جریان نقدی ورودی
F = فیوچر p= پرایس
3- ارزش فعلی خالص (NPV ) : از تفاضل جریانهای نقدی ورودی و خروجی بدست می آید و به طریقه زیر محاسبه میگردد.
جریان نقدی خروجی - جریان نقدی ورودی = ارزش فعلی خالص (NPV )
نکته : اگر NPV مثبت باشد یعنی جریان نقدی ورودی بیشتر از جریان نقدی خروجی است و پروژه برای سرمایه گذاری مطلوب تر است و برعکس.
مثال : اگر سرمایه گذاری اولیه (I ) 000/000/1 ریال و عمر شرکت (n ) 10 سال و جریان نقدی ورودی به صورت سالیانه 000/300 ریال و نرخ بازده (i) 12% باشد مطلوب است محاسبه NPV :(226/903)
Fc = جریان نقدی ورودی
4- شاخص سود آوری(PI):میزان جریان نقدی ورودی سود آوری یک پروژه را نشان می دهد و از فرمول محاسبه می گردد . هرچه شاخص سودآوری بزرگتر باشد آن پروژه برای سرمایه گذاری مطلوب تر است .
مثال: با توجه به مثال فوق شاخص سودآوری شرکت برابر است با:
مثال: اگر سرمایه گذاری اولیه 000/000/20 ریال و جریان نقدی سالیانه 000/000/7 و هزینه سرمایه 10% و عمر شرکت 4 سال باشد مطلوب است :
الف) محاسبه NPV (780/204/15 - )
مثال: اگر سرمایه گذاری اولیه 000/000/2 و عمر شرکت 6 سال و نرخ بازده 20% و جریان نقدی ورودی 000/250 باشد مطلوب است الف) NPV ( 008/916/1- ) ب) PI ( 04/0)
تجزیه وتحلیل نقطه سربه سر:نقطه سر به سر سطحی از میزان تولید و فروش را نشان می دهد که در آن نه سودی وجود دارد و نه زیانی . برای تعیین نقطه سر به سر هزینه ها به دو دسته تقسیم می شوند الف) هزینه ثابت (Fc) که این هزینه ها هیچ گونه ارتباطی با میزان تولید ندارند مانند هزینه اجاره .ب) هزینه های متغیر(Vc) که جریان نقدی ورودی متناسب با حجم تولید تغییر می کنند یعنی هرچه تولید بیشتر باشد هزینه های متغیر هم بیشتر خواهند بود مانند خرید مواد اولیه تولید . برای محاسبه نقطه سر به سر هم از فرمول ریاضی و هم از روش نموداری استفاده می شود . از طریق فرمول ریاضی نقطه سر به سر برابر است با : که در این فرمول Q برابر با تعداد تولید و P برابر است با قیمت(پرایس) .
درآمدها = هزینه ها
مبلغ × تعداد = هزینه ثابت + هزینه متغیر
مثال: یک شرکت تولیدی در زمینه خودکار که مجموع هزینه های ثابت آن 000/000/51 ریال است و بهای فروش هر خودکار 25000 ریال و هزینه متغیر هر خودکار 15000 در نظر گرفته است مطلوب است تولید در نقطه سر به سر:
فروش S= P × Q S=000/500/127= 5100×25000
مثال: اگر هزینه ثابت 000/000/24 و هزینه متغیر 000/6 و تعداد کالا 000/4 باشد مطلوب است تعیین قیمت هر کالا:
نقطه سربه سر نقدی :نقطه سر به سر نقدی مشابه نقطه سر به سر کالاست با این تفاوت که در نقطه سر به سر نقدی تمام هزینه های ثابت F c نباید به صورت نقد پرداخت شوند بنابراین هزینه های غیر نقدی را از هزینه ثابت کسر خواهیم کرد . نقططه سر به سر نقدی از نقطه سر به سر معمولی (کالا) کمتر است ( بخاطر کسر استهلاک از صورت فرمول) :
مثال: اگر جمع هزینه های ثابت 000/000/5 ، استهلاک 000/200 ریال و قیمت کالا 2500 و هزینه های متغیر 1500 ریال باشد مطلوب است تعیین نقطه سربه سر نقدی و فروش :(4800 و 000/000/12)
مثال : اگر هزینه ثابت مالی 000/000/1 ریال و هزینه های ثابت عملیاتی 000/500/2 ریال باشد و قیمت کالا 100 و هزینه متغییر 500 ریال و تعداد کالا 200 باشد مطلوب است میزان استهلاک :(000/490/3)
محاسبه نقطه سر به سر از روش نموداری :
مثال: اگر بهای فروش2000 ، هزینه متغیر هر واحد کالا 1000 و هزینه ثابت 000/000/10 ریال باشد مطلوب است نقطه سر به سر از طریق نمودار:
انواع اهرمها: هزینه های ثابت شامل هزینه های ثابت جریان نقدی ورودی جریان نقدی ورودی عملیاتی و هزینه های ثابت مالی است.
اهرم عملیاتی: تأثیر هزینه های ثابت عملیاتی را بر سود شرکت نشان می دهد و از فرمول زیر محاسبه می شود:
اهرم مالی: تأثیر هزینه های ثابت را بر سود شرکت نشان می دهد و از فرمول زیر محاسبه می شود:
اهرم ترکیبی :که معیاری از ریسک کلی شرکت است از حاصل ضرب اهرم مالی در اهرم عملیاتی بدست می آید:(DCL )
مثال:اگرتعداد کالا 3000 ، قیمت کالا 2500 ، هزینه متغیر هر واحد 1000 ، هزینه های ثابت عملیاتی(Fc) 000/000/3 و هزینه های ثابت مالی(Ic) 000/000/1 ریال باشد مطلوب است :
الف ) اهرم عملیاتی (3) ب) اهرم مالی(3) ج) اهرم ترکیبی(9)
مثال: اگر هزینه های ثابت عملیاتی (Fc) 000/000/80 ، هزینه های ثابت مالی(Ic) 000/000/16 ، سطح تولید فعلی(Q) 2000 واحد ، فروش 000/000/200 و هزینه های متغیر 000/000/40 ریال باشد مطلوب است:
الف)درجه اهرم مالی ب) درجه اهرم عملیاتی ج) درجه اهرم ترکیبی
سهام: شرکتهای سهامی قادر به انتشار سهام ممتاز یا عادی و یا هر دو می باشند . سهام ممتاز سهامی هستند که نسبت به سایر انواع سهام دارای امتیازاتی از قبیل:
1. اولویت در دریافت سود
2. اولویت در دریافت مبلغ اسمی سهام
3. داشتن حق رأی بیشتر
سهام ممتاز زمانی منتشر می شوند که درجه اهرم مالی شرکت و یا هزینه های سهام عادی درحد بالایی باشند.
