آموزش اندیکاتور بولینگر


اندیکاتور باند های بولینگر

اندیکاتور باند های بولینگر (bollinger bands) یکی از اندیکاتور های مهم و کاربردی از گروه اندیکاتور های ترند (trend) می باشد که از آن می توان در تشخیص روند استفاده کرد همچنین در تایید سیگنال های خرید و فروش و درک موقعیت های هیجانی نیز کاربرد بسیاری دارد.

ساختار اندیکاتور باند های بولینگر

اندیکاتور بولینگر باند از ۳ خط تشکیل شده که در کنار نمودار قیمت به نمایش در می آیند.

  1. خط میانی (ml) : خط میانی یا mid line در اندیکاتور بولینگر یک میانگین متحرک ساده است.
  2. باند بالایی (ub) : باند بالایی یا upper band خطی است که دربالای میانگین متحرک تشکیل می شود و نشان از خرید افراطی است.
  3. باند پایینی (lb) : باند پایینی یا lower band خطی است که در پایین میانگین متحرک تشکیل می شود و نشان از فشار فروش است.

باند های بولینگر متناسب با ضریبی (بطور پیش فرض ۲) از انحراف معیار با خط میانی فاصله دارند که انحراف از معیار به معنی نحوه پراکندگی قیمت است و به نسبت میانگین متحرک محاسبه می شود یعنی:

باندهای بولینگر که در بالا و پایین میانگین متحرک رسم می شوند در برگیرنده ی قیمت های نزدیک و اطراف میانگین متحرک هستند و در تنطیمات پیش فرض این اندیکاتور ۹۵% قیمت ها در محدوده باند های بولینگر ثبت می شوند.

برای مثال اندیکاتور بولینگر باند را برای نماد فملی مشاهده می کنید.

باند های بولینگر

اندیکاتور باندهای بولینگر در نماد فملی

میانگین متحرک پیش فرض برای اندیکاتور ۲۰ در نظر گرفته شده و ضریب پیش فرض انحراف از معیار نیز ۲ می باشد.

هر چه عدد دوره میانگین متحرک کوچکتر باشد اندیکاتور حساس تر و پهنای باند نیز کمتر می شود و باند های بالایی و پایینی در نزدیکی کندل ها قرار می گیرند. در این صورت اندیکاتور سیگنال های بیشتری صادر می کند و درصد خطا و اشتباه آن نیز بالاتر می رود همچنین اگر دوره میانگین متحرک بسیار بزرگ تعیین شود فاصله باند ها و کندل ها زیاد می شود همچنین اندیکاتور در حساسیت پایینی قرار می گیرد و کمتر سیگنال صادر می کند و ممکن است موقعیت های خرید و فروش مناسب از دست برود.

ضریب انحراف معیار در برگیرنده قیمت ها می باشد برای مثال عدد ۲ که پیش فرض است بیش از ۹۰% قیمت ها را در بر می گیرد و اگر این ضریب ۳ در نظر گرفته شود بیش از ۹۸% قیمت ها در محدوده باند ها قرار می گیرد.

باز و بسته شدن پهنای باند های بولینگر

در اندیکاتور بولینگر باند ٬باند ها بر اساس میانگین متحرک باز و بسته می شوند. هر گاه تغییرات قیمت (نوسانات) افزایش پیدا کند پهنای باند بولینگر افزایش پیدا می کند و فاصله بین باند های بالا و پایین زیاد می شود.

و هرگاه نوسانات و تغییرات قیمت کاهش یابد فاصله باند های بولینگر کم می شود و پهنای باند کم می شود.

اگر پهنای باند بطور غیر معمول افزایش یابد هشدار اتمام روند قبلی را می دهد و اگر پهنای باند بطور غیر معمول کاهش یابد هشدار شروع روند جدید را می دهد که در سیگنال های خرید و فروش بسیار مهم و کاربردی است.

اگر در این موقعیت یک کندل کاملا بالای میانکین متحرک قرار بگیرد و یا کندلی خارج از باند بالایی شود سیگنال خرید برای روند صعودی پیش رو صادر می شود.

در مثال زیر در ۲ مورد با پهنای باند کم و پس از آن خارج شدن نمودار از باند بالایی شاهد روند صعودی در ادامه هستیم.

باندهای بولینگر

سیگنال خرید و روند صعودی بعد از بسته بودن پهنای باند بولینگر

همچنین اگر در یک کاهش پهنای باند کندلی بطور کامل پایین تر از میانگین متحرک قرار بگیرد و یا کندلی از باند پایینی خارج شود سیگنال فروش صادر می شود و نشان از شروع یک روند نزولی می باشد.

به عنوان مثال در تصویر زیر بعد از اینکه پهنای باند کاهش چشم گیر دارد کندلی از باند پایینی خارج می شود و روند قیمت بصورت نزولی طی می شود. البته زودتر از این سیگنال هم سیگنال فروش مشابه می باشد که امیدواریم به راحتی آنرا تشخیص دهید.

اندیکاتور باند های بولینگر

سیگنال فروش و آموزش اندیکاتور بولینگر روند نزولی بعد از بسته بودن پهنای باند بولینگر

واگرایی در باند های بولینگر

واگرایی در باند های بولینگر را تنها در مورد واگرایی معمولی توضیح می دهیم که نشان از تضعیف روند ها می باشد و هشدار و نشانه ای برای بازگشت روند می باشند.

برای آگاهی و تسلط بیشتر پیشنهاد می کنیم ابتدا مقاله واگرایی چیست؟! را در کاریموآکادمی مطالعه کنید.

واگرایی معمولی مثبت در اندیکاتور باند های بولینگر:

واگرایی مثبت در باند های بولینگر در کف ها صورت می گیرد بطوریکه اگر ۲ کف پشت هم صورت بگیرد و کف دوم پایین تر از کف اول باشد اما کف اول پایین تر از باند پایینی و خارج از پهنای باند باشد و کف دوم درون پهنای باند باشد شاهد واگرایی هستیم که نشان از ضعف روند نزولی می باشد و بعد از آن احتمال روند صعودی و بازگشت قیمت وجود دارد.

