و. از شغل خود رضایتی ندارند و گاهی اوقات احساس بی‌ارزشی ناشی از فعالیت در این گونه مشاغل، سبب بروز مشکلات روحی و افسردگی و عدم امنیت روانی در برخی از این افراد می‌گردد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.