انواع سهام ممتاز : سهام ممتاز شامل:
1. سهام قابل تبدیل در مقابل سهام غیر قابل تبدیل در این نوع سهام ، سهام ممتاز می تواند به دیگر انواع سهام تبدیل شوند ولی سهام غیر قابل تبدیل چنین ویژگی را ندارند.
2. سهام جمع شونده در مقابل سهام غیر جمع شونده: در این نوع سهام سود پرداخت نشده سال یا سالهای گذشته یا به عبارتی سود معوقه باید قبل از توزیع سود سهامداران عادی پرداخت گردد.
3. سهام با مشارکت در مقابل سهام ممتاز بدون مشارکت: اگر سود اعلام شده شرکت از میزانی که بطور معمول به سهامداران عادی و ممتاز پرداخت می گردد بیشتر باشد در باقیمانده سود مشارکت دارند (مشارکت در میزان سود بر اساس ارزش اسمی صورت می گیرد)
مثال: شرکتی دارای 60000 سهم ممتاز جمع شونده به مبلغ اسمی 1500 ریال و نرخ آن 24% باشد که سود سالهای 89 و 90 به سهامداران پرداخت نشده باشد و در سال 91 میزان کل سود پرداختی شرکت به سهامداران ممتاز برابر است با:
000/200/43 = 2 × 24% × 000/000/90 = 1500 ×000/60 = سود معوقه (سود انباشته)
000/600/21 = 1 ×24% × 000/000/90 = 1500 × 000/60 = سود سال جاری
000/800/64 = 000/600/21 + 000/200/43 = کل سود پرداختی به سهامداران ممتاز
مثال: شرکتی در نظر دارد 5000 سهم ممتاز با سود انباشته(جمع شونده) به ارزش اسمی هر سهم 000/10 با نرخ 15% منتشر نماید ، سود این سهام به مدت 3 سال پرداخت نشده است ، امسال سالی سود آور است و شرکت در نظر دارد تمامی تعهدات خود را در زمینه سود انجام دهد . شرکت بابت سهام ممتاز چقدر سود باید پرداخت نماید: (000/000/30)
مثال برای سهام با مشارکت: اگر شرکتی 000/000/50 ریال سود داشته باشد و 000/10 برگه سهام ممتاز 000/10 ریالی با نرخ 20% و 000/40 برگه سهام عادی 2000 ریالی با نرخ 15% منتشر کرده باشد میزان سود پرداختی به سهامداران ممتاز و عادی را بطور جداگانه محاسبه کنید(سهام ممتاز از نوع با مشارکت است)
سود سهام ممتاز و عادی
000/000/20 = 20% × 000/10 × 000/10
000/000/12 = 000/2 × 000/40
سهم باقیمانده سود سهام ممتاز مشارکتی
مثال:اگر سهام ممتاز با مشارکت 00/20 برگه 1500 ریالی با نرخ سود 14%و سهام عادی 000/5 برگه به ارزش اسمی 2000 ریال با نرخ 14% باشد . و مجموع سود شرکت 000/000/60 ریال باشد مطلوب است :
مقدار سود سهام ، سهامداران ممتاز و عادی (000/000/45 و000/000/15)
مثال: شرکتی 5000 برگه سهام ممتاز جمع شونده با مشارکت را به ارزش هر برگ 15000 ریال با نرخ 18% و 10000 سهم عادی 7000 ریالی با نرخ 20% را بین سهامداران توزیع می کند اگر میزان سود اختصاصی 60000000 ریال باشد مطلوب است تعیین سود به سهامداران ممتاز و عادی (2 سال سود پرداخت نشده است)
جواب : ممتاز ( 827/344/42) عادی(173/655/16)
مثال:شرکت آلفا سهام ممتاز غیر جمع شونده با مشارکت به تعداد 6000 برگه 200 ریالی با نرخ 10% که سه سال سود پرداخت نشده و 8000 سهام 300 ریالی با نرخ 20% دارد اگر کل سود 40000000 ریال باشد مطلوب است سهم هر یک از سهام ؟ جواب: ممتاز ( 332/253/13) عادی ( 668/746/26)
تجزیه سهام: در تجزیه سهام که به آن سود سهمی یا سهام جایزه می گویند . تعداد سهام افزایش می یابد و به همان اندازه ارزش سهام کاهش می یابد افزایش تعداد با کاهش ارزش سهام خنثی شده و در مجموع هیچ گونه تغییری در ارزش اسمی سهام صورت نمی گیرد.