در مثال زیر شاهد واگرایی معمولی مثبت در اندیکاتور باند های بولینگر هستیم که پس از آن قیمت افزایش یافته.

اندیکاتور باند های بولینگر

واگرایی معمولی مثبت در اندیکاتور باند های بولینگر

واگرایی معمولی منفی در اندیکاتور باند های بولینگر:

واگرایی منفی در باند های بولینگر در قله ها صورت می گیرد بطوریکه اگر ۲ قله پشت هم صورت بگیرد و قله دوم بالا تر از قله اول باشد اما قله اول بالا تر از باند بالایی و خارج از پهنای باند باشد و قله دوم درون پهنای باند باشد شاهد واگرایی هستیم که نشان از ضعف روند صعودی می باشد و بعد از آن احتمال روند نزولی و بازگشت قیمت وجود دارد.

در مثال زیر شاهد واگرایی معمولی منفی در اندیکاتور باند های بولینگر هستیم که پس از آن قیمت کاهش یافته.

اندیکاتور باند های بولینگر

واگرایی معمولی منفی در اندیکاتور باند های بولینگر

نحوه باز کردن و تنظیم اندیکاتور باند های بولینگر در نرم افزار مفید تریدر

طبق تصویر زیر ابتدا در تولبار بالای نرم افزار از منوی insert به indicators رفته و در قسمت trend گزینه bollinger bands را انتخاب می کنیم.

اندیکاتور باند های بولینگر

بازکردن اندیکاتور باند های بولینگر در نرمافزار مفید تریدر

سپس پنجره ای به شکل زیر باز می شود که در قسمت period عدد دوره خط میانی یا میانگین متحرک را تعیین می کنیم که بطور پیش فرض ۲۰ می باشد و در قسمت deviations ضریب انحراف از معیار تعیین می شود که همانطور که گفته شد این ضریب بطور پیش فرض ۲ می باشد.

اندیکاتور باند های بولینگر

پنجره باند های بولینگر در نرم افزار مفید تریدر

نکات اندیکاتور باند های بولینگر:

یکی از ساده ترین کاربرد های باند های بولینگر تعیین هدف قیمتی است بطوریکه اگر قیمت از باند پایین به سمت بالا حرکت کند و از خط میانی عبور کند می توانیم هدف بعدی قیمت را باند بالایی در نظر بگیریم همچنین اگر قیمت از باند بالایی به سمت پایین حرکت کند و از خط میانی عبور کند می توان قیمت بعدی را در باند پایینی هدف گذاری کرد.

اگر قیمت خارج از باند های بولینگر ثبت شود اصطلاحا شکست باند های بولینگر گفته می شود.

در روند های صعودی اغلب معاملات در بین باند بالایی و خط میانی صورت می گیرد و خط میانی به عنوان خط حمایتی عمل می کند و در روند نزولی اغلب معاملات در بین باند پایینی و خط میانی صورت می گیرد که خط میانی در این وضعیت به صورت خط مقاومتی عمل می کند.

برخی افراد که اطلاع و تجربه کافی از ابزار های تحلیل تکنیکالی ندارند در باند های پایینی بولینگر خرید و در باند بالایی به موقعیت فروش می روند در حالی که این روش بطور قطعی و همیشگی درست نیست و با اشتباه باعث ضرر و زیان در بورس می شود البته این استراتژی تنها در زمانی که روند وجود ندارد و بازار رنج است و اندیکاتور باند های بولینگر شیب افقی دارد قابل انجام است.

هرگز و هرگز به تنهایی با استفاده از اندیکاتور باند های بولینگر نمی توان اقدام به خرید و فروش کرد بلکه باید این ابزار تحلیل تکنیکال را در کنار دیگر ابزار ها و تحلیل های بنیادی به کار برد تا در کنار کاهش ریسک قطعیت بیشتری در تحلیل ها و انتخاب های درست بوجود آید.

آموزش بولینگر باند و نحوه استفاده از آن

باند بولینگر ابزاری برای انجام تحلیل های فنی است که توسط مجموعه ای از خطوط که به فاصله ی 2 انحراف معیار (به صورت مثبت و منفی) نسبت به یک میانگین متحرک ساده ( SMA ) از قیمت ترسیم می شوند، مشخص می شود (این فاصله می تواند به نسبت نیاز کاربر تنظیم شود). باندهای بولینگر توسط معامله گر فنی معروف، جان بولینگر، طراحی و کپی رایت شده اند.

همانطور که در چارت پایین مشاهده می شود باندهای بولینگر، خط SMA 20- روزه یک سهام را توسط دو نوار در بالا و پایین آن و بصورت همگام با روند روزانه قیمت سهام دربر گرفته اند. انحراف معیار به صورت کلی بیانگر مقیاسی از نوسان ها است و به همین خاطر در زمان افزایش نوسان بازار این نوارها عریض تر و در زمان کاهش نوسان نوارها جمع تر خواهند شد.

  • باندهای بولینگر ابزاری برای انجام تحلیل های فنی هستند که توسط جان بولینگر طراحی شده اند.
  • باندهای بولینگر از 3 خط تشکیل شده است: یک میانگین متحرک ساده (نوار وسط)، نوار بالایی و نوار پایینی.
  • نوارهای بالایی و پایینی معمولا به اندازه 2 انحراف معیار (مثبت و منفی) نسبت به میانگین متحرک ساده ی 20 روزه قرار می گیرند، اما این فاصله قابل تنظیم است.