مثال: شرکتی 1500 برگه 1200ریالی منتشر کرده است اگر تجزیه سهام 1به 3 باشد تعداد سهام جدید و ارزش هر برگه و ارزش اسمی برابر است با .( تعداد سهام 4500 و ارزش هر سهم 400 و ارزش اسمی 1800000)
مثال: شخصی مالک 20%سهام یک شرکت است ارزش هر سهم در بازار 500 ریال است مطلوب است تعداد سهام و ارزش سهام شخص را در صورتی که تجزیه 1 به 2 صورت گیرد ( شرکت 10000 سهام عادی دارد)
جواب ( تعداد سهام 4000 و ارزش سهام بعد از تجزیه 1000000)
معکوس تجزیه سهام: در معکوس تجزیه سهام که به آن ترکیب سهام هم می گویند برعکس تجزیه سهام عمل می کنیم یعنی تعداد سهام کاهش می یابد و ارزش هر برگه سهام افزایش می یابد .کاهش تعداد سهام و افزایش ارزش آنها با هم خنثی و جبران می شوند بنابراین هیچ گونه تغییری در ارزش اسمی سهام صورت نمی گیرد.
مثال: شرکتی 10000 برگه سهام به ارزش هر برگه 5000 ریال دارد . اگر معکوس تجزیه سهام بر مبنای 5 به 1 صورت گیرد تعداد سهام ، ارزش هر سهم و ثروت شرکت را بعد از معکوس تجزیه سهام محاسبه نمایید.
تعداد سهام 2000= 5 10000 ارزش سهام 25000 = 5× 5000
ثروت شرکت بعد از معکوس 50000000 =2000 ×25000 ثروت قبل از معکوس 50000000=5000×10000
مثال: شرکتی 6000 برگه 4000 ریالی دارد اگر معکوس تجزیه سهام 4 به 1 باشد مطلوب است (نرخ 20%) :
الف: تعداد سهام (1500)
ب: ارزش هر سهم (16000)
ج: ثروت شرکت بعد از معکوس تجزیه سهام(24000000)
مثال: شرکتی 3000 برگه سهام 6000 ریالی با نرخ 10% دارد . اگر معکوس تجزیه سهام بر مبنای 5/1 به 1 صورت گیرد مصلوب است :
الف: تعداد سهام (2000)
ب: ارزش هر سهم (9000)
ج: ثروت شرکت بعد از معکوس تجزیه سهام(18000000)
سود سهمی (سهام جایزه):تقسیم سود از طریق توزیع سهام بین سهامداران ، سود سهمی نامیده می شود . سهام جایزه در شرایطی که شرکت از وضع نقدینگی خوبی برخوردار نباشد و یا برای تأمین مالیتوسعه عملیات خود به وجه نقد نیاز داشته باشد صادر می شوند.
مثال: اگر شرکتی 10000 برگه سهام داشته باشد که ارزش هر برگه 2000 ریال باشد و شخصی مالک 20% سهام شرکت باشد و قرار باشد که 50% سود سهمی بین سهامداران توزیع شود مطلوب است :
الف: تعداد سهام 15000= 5000 + 10000 5000=50% × 10000
ج: ثروت شرکت 20000000= 15000 × 1333
مثال : شرکتی 6000 برگه سهام 3000 ریالی دارد و شخصی مالک 10% کل سهام شرکت است . اگر 30% سود سهمی بین سهامداران توزیع گردد مطلوب است :
الف: تعداد سهام (7800)
ب: ارزش هر سهم (2307)
ج: ثروت شرکت بعد از معکوس تجزیه سهام(18000000)
مثال: شرکتی 20000 برگه سهام 500 ریالی دارد اگر شرکت 35% سهام را به صورت جایزه توزیع نماید مطلوب است:
ارزیابی و تصمیم گیری در خصوص پروژه های سرمایه گذاری
تصمیمگیری در خصوص سرمایهگذاری در پروژهها، همواره یکی از مهمترین تصمیمات در حوزههای اقتصادی محسوب شده و میشود. اهمیت این موضوع باگذشت زمان و با افزایش سیاست منابع سرمایهای در سطح بینالملل و همچنین بالا رفتن حجم منابع سرمایهای افزایش قابل چشمگیری را نشان میدهد. دوره تکاملی یک پروژه سرمایهگذاری را میتوان به سه بخش: (۱) پیش از سرمایهگذاری (۲) سرمایهگذاری (۳) عملیاتی تفکیک نمود. در بین سه مرحله فوق، مرحله پیش از سرمایهگذاری از اهمیت ویژهای برخوردار است. درواقع در این مرحله است که با بررسیهای متنوع و مطالعات مختلف پیرامون طرحهای ارائهشده در خصوص قابلیت اجرا، نحوه اجرا و … یک پروژه تصمیمگیری به عمل میآید. در حقیقت حیات یا عدم حیات و شروع و یا عدم شروع یک پروژه، در این مرحله از کار رقم میخورد. هرچند در مراحل بعدی امکان اصلاح وجود دارد، اما استفاده از این امکان قطعاً متضمن هزینههای قابلتوجه هست. بنابراین به تصمیم گیران در خصوص سرمایهگذاری توصیه میگردد، با توجه به اهمیت موضوع، قبل از ورود به مراحل ۲ و ۳ فوق، نهایت اهتمام را در بررسی جوانب پیش از سرمایهگذاری بکار گیرند. در این مرحله اغلب پروژههای مطرح، از سه جنبه فنی، مالی و اقتصادی موردبررسی و تجزیهوتحلیل قرار میگیرند. در ارزیابی مالی پروژه، تحلیلهای هزینه و منفعت از اهمیت ویژهای برخوردار میباشند. بهمنظور اتخاذ تصمیم در خصوص قبول، رد و یا اولویتبندی فرصتهای سرمایهگذاری از دیدگاه صرف هزینه، منفعت و یا بازده سرمایهگذاریها، روشهای مختلفی در دسترس هست. اهم آنها را میتوان به شرح ذیل طبقهبندی نمود: الف) روشهای تنزیلی ارزیابی مالی شامل: خالص ارزش فعلی، خالص ارزش نهایی شده، نرخ بازده داخلی، شاخص سودآوری، دوره برگشت سرمایه با استفاده از جریانات نقدی تنزیل شده. ب) روشهای غیر تنزیلی ارزیابی مالی شامل: دوره بازیافت سرمایه، معکوس دوره بازیافت سرمایه، نرخ بازده حسابداری، تجزیهوتحلیلهای مرتبط با هزینه، سطح فعالیت و سود.
ضوابط ارزیابی سودآوری طرح
۱- ضابطه دوره برگشت سرمایه:
با استفاده از این ضابطه، طرح یا گزینهای که در کوتاهترین مدت، اصل مبلغ سرمایهگذاری شده را برگشت دهد، برتری مییابد. درواقع دوره برگشت سرمایه، مدتزمانی است که اصل مبلغ سرمایهگذاری شده، از محل عایدات طرح بازگشت داده میشود. نرمافزار کامفار با استفاده از گردش جریانات نقدی ورودی و خروجی پروژه که در مراحل قبلی بهعنوان دادههای اصلی دریافت کرده است، محاسبه مربوط به دوره برگشت سرمایه را انجام داده و نتیجه را به همراه یک نمودار که به شکل موجهی مسئله دوره برگشت سرمایه را نمایش میدهد، ارائه میدهد. در این نوع محاسبه از دوره برگشت سرمایه، بهجای استفاده از جریانات نقدی ورودی و خروجی پروژه و طرح در حالت عادی از جریانات نقدی ورودی و خروجی تنزیل شده استفاده میکند و در حقیقت توجه ویژهای به مسئله ارزش زمانی پول مینماید. بهعبارتدیگر به این مطلب صحه میگذارد که «پول امروز ارزش بیشتری از همین میزان پول در آینده خواهد داشت.» بهعنوانمثال دوره برگشت سرمایه که در حالت عادی ۵ سال محاسبهشده بود، با استفاده از وجوه تنزیل شده بهنقد، به ۵/۳ سال و حتی کمتر تقلیل مییابد.
۲- ضابطه نرخ بازده ساده سرمایهگذاری:
نرخ بازده ساده سرمایهگذاری، نشاندهنده نسبت سود خالص به سرمایهگذاری اولیه هست که میتواند بهصورت تجمعی و یا سالبهسال محاسبه شود. این نرخ سپس با نرخ بازده موردنظر سرمایهگذاران مقایسه شده و در صورت فزونی، طرح موردنظر پذیرفتهشده و در غیر این صورت مردود شناخته خواهد شد. نرمافزار کامفار این معیار را نیز بهراحتی محاسبه نموده و پاسخ را به همراه یک نمودار ارائه میدهد. لازم به ذکر است که این نرمافزار نرخ بازده را حداقل در سه حالت محاسبه کرده و به حالت نموداری نمایش میدهد و بنابراین قدرت تحلیلگر مالی را در تحلیل و ارزیابی نتایج حاصل از پردازش دادهها را افزایش میدهد.
۳- ضابطه ارزش خالص کنونی (فعلی) طرح:
خالص ارزش کنونی (فعلی) طرح (NPV) نمایانگر وجوه نقد ورودی تنزیل شده منهای وجوه خروجی نقد تنزیل شده مربوط به طرح هست. درصورتیکه یک طرح قابلپذیرش هست که NPV آن صفر یا مثبت باشد. ازآنجاکه جهت محاسبه NPV بایستی جریانات نقدی ورودی و خروجی طرح بهدقت مورد تنزیل قرارگرفته (با توجه به نرخ تنزیل تعیینشده) و این امر بعضاً به دلیل پیچیده بودن جریانات نقدی، بسیار مشکل و زمانبر میشود، ابزارهای جدید بهراحتی و ظرف چند ثانیه این محاسبات را بهدقت انجام داده و نتایج را در قالب خالص جریانات نقدی تنزیل شده (NPV سالبهسال و کلی یا تجمعی) به همراه نمودار گویایی که تحلیل حساسیت را نیز بهراحتی برای آن میتوان انجام داد، ارائه میدهد. نرمافزار کامفار حتی بهصورت خودکار، ارزش قراضه و یا ارزش دفتری داراییها و سرمایهگذاریهای ثابت طرح را در سالهای پایانی پروژه بهعنوان وجوه نقد ورودی در نظر گرفته میگیرد (درصورتیکه این امر توسط کاربر منع نشده باشد) این نرمافزار اطلاعات به کار گرفتهشده جهت محاسبه NPV هرسال و NPV کل را بهصورت جزئی نمایش داده و امکان بررسی و تحلیل دقیقتر را به کاربر میدهد. نرمافزار حتی بهصورت خودکار، ارزش قراضه و یا ارزش دفتری داراییها و سرمایهگذاریهای ثابت طرح را در سالهای پایانی پروژه بهعنوان وجوه نقد ورودی نظر میگیرد، (درصورتیکه این امر توسط کاربر منع نشده باشد) این نرمافزار اطلاعات به کار گرفتهشده جهت محاسبه NPV هرسال و NPV کل را بهصورت جزئی نمایش داده و امکان بررسی و تحلیل دقیقتر را به کاربر میدهد. همانگونه که اشاره شد، ابزار جدید نمودارهایی را نیز ارائه میدهند که در آن NPV طرح را با نرخهای تنزیل گوناگون نمایش میدهد. در ضمن حساسیت NPV طرح به عواملی چون افزایش یا کاهش در داراییهای ثابت و فروش هزینههای عملیاتی نمایش میدهد که البته درصد افزایش یا کاهش توسط کاربر تعیین میشود. بدون کاربرد نرمافزارهای کامپیوتری، بسیار مشکل و زمانبر خواهد بود.
۴- ضابطه شاخص سودآوری:
شاخص سودآوری از تقسیم خالص ارزش کنونی (فعلی) طرح (NPV) به سرمایهگذاری حاصل میشود که از این شاخص عموماً جهت مقایسه و رتبهبندی طرحها استفاده میشود. این شاخص نیز در ابزارهای جدید تحت عنوان NPVR یعنی نرخ خالص ارزش کنونی طرح، محاسبه و ارائه میگردد.