روش محاسبه باند های بولینگر

قدم اول در محاسبه باندهای بولینگر، محاسبه میانگین متحرک ساده (معمولا بصورت 20 روزه) برای ورقه بهادار مورد نظر است. یک میانگین متحرک 20 روزه، میانگین قیمت پایانی ورقه بهادار در 20 روز آموزش اندیکاتور بولینگر اول را بعنوان اولین نقطه داده خود محاسبه می کند. در نقطه داده بعدی، اولین قیمت حذف شده، قیمت روز 21م به آن اضافه و میانگین آن محاسبه خواهد شد. این روند به همین صورت ادامه پیدا خواهد کرد. پس از آن، انحراف معیار قیمت ورقه بهادار محاسبه می شود. انحراف معیار، مقیاسی ریاضی برای بیان نوسان میانگین است و عمدتا در علم آمار، اقتصاد، حسابداری و امورمالی مورد استفاده قرار می گیرد. در حقیقت انحراف معیار یک مجموعه داده ی مشخص، بیانگر میزان پخش شدگی اعداد این مجموعه نسبت به مقدار میانگین آنها خواهد بود. مقدار انحراف معیار با گرفتن جذر واریانس (که خود میانگین مربع اختلافات اعداد مجموعه نسبت به مقدار میانگین آنهاست) محاسبه می شود. پس از آن مقدار انحراف معیار در 2 ضرب شده و مقدار حاصله یک بار را با هر نقطه در نمودار SMA جمع و یک بار از آن ها کسر می شود. با این کار نوار های بالایی و پایینی مشخص خواهند شد.

فرمول ریاضی باند بولینگر در زیر آمده است:

باند های بولینگر چه چیزی به شما خواهند گفت؟

استفاده از باندهای بولینگر محبوبیت زیادی در بین معامله گران دارد. بسیاری از آنها بر این باورند که هر قدر قیمت ها به نوار بالایی نزدیک تر باشند، بازار بیشتر در وضعیت خرید بیش از حد و هر اندازه قیمت ها به نوار پایینی نزدیک تر باشند بازار بیشتر در وضعیت فروش بیش از حد قرار گرفته است. جان بولینگر نیز مجموعه از 22 قانون در جهت استفاده از این باندها بعنوان سیستمی برای معامله گری تعیین کرده است.

فشردگی ( The Squeeze )

فشردگی، اصلی ترین مفهوم مورد استفاده در مبحث باندهای بولینگر است. فشردگی به موقعیتی اطلاق می شود که در آن نوارها به یکدیگر نزدیک شده و میانگین متحرک را محصور کرده اند. این مساله نمایانگر بازه ای از نوسان کم در بازار، افزایش احتمالی نوسان بازار در آینده و یک موقعیت بالقوه برای انجام معامله خواهد بود. در حالت عکس، هر اندازه که نوارها از یکدیگر دورتر شوند احتمال کم شدن نوسان در بازار بیشتر شده و احتمال خروج از معامله نیز افزایش پیدا خواهد کرد. البته این نوار ها نمی توانند زمان وقوع این تغییر و یا جهت احتمالی قیمت ها را پیش بینی کنند.

شکافت ها ( Breakouts )

تقریبا 90% تغییرات قیمت در بین دو نوار رخ می دهد؛ بنابراین هر شکافت در بالا یا پایین نوارها یک رویداد بزرگ به حساب خواهد آمد. بروز یک شکافت را نمی توان یک سیگنال معامله به حساب آورد اما اکثر افراد به اشتباه رسیدن قیمت یا بیرون زدن قیمت از یک نوار را به عنوان سیگنالی برای خرید یا فروش تفسیر می کنند. همچنین شکافت ها نمی توانند نشانگری از جهت و یا میزان حرکت قیمت ها در آینده باشند.

محدودیت های باند های بولینگر

از باندهای بولینگر نمیتوان به عنوان یک سیستم کامل و مجزا برای انجام معامله استفاده کرد و این باندها تنها یک اندیکاتور برای بیان میزان نوسان قیمت ها در بازار خواهند بود. جان بولینگر به معامله گران توصیه می کند برای تولید سیگنال های مستقیم در بازار، از باندها بولینگر همراه با دو یا سه اندیکاتور غیر مرتبط دیگر بهره ببرند و از نظر وی استفاده از اندیکاتور های مبتنی بر داده های مختلف بسیار حائز اهمیت خواهد بود. چند نمونه از تکنیک های مورد علاقه وی، استفاده از اندیکاتور همگرایی/واگرایی میانگین متحرک ( MACD )، حجم معاملات تعادلی ( On-balance volume ) و شاخص قدرت نسبی ( RSI ) می باشد.

به دلیل محاسبه باندها از روی میانگین ساده متحرک، وزن قیمت های قدیمی با وزن قیمت های جدیدتر یکسان بوده و این امر می تواند باعث رقیق شدن اطلاعات قیمتی جدید توسط اطلاعات قدیمی شود. همچنین استفاده از SMA 20 روزه و 2 انحراف معیار حالتی اختیاری داشته و ممکن است برای همگی و برای تمامی موقعیت ها قابل استفاده نباشند؛ بنابراین نیاز است تا معامله گران SMA و مقدار انحراف معیار را به نسبت نیاز خود تنظیم کرده و سپس آن ها را تحت نظر بگیرند.

در انتها می توان گفت که باندهای بولینگر برای تشخیص موقعیت هایی طراحی شده اند که شانس بیشتری برای موفقیت یک سرمایه گذار به آموزش اندیکاتور بولینگر همراه داشته باشند.

اندیکاتور باند بولینگر

قبل از بررسی شیوه استفاده از باندهای بولینگر بهتر است تاریخچه ی این اندیکاتور را بررسی کنیم زیرا دانستن تاریخچه به ما کمک می کند تا درک بهتری از باندهای بولینگر و نحوه استفاده از آن به دست آوریم.

به دلیل این که جان بولینگر طراح و توسعه دهنده این اندیکاتور بود این اندیکاتور را به نام این شخص می شناسیم.

این اندیکاتور از سه جز تشکیل شده است. یک مووینگ اوریج ساده و دو بخش دیگر که برای نمایش انحراف معیار از آن استفاده می شود.