۵- ضابطه نرخ بازده سرمایهگذاری (نرخ بازده داخلی):
نرخ بازدهی داخلی، نرخ تنزیلی است خالص ارزش فعلی طرح در آن مساوی صفر میشود یعنی در این نرخ جریانات نقدی خروجی تنزیل شده، برابر جریانات نقدی ورودی تنزیل شده میگردند. سپس این نرخ با نرخ بازده مورد انتظار سرمایهگذار مقایسه میشود که در صورتی برابری یا فزونی بر این نرخ، پروژه یا طرح موردنظر پذیرفته میشود. محاسبه نرخ بازده داخلی از طریق آزمونوخطا حاصل میشود. این بدان معناست که جریانات نقدی طرح با نرخهای تنزیل گوناگون مورد تنزیل قرار میگیرد تا جائیکه NPV طرح صفر شود که این عمل بعضاً پیچیده و جریان نقدی ورودی زمانبر هست. با استفاده از ابزارهای جدید بهراحتی و ظرف چند ثانیه این محاسبات انجام میشود. حسن این ابزارها آن است که اطلاعات مربوط به IRR را در قالب نمودار ارائه مینماید به صورتی که NPV طرح را در نرخهای مختلف تنزیل نمایش میدهد و نرخی که NPV را صفر میکند همان IRR است در ضمن حساسیت IRR به عواملی چون کاهش یا افزایش در داراییهای ثابت، فروش و هزینههای عملیاتی موردبررسی قرارگرفته و نمایش داده میشود. نمودار تحلیل حساسیت IRR به عوامل ذکرشده از اهمیت و گویایی بسیاری برخوردار است. بعضاً به دلیل الگوی خاص، جریانان نقدی یک پروژه بهعنوانمثال گردش نقدی نخست منفی، سپس مثبت و بعدازآن منفی و در پی آن مثبت باشد و این جریان خاص بدین شکل ادامه یافته و از جریان یکبار منفی تا پایان مثبت (در حالت عادی) پیروی نکند، طرح با بیش از یک نرخ بازده روبهرو است. در چنین حالتی چندین روش جلوگیری از محاسبه بیش از یک IRR پیشنهادشده که بهکارگیری آن مستلزم زمان زیادی است. ابزارهای جدید بهطور خودکار از بروز چنین مشکلاتی جلوگیری کرده و جریانات نقدی پروژه را به حالت عادی برگردانده و IRR طرح را بهصورت واحد، محاسبه میکند.
۶- ضابطه ارزش معادل سالانه:
در پروژههای طرحهای عمرانی که محصول آنها بهصورت رایگان عرضه میشود، امکان تعیین سودآوری آنها و بنابراین مقایسه بر مبنای این سودآوری وجود ندارد. لذا جهت تعیین طرح برتر، بایستی حداقل هزینه را لحاظ نمود. جهت این امر، ارزش فعلی جریانات خروجی گزینههای مختلف با یکدیگر مورد مقایسه و هزینههای کمتر انتخاب خواهد شد. در این روش بهراحتی و باوجود طرحهایی که از جریانات خروجی نقد پیچیدهای برخوردار هستند، این ارزش فعلی را محاسبه و ارائه مینماید. جهت این کار بایستی جریانات خروجی ازجمله هزینههای تعمیرات و نگهداری سالانه هر طرح را جداگانه وارد برنامه نمود و نرمافزار ارزش فعلی هر طرح را بهراحتی ارائه خواهد داد.
۷- ضابطه حداقل نرخ جذبکننده MARR
گزینهها و پروژههای سرمایهگذاری، بنا بر پیشبینی تحقق یک نرخ بازگشتِ قابلقبول (ROR)، ارزیابی میشوند. همواره میبایست یک نرخ معقول، ایجادشده و در نظر گرفته شود تا بتوان در مورد رد یا پذیرش پروژهها تصمیمگیری نمود. این نرخ معقول که حداقل نرخ جذبکننده (MARR) نامیده میشود، باید هم بالاتر از هزینه پول مورداستفاده بابت تأمین مالی پروژه موردنظر و هم بالاتر از نرخ بازگشت مورد انتظار از یک بانک یا سرمایهگذاری بدون ریسک (کمترین ریسک) باشد. در برخی طرحها، تعیین نرخ MARR همواره در مواجهه با نرخ هزینه سرمایه قرار دارد. نرخ هزینه سرمایه عبارت است از نرخ بهرهای که در طرح باید بابت وجوه سرمایهای موردنیاز، جهت تأمین مالی پروژه بپردازد. از MARR همچنین بهعنوان نرخ حدنصاب[۲] نیز یادشده است. به عبارت دقیقتر، نرخ بازگشت مورد انتظار یک پروژهِ قابلقبول از منظر مالی، میبایست بزرگتر و یا حداقل مساوی نرخ حدنصاب باشد. توجه داشته باشید که MARR مشابه با ROR محاسبه نمیشود؛ نرخ MARR توسط مدیران مالی شرکتها تعیینشده و بهعنوان یک معیار جهت رد و یا پذیرش تصمیمات مربوطه به کار گرفته شود. برای درک موارد فوق می توانید به کتاب راهنمای جامع و کامل Comfar نگارش اینجانب مراجعه نمایید.
حسابداری تعهدی چیست؟
حسابداری تعهدی یک روش حسابداری است که عملکرد و موقعیت یک شرکت را با شناسایی رویدادهای اقتصادی بدون توجه به زمان انجام معامله به صورت نقدی، اندازهگیری میکند. ایده کلی این است که در رویدادهای اقتصادی تطابق درآمدها و هزینه ها (اصل تطابق درآمد و هزینه) به محض اینکه معاملهای اتفاق میفتد شناسایی میشوند و نه زمان انجام پرداخت یا دریافت وجه نقد حاصل از معامله.
این روش به جریانهای ورودی و خروجی وجوه نقد اجازه میدهد تا با جریانهای نقدی ورودی و خروجی پیشبینیشده ترکیب شده و تصویر درستتری از وضعیت مالی کنونی شرکت ارائه کند.
توضیحات مدیر مالی در مورد حسابداری تعهدی
حسابداری تعهدی به عنوان روش استاندارد حسابداری برای بیشتر شرکتها در نظر گرفته میشود، به استثنای شرکتهای بسیار کوچک. این روش تصویر دقیقتری از شرایط کنونی شرکت فراهم میکند، اما پیچیدگی نسبی آن باعث میشود تا پیادهسازی آن مشکل باشد. این موضوع نقطه مقابل حسابداری نقدی است که معاملات را فقط زمانی میشناسد که مبادله پول نقدی صورت گرفته باشد.
نیاز به این روش از افزایش پیچیدگی معاملات تجاری و علاقه به داشتن اطلاعات مالی دقیقتر نشأت میگیرد. فروش اعتباری و پروژههایی که یک جریان درآمدی در طول یک بازه زمانی طولانی فراهم میکنند بر شرایط مالی شرکت در زمان معامله تأثیر میگذارد؛ بنابراین، به نظر منطقی میآید که چنین رویدادهایی باید همچنین بر صورتحساب های مالی نیز در طول همان بازه گزارشی که این معاملات اتفاق میفتند، اثر بگذارد.
به طور مثال، وقتی شرکتی یک تلویزیون به مشتری میفروشد که از کارت اعتباری، پول یا روشهای اعتباری دیگری بهره میجوید، اتفاقات برایش به شکل متفاوتی رقم خواهند خورد. در روش حسابداری نقدی، درآمد حاصل از فروش تلویزیون وقتیکه پول توسط شرکت دریافت میشود، شناخته خواهد شد. اگر تلویزیون با کارت اعتباری خریداری شود، این درآمد ممکن است تا ماه بعد یا سال بعد شناسایی نشود؛ اما روش حسابداری تعهدی میگوید که روش نقدی خیلی دقیق نیست چون احتمالاً (اگر نگوییم قطعاً) شرکت به خاطر اینکه فروش انجام شده، در آینده پول نقد دریافت خواهد کرد؛ بنابراین، روش حسابداری تعهدی فروش تلویزیون را زمانی شناسایی میکند که مشتری صاحب آن شده باشد. گرچه پول نقد هنوز در بانک نیست ولی فروش به حسابی که در الفبای حسابداری به آن «حساب های دریافتنی» میگویند ثبت جریان نقدی ورودی شده است و درآمد فروشنده را افزایش میدهد.
صورت جریان وجوه نقد چیست؟
به طور کلی در حسابداری، صورت های مالی به چهار دسته ی ترازنامه، صورت سود وزیان، صورت سود وزیان جامع و صورت جریان وجوه نقد دسته بندی میشوند. در ایران صورت های مالی تا پیش از انقلاب تنها محدود به ترازنامه ،صورت سود و زیان و صورت سود وزیان انباشته بود.
از آنجا که صورت سود و زیان برمبنای حسابداری تعهدی است، امکان دارد سود خالص جریان نقد عملیات را به خوبی نشان ندهد و گاهی ممکن است که شرکت سود خالص و رو به رشد داشته باشد ولی به علت عدم توانایی درایجاد جریان نقد دچار مشکل اساسی و ورشکستگی گردد که برای رفع این مشکلات از صورت جریان وجوه نقد که براساس مبنای نقدی تهیه میشود استفاده خواهد شد. صورت جریان وجوه نقد یکی از گزارش های مالی سه ماهه می باشد که هر شرکت سهامی در بورس موظف به گزارش آن است.
صورت جریان وجوه نقد چیست؟ صورت جریان وجه نقد، گزارشی از جریان نقدینگی در فعالیتهای عملیاتی، مالی و سرمایهگذاری یک شرکت می باشد و از اهمیت بسیار بالایی برای بقای یک کسبوکار برخوردار است.
این موضوع یکی از اصلیترین گزارشهای مالی مورد استفاده در ساخت یک مدل سه گزارشی محسوب میگردد. طبقهبندیهای اصلی موجود در گزارش گردشمالی:
- فعالیتهای عملیاتی
- فعالیتهای سرمایهگذاری
- فعالیتهای مالی
در یک شرکت است که به ترتیب تنظیم میشوند. پول کلی ایجاد و یا مصرف شده از هر کدام از این فعالیتها برای رسیدن به تغییر کلی پولی در طول دوره خلاصه شده است و سپس با تراز مالی ورودی برای رسیدن به انتهای گزارش گردش مالی یا همان تراز مالی پایانی، ترکیب میشود.
صورت جریان وجوه نقد چه چیزهایی را نشان می دهد؟
این گزارش اطلاعات اضافی مربوط به تمامی جریان های نقدی ای که یک شرکت برای عملیات جاری خود و سرمایه گذاری دریافت میکند وبه علاوه همه ی جریان های خروجی پول را که برای فعالیت های تجاری وسرمایه گذاری در یک بازه ی زمانی انجام می شود را نمایش می دهد. این صورت علت تغییرات وجه نقد و شبه نقد و خلاصه ای از فعالیت های سرمایه گذاری، عملیاتی و تامین مالی را در طی یک بازه ی زمانی ارائه می کند.
صورت جریان وجوه نقد به ما نشان میدهد که چه مقدار وجه نقد در طی دوره ی حسابداری در یک سازمان ایجاد ومصرف شده است ونیز آنهارا بر حسب نوع فعالیت سازمان طبقه بندی می نماید.در نتیجه گزارش صورت جریان وجوه نقد که توسط حسابداری شرکت ها و یا شرکت های خدمات حسابداری تهیه می شوند اطلاعات مفیدی را در رابطه با فعالیت های یک سازمان درایجاد وجه نقد از طریق عملیات، جهت پرداخت سود سهام، پرداخت بدهی ها، سرمایه گذاری مجدد در سازمان جهت افزایش ظرفیت عملیاتی ونگهداری در اختیار ما قرار می دهد.