لازم است بدانید تا زمانی که با چگونگی محاسبه اجزا مختلف این اندیکاتور آشنا نشوید نمی توانید به خوبی از آن استفاده کنید زیرا درک درستی از نحوه کارکرد آن ندارید.

این نکته را در نظر داشته باشید که در 95% مواقع قیمت بین باند بالایی و پایینی این اندیکاتور در حال نوسان است.

مواقعی که با بازاری آرام روبه رو شویم این باندها به هم نزدیک می شوند و زمانی که بازار نوسانی باشد فاصله این باندها از یکدیگر زیاد می شود.

به یاد داشته باشید که قیمت همیشه تمایل دارد بین باند بالایی و پایینی در اندیکاتور باند بولینگر حرکت کند.

گاهی قیمت از این باندها خارج می شود. اگر قیمت از باندبالایی خارج شود یعنی وارد منطقه اشباع خرید شده و اگر از باند پایینی خارج شود یعنی وارد منطقه اشباع فروش شده.

زمانی که قیمت از از سمت یک از باندها خارج شود انتظار داریم که دوباره به داخل باند بازگردد و حرکتی در خلاف جهت را در پیش بگیرد.

هدف در این استراتژی این است تا مناطق ورود قیمت به اشباع خرید و فروش را شناسایی نماییم تا به درستی تغییر جهت حرکت را بررسی کنیم.

برای دست یابی به نتیجه مدنظر بهتر است از استراتژی باندهای بولینگر در تایم فریم ها M15، M30، H1، H4 و. استفاده نمایید

1. اخطار اول زمانی دریافت می شود که کندل زیر باند پایینی اندیکاتور بولینگر بسته شود و کندل بعد از آن مجدد به بالی باند پایینی بازگردد و در این ناحیه بسته شود.

3. اخطار اول زمانی دریافت می شود که کندل بالای باند فوقانی اندیکاتور بولینگر بسته شود و کندل بعد از آن مجدد به پایین باند فوقانی بازگردد و در این ناحیه بسته شود.

2. هرگاه قیمت در یک بازه زمانی نوسان بسیار کمی داشت و باندهای بولینگر به هم نزدیک و فشرده بود برای ورود به بازار آماده شوید.

1. برای این کار ابتدا باید دو اندیکاتور باند بولینگر به چارت اضافه کنید. Deviation یکی را 1 و دیگری را 2 قرار دهید.

3. رنگ باندها در هر اندیکاتور را تغییر دهید تا دچار اشتباه نشوید.( مثلا رنگ باند در یک اندیکاتور را قرمز و در دیگری آبی کنید)

5. اگر از این استراتژی در بازارهای رونددار استفاده می نمایید به خاطر داشته باشید که هیچ گاه خلاف روند معامله نکنید.

© توجه: بازارهای مالی همواره همراه با ریسک هستند و بدون آموزش و کسب دانش کافی، خطر از دست رفتن سرمایه وجود دارد.

استفاده از اندیکاتور باند بولینگر برای ارزیابی روند بازار

استفاده از اندیکاتور باند بولینگر برای ارزیابی روند بازار

باندهای بولینگر یک نوع اندیکاتور برای تحلیل تکنیکال هستند و در خیلی از بازارها از جمله بازار بورس، آتی و ارزها کاربرد زیادی دارند. این باندها که در دهه 1980 میلادی توسط جان بولینگر طراحی شدند، دیدگاه منحصربفردی نسبت به قیمت و نوسان بیت‌کوین ایجاد می‌کنند. باندهای آموزش اندیکاتور بولینگر بولینگر کاربرد زیادی دارند مثل تعیین سطوح اشباع خرید و اشباع فروش، ابزاری برای دنبال کردن روند و نظارت بر بریک اوت‌ها.

نکات کلیدی

  • باندهای بولینگر ابزار معاملاتی هستند که برای تعیین نقاط ورود و خروج به معامله استفاده می‌شوند.
  • معمولاً از این باندها برای تعیین شرایط اشباع خرید و اشباع فروش استفاده می‌شود.
  • تنها در نظر گرفتن باندهای بولینگر برای اجرای معامله، یک استراتژی پرخطر است چون این اندیکاتور متمرکز بر نوسان و قیمت است و خیلی از اطلاعات مرتبط دیگر را نادیده می‌گیرد.
  • باندهای بولینگر ابزار معاملاتی نسبتاً ساده‌ای هستند و بین تریدرهای خانگی و حرفه‌ای محبوبیت زیادی دارند.

محاسبات باندهای بولینگر

باندهای بولینگر از سه خط تشکیل شده اند. در یکی از پرکاربردترین روش‌های محاسبه، از یک میانگین متحرک ساده 20 روزه (SMA) برای باند میانی استفاده می‌شود. باند بالایی با در نظر گرفتن باند وسطی و اضافه کردن دو برابر انحراف معیار روزانه به آن محاسبه می‌شود. باند پایینی با در نظر گرفتن باند وسطی منهای دو برابر انحراف معیار روزانه محاسبه می‌شود.

فرمول باند بولینگر به این صورت محاسبه می‌شود:

که در اینجا BOLU باند بولینگر بالایی، BOLD باند بولینگر پایینی، MA میانگین متحرک، TP قیمت تیپیکال (جمع اوج، کف و نرخ بستن شدن تقسیم بر سه)، n تعداد روزها در دوره هموارسازی، m تعداد انحراف معیارها و σ[TP,n] انحراف معیار روی n دوره اخیر از TP است.

استراتژی اشباع خرید و اشباع فروش

یکی از روش‌های پرکاربرد برای استفاده از باندهای بولینگر، تشخیص اشباع خرید و اشباع فروش در بازار است. وقتی نمودار قیمت یک دارایی از باند بولینگر پایینی خارج می‌شود، احتمالاً قیمت بیش از حد ریزش کرده و به زودی جهش خواهد داشت. از طرفی وقتی خط نمودار قیمت از باند بولینگر بالایی خارج شود، احتمالاً بازار در وضعیت اشباع خرید قرار داشته و به زودی یک پول بک خواهیم داشت.