همینطور درمورد فعالیت های تامین مالی یک سازمان که شامل بدهی و حقوق صاحبان سرمایه است اطلاعاتی را ارائه میکند. هدف اصلی از تهیه ی صورت جریان وجوه نقد بررسی دلایل تغییرات وجوه نقد در یک بازه ی زمانی می باشد.
فواید صورت جریان وجوه نقد :
در کل هدف از تهیه ی صورت گردش جریان وجوه نقد اطلاع و دسترسی به اطلاعات گردش مالی شرکت است اما در زیر مجموعه این هدف تهیه ی صورت جریان وجوه نقد فواید دیگری نیز دارد که به چند مورد از آن اشاره خواهیم کرد:
- در کنار دیگر صورت های مالی اساسی و ابزار های مالی مانند نسبت های مالی و اهرم ها برای اندازه گیری انعطاف پذیری مالی شرکت و تحلیل ها استفاده میگردد.
- برای برنامه ریزی جریان های نقدی و توان ایجاد این جریان ها در آینده بکار برده می شود.
- ارزیابی قدرت پرداخت بدهی ها و سود سهام
- شناخت منابع تامین مالی و کنترل جریان آنها برای مدیریت ریسک و بازده
- ارزیابی تاثیر رخداد های غیر نقدی
ساختار صورت جریان وجوه نقد :
صورت گردش وجوه نقد طبق استاندارد IFRS جریان های مالی شرکت را در ۳ قسمت نشان می دهد:
1.جریانات نقدی ناشی جریان نقدی ورودی از فعالیت های عملیاتی
2.جریانات نقدی ناشی از فعالیت های سرمایه گذاری
3.جریانات نقدی ناشی از فعالیت های تامین مالی
اما طبق استاندارد های ایران و سازمان بورس ، شرکت ها در گزارش های مالی که در سامانه کدال منتشر می نمایند صورت جریان وجوه نقد را در ۵ قسمت ارائه می کنند که شامل موارد زیر می باشند:
1.جریانات نقدی ناشی از فعالیتهای عملیاتی
2.جریانات نقدی ناشی از بازده سرمایه گذاری ها و سود پرداختی بابت تامین مالی
3.جریانات نقدی ناشی از مالیات بر درآمد
4.جریانات نقدی ناشی از فعالیت های سرمایه گذاری
5.جریانات نقدی ناشی از فعالیت های تامین مالی
چرا جریان وضعیت نقدی مهم است؟
دو نوع حسابداری جریان نقدی ورودی وجود دارد: حسابداری تعهدی و حسابداری نقدی
حسابداری کسب و کار تعهدی توسط شرکتهای دولتی استفاده میگردد و روشی که در آن عایدی یک شرکت به منزلهی درآمد آن می باشد و نه اینکه شرکت وجوهی را دریافت کرده باشد. هزینهها گزارش میشوند حتی اگر هیچ پرداخت نقدی صورت نگرفته باشد.
به عنوان مثال اگر یک شرکت یک فروش را گزارش دهد، سود آن در صورت سود و زیان شناسایی خواهد شد، اما شرکت وجهی را تا پس ازآن تاریخ دریافت نخواهد کرد. ازنقطه نظر حسابداری، شرکت سودی را که از طریق فعالیت های صورت سود و زیان کسب کرده است را باید مالیات درآمد پرداخت نماید، اگرچه هیچ تبادل پولی صورت نگرفته است.
همینطور در این معادله احتمالاً پول نقد در ابتدا از شرکت برای خرید تجهیزات و تولید محصولات برای فروش و یا خرید مواد اولیه خارجشده است. در چنین کسبوکارهایی، معمول است که مشتریان پرداخت صورتحساب را به ۳۰،۶۰ و یا حتی ۹۰ روز بعد به تعویق بیاندازد. فروش انجامشده یک مطالبه قابل دریافت می باشد که مادامیکه پول دریافت نشود، تأثیری بر نقدینگی شرکت نخواهد داشت.
حسابداری نقدی یک روش حسابداری می باشد که درآمدها در مدت زمانی که دریافت شدهاند، گزارش میشوند و هزینهها در زمان دقیقی که آنها پرداخت شدهاند، نیز گزارش میشوند. بهعبارتی دیگر، درآمد و مخارج زمانی گزارش داده می شوند که پول نقد دریافت و پرداخت شده باشد.
سود شرکت بهعنوان درآمد خالص در وضعیت درآمدی صورت سود و زیان خود را نشان میدهد. درآمد خالص آخرین سطر گزارش یک شرکت می باشد. اگرچه از طریق حسابداری تعهدی، درآمد خالص لزوماً به معنای دریافت تمامی وجوه پرداختی توسط مشتریان نمی باشد.
از طریق دیدگاه حسابداری، یک شرکت میتواند سود رسان نیز باشد. اما اگر دریافتیها به تعویق بیافتند و یا پرداخت نشوند، شرکت میتواند دچار مشکلات مالی گردد. حتی شرکتهای پرسود نیز در مقاطعی با مدیریت کنترل جریان نقدی مشکل داشتهاند. به همین خاطر وضعیت جریان نقدی یک ابزار مهم برای تحلیلگران و سرمایهگذاران می باشد.
فواید تهیهٔ صورت جریان وجوه نقد در یک سازمان :
- ابزاری برای مشخص کردن عملکرد مالی یک سازمان است.
- به همراه سایر صورتهای مالی اساسی برای اندازهگیری انعطافپذیری مالی استفاده میشود.