استفاده از اندیکاتورهای اشباع خرید/ اشباع فروش متکی بر مفهوم معکوس شدن میانگین قیمت است. بر اساس این اصل اگر نمودار قیمت به صورت چشمگیری از میانگین یا میانه فاصله بگیرد، در نهایت باز هم به قیمت میانگین برخواهد گشت.

باندهای بولینگر، ارزهایی که فاصله چشمگیری با میانگین پیدا کرده اند را شناسایی می‌کنند.

در بازارهایی با رنج محدود، استراتژی‌های معکوس شدن میانگین می‌توانند کارآمد باشند چون در این بازارها نمودار قیمت مثل یک توپ بین دو باند حرکت می‌کند. اما اندیکاتور باند بولینگر همیشه هم سیگنال خرید و فروش دقیقی ایجاد نمی‌کند. مثلاً در یک روند قوی، احتمال اینکه تریدر معاملاتی روی سمت اشتباهی از نمودار قرار دهد وجود دارد چون ممکن است اندیکاتور به سرعت و پشت سر هم سیگنال‌های اشباع خرید یا اشباع فروش را نشان دهد.

تریدرها می‌توانند برای بهبود این شرایط، جهت کلی نمودار قیمت را در نظر بگیرند و بعد فقط سیگنال‌هایی را در نظر بگیرند که تریدر را با روند همسو می‌کنند. مثلاً اگر روند کند است، هنگام لمس نمودار قیمت با باند بالایی، تنها پوزیشن‌های Short در نظر گرفته می‌شود. باز هم در صورت تمایل می‌توان از باند پایینی به عنوان سیگنال خروج استفاده کرد اما یک پوزیشن long جدید باز نمی‌شود چون این کار یعنی حرکت کردن بر خلاف روند.

ایجاد چند باند برای دید بهتر

به گفته جان بولینگر "تگ‌های باندها فقط تگ هستند نه سیگنال." یک تگ (یا برخورد) با باند بولینگر بالایی به خودی خود سیگنال فروش محسوب نمی‌شود. تگ باند بولینگر پایینی به خودی خود سیگنال خرید محسوب نمی‌شود. نمودار قیمت در اغلب مواقع می‌تواند به اصطلاح روی باند راه برود. در چنین بازارهایی تریدرهایی که دائماً سعی به فروش در اوج یا خرید در کف دارند با تعداد بی شماری حد توقف طاقت فرسا روبرو می‌شوند یا حتی بدتر با حرکت بیشتر قیمت و دور شدن آن از نقطه ورود اصلی با ضرر چشمگیر مواجه می‌شوند.

می توان گفت که روش بهتر برای اجرای معامله بر اساس باند بولینگر، استفاده از آن برای ارزیابی روند است.

باندهای بولینگر در اصل فاصله گرفتن را مشخص می‌کنند و به همین دلیل برای تشخیص وضعیت روند مناسب هستند. با ایجاد دو مجموعه باند بولینگر که یکی با استفاده از "یک انحراف معیار" و دیگری با استفاده از آموزش اندیکاتور بولینگر تنظیم متداول تر یعنی "دو انحراف معیار" ایجاد شده باشد، می‌توانیم نسبت به قیمت دیدگاه کاملاً جدیدی پیدا کنیم. به خروجی این کار باندهای باند بولینگر گفته می‌شود.

در نمودار پایین مشاهده می‌شود که هر زمان نمودار قیمت بین باند بولینگر بالایی + یک انحراف معیار و + 2 انحراف معیار از میانگین باقی می‌ماند، روند رو به صعود است بنابراین می‌توانیم این کانال را به عنوان محدوده خرید تعریف کنیم. بالعکس اگر کانال‌های قیمت بین باندهای بولینگر -1 انحراف معیار و -2 انحراف معیار باشند، به آن محدوده فروش می‌گوییم. در نهایت اگر نمودار قیمت بین باند +1 انحراف معیار و باند -1 انحراف معیار باقی می‌ماند، یعنی وضعیت خنثی دارد و می‌توان گفت در محدوده‌ای نامعین هستیم.

با افزایش و کاهش نوسان، باندهای بولینگر به صورت پویا متناسب با افزایش و کاهش قیمت تطبیق پیدا می‌کنند. بنابراین این باندها به صورت طبیعی و همگام با پرایس اکشن وسیع تر و باریک تر می‌شوند و شاخص بسیار دقیقی برای ارزیابی روند تشکیل می‌دهند.

ابزاری برای تریدرهای روند

پس از مشخص کردن قوانین پایه باندهای باند بولینگر، حالا می‌توانیم نحوه استفاده از این اندیکاتور توسط تریدرهای روند که به دنبال بهره برداری از مومنتوم هستند و تریدرهای مبتنی بر محو شدگی روند که به دنبال بهره برداری از خستگی یا معکوس شدگی روند هستند، را بررسی کنیم. با توجه به همان مثال بالا می‌توان دید که تریدرهای روند، زمان ورود قیمت به محدوده خرید وارد پوزیشن long می‌شوند. از آنجایی که باندهای باند بولینگر بیشتر پرایس اکشن که حالت صعودی دارد را پوشش می‌دهند، چنین تریدرهایی در معامله خواهند ماند.

در رابطه با نقطه خروج، شرایط برای هر تریدری متفاوت است اما یکی از روش‌های منطقی این است که اگر کندل روی نمودار کندل استیک قرمز شد و بیش از 75 درصد بدنه آن زیر محدوده خرید قرار داشت، معامله long بسته شود. با استفاده از قانون 75 درصد، در این نقطه نمودار به وضوح خارج از روند است اما چرا اصرار می‌کنیم که کندل هم باید قرمز شود؟ این کار برای پیشگیری از خروج معامله گران مبتنی بر روند از پوزیشن خودشان، به دلیل یک حرکت سریع که در انتهای دوره معاملاتی دوباره به وضعیت قبل برمی گردد، انجام می‌شود.

در نمودار زیر توجه کنید که تریدر چگونه می‌تواند با بخش عمده‌ای از روند صعودی همگام بماند و تنها زمانی از پوزیشن خارج شود که نمودار قیمت شروع به تحکیم در بالای محدوده جدید می‌کند.

باندهای باند بولینگر برای تریدرهایی که به دنبال بهره برداری از خستگی روند هستند هم مفید است و به آنها کمک می‌کند چرخش قیمت را تشخیص دهند. اما دقت داشته باشید که اجرای معامله در جهت عکس روند نیاز به حاشیه خطای بسیار بزرگتری دارد چون معمولاً خط روند چندین بار برای تداوم روند جاری تلاش می‌کند تا اینکه در نهایت معکوس شود.

در مثال پایین مشاهده می‌شود که تریدرهایی که بر اساس محو شدن روند (یا استراتژی ضد روند) کار می‌کنند، با استفاده از باندهای باند بولینگر می‌توانند به سرعت اولین سرنخ از ضعیف شدن روند را مشاهده کنند. ممکن است چنین تریدرهایی با دیدن خارج شدن نمودار قیمت از کانال روند تصمیم بگیرند که با ورود به پوزیشن Short در برخورد بعدی با باند بولینگر بالایی، به روش کلاسیک از باندهای بولینگر استفاده کنند.

در رابطه با نقطه حد توقف، قرار دادن این حد درست بالای نقطه اوج سوئینگ روش مطمئنی است چون معمولاً قیمت در این محدوده نوسان زیادی دارد به این دلیل که خریداران سعی می‌کنند روند جاری را گسترش دهند. در عوض گاهی اوقات خوب است که عرض محدوده‌ی موسوم به "سرزمین هیچکس" (فاصله بین +1 و -1 انحراف معیار) را ارزیابی کرده و آن را به باند بالایی اضافه کنیم. تریدرها می‌توانند با استفاده از نوسان بازار برای تنظیم سطح حد توقف، از خروج زودهنگام پیشگیری کرده و زمانی که قیمت شروع به سقوط کرد، باز هم در پوزیشن Short بمانند.

استراتژی جمع شدگی (اسکوئیز) باندهای بولینگر

یکی دیگر از استراتژی‌های استفاده از باند بولینگر، استراتژی اسکوئیز است. اسکوئیز زمانی رخ می‌دهد که نمودار قیمت حرکت شدیدی داشته و بعد شروع به حرکت افقی در یک محدوده تحکیم فشرده می‌کند.

تریدر می‌تواند به صورت بصری تشخیص دهد که چه زمان یک دارایی در وضعیت تحکیم قرار دارد چون در این حالت باندهای بالایی و پایینی به یکدیگر نزدیک می‌شوند. این یعنی نوسان دارایی مورد نظر کاهش یافته است. پس از یک دوره تحکیم، معمولاً نمودار قیمت یک حرکت بزرگتر در یک جهت (در حالت ایده آل، با حجم زیاد) انجام می‌دهد. افزایش حجم هنگام وقوع بریک اوت نشان می‌دهد که تریدرها معتقدند نمودار قیمت در جهتی مشابه بریک اوت حرکت خواهد کرد.

زمانی که نمودار قیمت از باند بالایی یا پایینی عبور می‌کند، تریدرها دارایی مورد نظر را به ترتیب خریده یا می‌فروشند. سفارش حد توقف معمولاً خارج از تحکیم روی جهت مخالف بریک اوت قرار می‌گیرد.

مقایسه بولینگر و کلتنر

اندیکاتورهای باند بولینگر و کانال‌های کلتنر با هم تفاوت دارند اما شبیه هم هستند.

باند بولینگر از انحراف معیار دارایی مورد نظر استفاده می‌کند اما کانال‌های کلتنر از میانگین محدوده واقعی (ATR) که نوسان را بر اساس محدوده معاملات سهام ارزیابی می‌کند. به غیر از شیوه ایجاد، تفسیر این دو تقریباً به یک صورت است.

نمی توان گفت که یکی از این اندیکاتورهای تکنیکال از دیگری بهتر است بلکه خود تریدرها باید تصمیم بگیرند که برای استراتژی مد نظر آنها کدام روش مناسب تر است.

از آنجایی که کانال‌های کلتنر به جای انحراف معیار از میانگین محدوده واقعی استفاده می‌کنند، نسبت به باند بولینگر سیگنال‌های خرید و فروش بیشتری ایجاد می‌کنند.

جمع بندی

اندیکاتور باند بولینگر کاربردهای مختلفی دارد از جمله تشخیص اشباع خرید و اشباع فروش. تریدرها می‌توانند چند باند مختلف را اضافه کنند که به تشخیص قدرت حرکات قیمت کمک می‌کند. یکی دیگر از روش‌های استفاده از باندها، بررسی فشرده شدن محدوده نوسان است. معمولاً پس از این انقباض‌ها یک بریک اوت قیمت چشمگیر ایجاد می‌شود (در حالت ایده آل با حجم بالا). نباید اندیکاتور باند بولینگر را با کانال کلتنر اشتباه گرفت. گرچه این دو اندیکاترو شبیه هم هستند اما دقیقاً یکسان نیستند.

اندیکاتور باند بولینگر Bollinger Bands چیست + نحوه سیگنال گیری از آن

اندیکاتور باند بولینگر Bollinger Bands چیست

اندیکاتور باند بولینگر Bollinger Bands یک شاخص محبوب تحلیل تکنیکال است که برای نشان دادن نوسانات موجود در بالا و پایین میانگین متحرک (Moving Averages) مورد استفاده قرار می گیرد. بولینگر باند بر اساس انحراف معیار به دست می آید که میزان آن با توجه به افزایش یا کاهش قیمت نیز دچار تغییر می شود.