- برای ارزیابی جریانهای نقدی آتی مورداستفاده قرار میگیرد
- ابزاری برای ارزیابی توان ایجاد گردش وجوه نقد در آینده است
- ارزیابی توان تأمین تعهدات پرداخت سود سهام و نیاز واحد به تأمین مالی خارجی
- ارزیابی دلایل تفاوت میان سود حسابداری و دریافتها و پرداختها
- ارزیابی آثار رویدادهای غیر نقدی مربوط به فعالیتهای سرمایهگذاری و تأمین مالی
سخن پایانی :
برای پا برجا نگه داشتن یک شرکت و یا کسب وکار، استفاده از وجوه نقد الزامی می باشد. درک اینکه پولها از کجا میآیند و این پولها کجا مصرف میشوند میتواند شما را در انجام تعهدات مالی یاری نماید. از صورت جریان وجوه نقد و همینطور پیشبینی جریان نقدی استفاده نموده و موضع شرکت در قبال پول نقد مشخص گردد. شما میتوانید برای ایجاد و یا درک صورت جریان وجوه نقد و پیشبینی جریان نقدی با متخصصین مالی صحبت و مشورت نمایید.
تفاوت سود و جریان نقدی چیست؟/ در تحلیل شرکتها سود مهمتر است یا جریان نقدی؟
در یک تعریف عامیانه و سادهترین شکل ممکن به تفاوت میان درآمدها و هزینهها سود میگویند؛ درباره اهمیت سود و جریان نقدی در میان تحلیلگران اختلاف نظر وجود دارد، گروهی معتقدند کم و زیان شدن سود مهمترین فاکتور برای بررسی یک شرکت است و گروهی دیگر به تبدیل سود به جریان نقدی اعتقاد دارند.
تعریف عام و کلاسیک از سود را میتوان تفاوت درآمدها از هزینهها بیان کرد. این تعریف براساس استانداردها یا رویههای متداول حسابداری انجام میشود که ممکن است باعث افشای کامل اطلاعات نشود.
جریان نقدی، تفاوت بین جریان نقدی ورودی جریانهای نقدی ورودی و خروجی است. جریان نقدی یک شرکت میتواند مثبت یا منفی باشد. در نگاه اول شاید اینطور به نظر برسد که تنها شرکتی که جریان نقدی مثبت دارد، سودآور است، اما لزوماً اینگونه نیست.
مواقعی وجود دارد که جریان نقدی به دلیل خرید تجهیزات جدید منفی میشود. در این حالت با وجود اینکه جریان نقدی خروجی از ورودی بیشتر است اما شرکت دارایی ارزشمندی به دست آورده که ممکن است به افزایش سودآوری کمک کند.
همچنین جریان نقدی مثبت نیز همواره به معنی سودآور بودن یک کسبوکار نیست، زیرا شرکت میتواند با گرفتن وام و ایجاد بدهی جدید باعث مثبت شدن این جریان شود. بنابراین با تجزیه و تحلیل جریانهای نقدی ورودی و خروجی میتوان به درک بهتری از وضعیت عملیاتی و مالی شرکت رسید.
از آنجایی که ﺳﻮد ﺣﺴﺎﺑﺪاری ﺑﺎ روشها و اﺳﺘﺎﻧﺪاردﻫﺎی ﺧﺎﺻﻲ ﺑﺮآورد میشود، ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ ﺑﺴﻴﺎری از ﺗﺤﻠﻴلگران در ﻣﻔﻬﻮم ﺳﻮد بهعنوان ﺟﺮﻳﺎن ﻧﻘﺪی اتفاقنظر ﻧﺪارﻧﺪ.
بسیاری از تحلیلگران معتقدند «سود» کلیدیترین پارامتر انجام فعالیتهای شرکت است. براساس این دیدگاه، افزایش سود به معنای عملکرد بهتر شرکت و کاهش سود به معنای عملکرد بدتر است. برخی از تحلیلگران نیز اعتقاد به تغییر شکل سود و تبدیل آن به جریان نقدی حسابداری یا «جریان نقدی» دارند.
محاسبه جریان نقدی
جریانهای ﻧﻘﺪ ورودی ﻣﻌﻤﻮﻻً ﻣﺠﻤﻮع جریانهای ﻧﻘﺪی ﻧﺎشی از ﻓﺮوش ﻛﺎﻻ و ﺧﺪﻣﺎت ﺑـﻪ ﻣﺸﺘﺮﻳﺎن ﻳﺎ درﻳﺎﻓﺖ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﺎلی اﺳﺖ. جریانهای ﻧﻘـﺪ ﺧﺮوجی نیز ﻣﻌﻤﻮﻻً ﺷﺎﻣﻞ ﭘﺮداﺧﺖ ﺣﻘﻮق ﺑــﻪ ﻛﺎرﻛﻨﺎن، ﺧﺮﻳﺪ ﻣﻮاد اوﻟﻴﻪ از عرضهکنندگان و ﺑﺎزﭘﺮداﺧﺖ اصلوفرع بدهیهای ﺷﺮﻛﺖ اﺳﺖ. جریان نقدی صاحبان سهام و جریان نقدی شرکت به صورت زیر محاسبه میشود:
اﺳﺘﻬﻼک + ﺳﻮد ﺧﺎﻟﺺ = ﺟﺮﻳﺎن ﻧﻘﺪ ﺣﺴﺎﺑﺪاری
جریانهای ﻧﻘﺪ ﺧﺮوجی طی دوره – ﺟﺮﻳﺎن ﻧﻘﺪ ورودی طی دوره = ﺧﺎﻟﺺ ﺟﺮﻳﺎن ﻧﻘﺪ ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم
ﺧﺎﻟﺺ ﺟﺮﻳﺎن ﻧﻘﺪ بدهیها + ﺧﺎﻟﺺ ﺟﺮﻳﺎن ﻧﻘﺪ ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم = ﺟﺮﻳﺎن نقد شرکت
بهطور خلاصه، سود و جریان نقدی در بررسی وضعیت مالی یک شرکت بسیارحائز اهمیت است، چرا که هر دو بهعنوان نشانگر سلامت مالی شرکت میتوانند راهگشای کسبوکارها و سرمایهگذاران برای دستیابی به موفقیتهای مالی باشند.
دیدگاه شما