ماهیت داینامیک باند بولینگر به گونه ای است که می توان از آن برای تجزیه و تحلیل انواع بازرهای مالی استفاده کرد. تریدرها برای سیگنال گیری می توانند از این اندیکاتور در شناسایی الگوهای M-Tops یا همان اوج M شکل، W-Bottoms یا کف W شکل و تعیین قدرت روند قیمتی استفاده کنند.

محاسبه اندیکاتور باند بولینگر

  • باند میانی : میانگین متحرک ساده (SMA) با دوره زمانی 20 روزه
  • باند بالایی : باند میانی + ( انحراف معیار 20 روزه ضربدر 2)
  • باند پایینی : باند میانی – (انحراف معیار 20 روزه ضربدر 2)

اندیکاتور باند بولینگر در واقع متشکل از یک باند میانی و دو باند بیرونی است. باند میانی معمولا یک میانگین متحرک ساده است که برای دوره زمانی 20 روزه تنظیم شده است. دلیل استفاده از یک میانگین متحرک ساده در باند میانی این است که فرمول انحراف معیار (Standard Deviation) نیز از یک میانگین حرکت ساده استفاده می کند.

بازه زمانی انحراف معیار همانند میانگین متحرک است، باندهای بیرونی نیز 2 انحراف معیار برای بالا و پایین باند میانی در نظر می گیرند :

باند بولینگر

شما می توانید با توجه به نوع خاصی از سهام یا استراتژی معامله، تنظیمات دلخواه خود را بر روی اندیکاتور باند بولینگر انجام دهید. البته خود بولینگر پیشنهاد می کند که تغییراتی کوچک اما افزایشی را بر روی ضریب انحراف معیار اعمال کنید. تغییر در دوره های زمانی میانگین متحرک نیز بر روی تعداد دوره های مورد استفاده در محاسبه انحراف معیار تاثیر خواهند گذاشت، بنابراین تنظیمات و تغییرات جزیی برای ضریب انحراف معیار کافی خواهد بود.

ضریب استاندارد برای انحراف معیار و میانگین متحرک ساده 20 روزه معمولا عدد 2 در نظر گرفته می شود. طبق پیشنهاد بولینگر بهتر است برای میانگین متحرک 50 روزه، ضریب انحراف معیار را به 2.1 افزایش داده و برای دوره زمانی 10 روزه نیز از ضریب 1.9 استفاده کنید.

نحوه سیگنال گیری از باند بولینگر

همانطور که گفتیم، تریدرها می توانند با استفاده از اندیکاتور باند بولینگر الگوی های M-Tops، W-Bottoms و در نهایت قدرت روند قیمتی یک سهام را شناسایی کنند. در ادامه این بخش 3 روش سیگنال گیری از این اندیکاتور را مورد بررسی قرار خواهیم داد.

1- تشخیص سیگنال از طریق الگوی W-Bottoms

آرتور مرول تحلیلگر بزرگ بورس، 16 الگو را بر اساس شکل W شناسایی کرد. بولینگر نیز برای شناسایی دو کف قیمتی مهم در روند نزولی از الگوی W شکل و باند بولینگر استفاده می کند. در حقیقت زمانی که کف دوم پایین تر از کف اول اما همچنان بالای باند پایینی قرار داشته باشد، الگویی W شکل در کف روند صعودی تشکیل خواهد شد. این فرآیند شامل 4 مرحله است که در ادامه هر یک را توضیح خواهیم داد:

  1. تشکیل کف قیمتی در روند یک سهام که معمولا در زیر باند پایینی قرار می گیرد؛ البته به خاطر داشته باشید که این موضوع همواره صادق نیست و در برخی اوقات ممکن است کف قیمتی در بالای باند پایینی قرار داشته باشد.
  2. روند قیمتی به سمت باند میانی جهش صعودی پیدا می کند.
  3. کف جدیدی در روند قیمتی سهام ایجاد می شود؛ البته این کف جدید در بالای باند بولینگر قرار خواهد داشت. تشکیل کف دوم در بالای باند بولینگر نشان می دهد که آخرین حرکت نزولی روند قیمتی ضعیف بوده است.
  4. الگوی W شکل با یک جهش صعودی قیمت از کف دوم و شکست مقاومت بازار تایید می شود.

الگوی W در باند بولینگر

نمودار بالا الگوی W در اندیکاتور باند بولینگر مربوط به سهام کمپانی نوردستروم می باشد. همانطور که مشاهده می کنید سهام در ماه ژانویه با یک کف قیمتی مواجه شده (فلش مشکی) و به زیر باند پایینی شکسته شده است.

در مرحله بعد قیمت مجددا به بالای باند میانی بازگشته است. در فاز سوم یک کف قیمتی جدید شکل گرفته است به گونه ای که قیمت سهام به پایین تر از کف چند روز قبل خود رسیده اما بالای باند پایینی قرار دارد. در مرحله آخر قیمت سهام در اواخر ماه ژانویه افزایش یافته و بالاتر از قیمت اوایل ماه فوریه قرار گرفته است. نمودار زیر نیز الگوی W شکل کوچکتری را در سهام یک کمپانی دیگر نشان می دهد.

Bollinger bands

2- تشخیص سیگنال از طریق الگوی M-Top

الگوی M-Top نیز بخشی از تحقیقات آرتور مرول محسوب می شود. او 16 الگوی M شکل را شناسایی کرده است. بولینگر هم به منظور شناسایی اوج ها یا همان سقف های M از این الگو و باندهای بولینگر استفاده کرده است. البته وی اعتقاد دارد که ترسیم سطوح اوج قیمت M در مقایسه با کف (Bottom) بسیار پیچیده تر است.

سقف های دوقلو، الگوی سر و شانه و الماس نشان دهنده سطوح اوج پیش رونده هستند. اوج M در ساده ترین شکل همانند اوج دو قلو است. با این حال به خاطر داشته باشید که سطوح اوج تشکیل شده همواره یکسان نیستند به گونه ای که اوج اول ممکن است پایین تر یا بالاتر از اوج دوم باشد.

بولینگر پیشنهاد می کند که بهترین زمان برای شناسایی نشانه های عدم تایید (Non-Confirmation) زمانی است که سهام در حال ایجاد یک سقف جدید باشد. شرایط عدم تایید در 3 مرحله زیر اتفاق می افتد:

  1. ابتدا سقف قیمتی سهام در بالای باند بالایی تشکیل می شود.
  2. سپس Pullback اتفاق می افتد. به این معنی که روند قیمتی به سمت باند میانی کشیده می شود.
  3. تراز قیمتی نسبت به نقطه سقف قبلی افزایش یافته اما قادر نیست از باند بالایی عبور کند. این موضوع به عنوان یک هشدار تلقی می شود. در حقیقت عدم توانایی عبور نقطه سقف دوم از باند بالایی نشان دهنده حرکت نزولی قیمت و معکوس شدن جهت روند خواهد بود. شکست خط حمایت یا سیگنال اندیکاتور RSI نیز نشانه تایید نهایی این موضوع خواهد بود.

الگوی M در باند بولینگر

همانطور که در نمودار قیمتی بالا مشاهده می کنید، الگوی M شکل در ماه می و آوریل اندیکاتور باند بولینگر کاملا واضح است. روند قیمتی سهام در ماه آوریل به بالای باند بالایی حرکت کرده است و پس از یک Pullback دوباره افزایش یافته است. حتی اگر سهام با طول روز با قیمت بیشتری (بالای باند بالایی) معامله شود، قیمت نهایی از باند بالایی عبور نخواهد کرد.

نقطه اوج M دو هفته بعد با شکست خط حمایت تایید شده است، علاوه بر این اندیکاتور MACD نیز یک واگرایی نزولی را ثبت کرده و برای تایید آن به زیر خط سیگنال خود حرکت کرده است.

بولینگر باند

تصویر بالا نیز نمودار سهام Pulte Homes در بورس را نشان می دهد که در ماه های آگوست و جولای روند صعودی را تجربه کرده است. تراز قیمتی در اواسط ماه سپتامبر از باند بالایی عبور کرده تا یک روند صعودی را تایید کند. پس از بروز یک Pullback در زیر باند میانی (میانگین متحرک 20 روزه)، سهام دوباره به بالای 17 رسیده است.

البته با وجود این سقف جدید، تراز قیمتی نتوانسته است که از باند بالایی عبور کند که این موضوع به عنوان یک زنگ خطر برای تریدرها تلقی می شود. قیمت سهام یک هفته بعد خط حمایت را شکسته و اندیکاتور MACD نیز به زیر خط سیگنال خود رفته است.

3- تشخیص سیگنال از طریق حرکات روی باند

بولینگر حرکت در بالا و پایین باندها را برچسب (Tag) نام گذاری کرده است چرا که به عقیده او این حرکات را نمی توان به عنوان سیگنال در نظر گرفت. در حقیقت حرکت قیمت به سمت باند بالایی نشان دهنده قدرت است در حالی که حرکت با شیب تند به سمت باند پایینی بیانگر ضعف روند خواهد بود.

اکثر اسیلاتورهای مومنتوم نیز تقریباً به همین شکل کار می کنند. شرایط اشباع خرید لزوما به معنی صعودی بودن همیشگی روند نیست. به عبارت دیگر رسیدن به شرایط اشباع خرید نیازمند روند صعودی و پر قدرت است. قیمت ها می توانند در یک روند صعودی بر روی باندها حرکت کرده و آنها را به تعداد دفعات زیاد لمس کنند. با در نظر گرفتن این موضوع که نوار بالایی به اندازه 2 انحراف معیار بالاتر از میانگین متحرک 20 روزه قرار می گیرد، متوجه می شویم که عبور قیمت از باند بالایی مستلزم یک روند بسیار پر قدرت خواهد بود.

لمس باند بالایی که بعد از تایید الگوی W-Bottom انجام می پذیرد، در واقع سیگنال شروع یک روند صعودی را در اختیار تریدرها قرار می دهد؛ علاوه بر این می توان گفت قیمت های یک روند صعودی هرگز از باند پایینی عبور نخواهند کرد. میانگین متحرک 20 روزه نیز گاهی اوقات به عنوان خط حمایت عمل می کند، در حقیقت اگر قیمت به زیر میانگین متحرک 20 روزه برسد، تریدر قبل از برخورد قیمت با نوار بالایی فرصت خرید خوبی پیدا خواهد کرد.

الگوی W-Bottom

تصویر فوق نمودار قیمتی سهام شرکت Air Products را نشان می دهد که در اواسط ماه جولای چندین مرتبه با با باند بالایی برخورد داشته است. شما در اولین نگاه متوجه خواهید شد که نمودار روند قیمتی بسیار قدرتمندی داشته است به گونه ای که دو بار پیاپی موفق به شکست خطوط مقاومت شده است.

روند قیمتی سهام در ماه آگوست شکل تختی به خود گرفته و میانگین متحرک 20 روزه نیز به کناره ها حرکت کرده است. باند بولینگر در این حالت بسیار باریک شده اما قیمت این سهام به زیر باند پایینی نزدیک نشده است. قیمت سهام و میانگین متحرک 20 روزه در ماه سپتامبر مجددا به سمت بالا حرکت کرده اند؛ به طور کلی قیمت سهام این کمپانی در یک بازه زمانی 4 ماهه حداقل 5 مرتبه با باند بالایی برخورد داشته است.

پنجره اندیکاتور که مربوط به شاخص CCI است نیز نشان می دهد که شیب قیمت به زیر 100- رسیده است برای همین سیگنال شرایط اشباع فروش را برای تریدر ارسال خواهد کرد.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.